بخشی از مقاله
چکیده
شعر غنایی یا عاشقانه که شاعر در آن ،احساسات و عاطفه های درونی خود را آشکار می سازد از عمده ترین نوع شعر به حساب می آید و کاربرد اشعار عرفانی و ستایشی در این نوع شعر فراوان است.بیشتر شاعران غزل سرای ما جزو عارفان معروف بودند که آثارشان دریایی از حکمت و معرفت بوده است. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای صورت گرفته،سعی شده است ابتدا با بیان تعریف مختصری از عرفان و ادبیات عرفانی و غنایی ،به کاربرد و تجلی عرفان در ادبیات غنایی پرداخته شود.
نتایجی که از این پژوهش رخ نموده، این است که شعر عرفانی به علت سرو کار داشتن با ذوق و احساسات درونی شاعر در حوزه شعر غنایی قرار می گیرد.در ادبیات غنایی و نیز در اشعار عرفانی ،عشق نقش اصلی را ایفا می کند و به همین دلیل جذاب ترین آثار ادبیات غنایی را در منظومه های عاشقانه عرفا و غزلیات ایشان می توان یافت.
رد پا و زمینه ای از عرفان را در اکثر آثار غنایی می توانیم مشاهده کنیم آنجا که سخن از ناز معشوق و نیاز عاشق به میان می آید،آنجا که شاعر به درگاه معشوق آه و ناله می کند و در فراقش می سوزد این عرفان است که آهسته ،گام در حوزه غنا نهاده است و معشوق تعبیری عارفانه یافته است که همان خداوند است.
.1 مقدمه
ادب غنایی در اصل اشعاری است که احساسات و عواطف شخصی را مطرح می کند، اصولا در اکثر نقاط جهان اشعار عاطفی و عاشقانه سوز ناک با موسیقی همراه بوده است به اینگونه اشعار درزبان های فرنگی لیریک «LYRIC» می گویند.
ادب غنایی از نظرمراتب ،عاطفی ترین و خیال انگیزترین نوع ادبی به شمار می آید.
»تنها نمی توان عواطف عاشقانه را موضوع شعر غنایی تصور کرد و مثلا از میان همه اشعار، غزل های عاشقانه رانمودار اصلی شعر غنایی دانست،بلکه مراد از عواطف نفسانی ،تمام تجلیات عواطف و احساسات بشری است .از احساسات دینی و میهن پرستی گرفته تا حیرت و عشق و کینه و تحسر و بیان غم های درونی و حتی احساساتی که در قبال عظمت بی منتهای جهان و شگفتی های خلقت و سر شکستگی در برابر اسرار گمشده طبیعت بر آدمی طاری می شود
در مجموع موضوعاتی که در ادبیات غنایی مطرح هستند عبارتند از عشق ،سوگ ،سرودها و مرثیه ها ،سرزنش ها ، ستایش نامه ها ،دعوت و درود ،تردید و شک ،حسادت ،طبیعت ستایی ،آرزو و حقیقت دوستی و ...
در مورد ادبیات غنایی کتاب ها و مقالات بسیاری به چاپ رسیده است که از میان آن ها می توان به کتاب تحقیق در ادبیات غنایی ایران و انواع شعر غنایی تألیف اسماعیل حاکمی اشاره کرد. نویسنده در این کتاب در مورد ادبیات غنایی اینگونه نویسد: »در آثار غنایی عرفانی که سرایندگان آنها از اصطلاحات و رمز و رازهایی مخصوص در بیان اندیشههایشان سود جستهاند و از جمله واژههای می و میخانه و ساقی و ساغر و عشق و مستی را در معانی مجازی ویژهای استعمال کردهاند، در سایر آثار غنایی فارسی، عشق و شراب به مفهوم ظاهری و واقعی آن: که شراب انگوری وعشقِ صوری و جسمی است به کار گرفته شده است
در کتاب انواع ادبی سیروس شمیسا و نیز کتاب ها و مقالات شفیعی کدکنی به ادب غنایی اشاره شده است.
در نشریه در دری که صاحب امتیاز آن دانشگاه ازاد اسلامی واحد نجف آباد می باشدنیز در زمینه ادبیات غنایی و عرفانی به پژوهش می پردازد.
.2 متن یا بدنه اصلی مقالات
واژه غنا - غنا در لغت -
"»غنا" در لغت به معنی سرود ،نغمه و آواز خوش طرب انگیز است - «معین:. - 1364 غنا در لغت نامه دهخدا به معنای توانگری و بی نیازی و دولتمردی آمده است و نیز به معنی سرود و دستگاه و آواز خوش و موسیقی می باشد که معنی اخیر مأخوذ از غناء عربی است.
ادب غنایی:
در اکثر نقاط جهان اشعار عاطفی و عاشقانه و سوزناک با موسیقی همراه است و واژه لیریک با تبعیت از عرب ها به »غنایی« ترجمه شده است .
»در شعر فارسی ،ادب غنایی به صورت داستان ،مرثیه ،مناجات ،بث الشکوی و گلایه و تغزل در قوالب غزل ،مثنوی ،رباعی ،دوبیتی و حتی قصیده مطرح می شود.اما مهمترین قالب آن غزل است
در غزل قهرمان اصلی معشوق و قهرمان دیگر خود عاشق و شاعر است که معشوق را بهانه کرده و گلایه ها و آرزوها و احساسات خود را بیان می کند.
در ادبیات فارسی این مفاهیم اغلب با هم آمیخته هستندو یک اثر، ترکیبی از مجموعه مفاهیم می باشد.در غزل فارسی می توان ترکیب انواع غنایی را مشاهده کرد. به عنوان مثال در یک غزل حافظ مسائل اجتماعی با مسائل خصوصی و مباحث فلسفی و هجو و طنز و... به هم می آمیزد و بنا به گفته استاد شفیعی کدکنی در یک زمینه کلی عرفانی سیر می کند.حافظ همه انواع جداگانه غنایی را در شعرش به هم آمیخته است.
شعر غنایی:
اصل اشعار عاشقانه را به روابط مرد و زن در دوران مادر سالاری مربوط دانسته اند و اشعار عاشقانه را ستایش و ذکرهایی می دانند که در عصر الهه های مونث و دوران ریاست ایشان سروده شده است.
در این مناجات و اوراد اگر به جای خدا ،معشوق را تصور کنیم در معنی خللی ایجاد نخواهد شد.زیر بنای ادبیات عرفانی هم از این دیدگاه همان ادب غنایی است.
بیشتر شاعران غزل سرای ما جزو عارفان معروف بوده اند که آثارشان دریایی از حکمت و معرفت بوده است . از این قبیل است ابو سعید ابوالخیر نیشابوری با رباعیات مشهورش و خواجه عبداالله انصاری که یکی از معروف ترین و متعبدترین عرفا است،نیز سنایی غزنوی که اشعارش از عرفانی عمیق برخوردار است.
عرفا اشعار عاشقانه را تأویل عرفانی کرده اند.سراینده در شعر غنایی نقش پذیرنده و متأثر دارد ،نه تأثیر بخش و موثر.دوران اوج ادب غنایی بنا به نظر اکثر محققین ،مربوط به روزگار گسترش شهر نشینی است. آن زمان که در یونان پس از سپری شدن دوران جنگ مردم به آرامش رسیده بودندو از لذت های زندگی سخن می گفتند،در این ایام شعر غنایی شگل گرفت که در اکثر مواقع با نواختن موسیقی همراه بود.
منشا ادب غنایی:
از دیدگاه دکتر سیروس شمیسا شعر غنایی در دو معنی به کار می رود:یکی اشعار احساسی و عاطفی و دیگری اشعار عاشقانه که در ادبیات ما بیشتر معنی دوم معروف است.
در اشعار غنایی با معنی اول شاعر با نگاهی عاطفی و احساسیبه مسائل خود ، رنگ فلسفی و جامعه شناسانه می دهد و موقعیت انسان ها را در ارتباط با مسائلی مثل عشق و نفرت و داشتن و نداشتن و امثال این ها ،به شکلی تأثیر گذار و معمولا اندوهناک توصیف می کند.
اما درباره معنی دوم که اشعار عاشقانه است معمولابا سه نوع شعر عاشقانه مواجه می شویم که یکی در مورد معشوق زمینی،دیگری معشوق آسمانی و سومی معشوقی که گاه زمینی و گاه آسمانی است.
در غزل عارفانه مانند اکثر غزلیات مولانا بحث در مورد معشوق آسمانی است و در غزلیات حافظ معشوق تلفیقی از زمینی و آسمانی است.
در ادب غنای پیشرفته که دکتر شمیسا آن را به ادب عرفانی تعبیر می کند با معشوقی نمادین و خیالی و اساطیری مواجه ایم که به هیچ وجه زمینی ودست یافتنی نیست و سخن شاعر در وصف مرتبه و مقام او وتقرب به درگاه او می باشد.