بخشی از مقاله

چکیده

غزل در لغت بهمعنی حدیث عاشقی است و در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود - غزل - پاگرفت و در قرن هفتم رسماً قصیده را عقب راند و به اوج رسید در آغاز قرن چهار هجری ، غزل به عنوان یک سیاق شعر غنایی شکل گرفت با این حال حدود 2 قرن به طول انجامید تا به عنوان یکی از قالب های مسلط ادبی رواج یافت گذشته از شکل و قالب غزل آنچه آن را در میان شاعران و مخاطبان محبوب و به گسترش آن کمک فراوانی کرد در ادب غنایی معشوق با نامهای گوناگونی یاد شده که اصلیترین آنها عبارت است از معشوق ، یار ، دوست ، جانان و دلبر ، علاوه بر این معشوق در شعر غنایی به عنوانهای تشبیهی ، استعاری و وصفی خطاب شده که بررسی آن با توجه به درون مایه و فضای معنای کلام سودمند به نظر میرسد.

مقدمه:

غزل یکی از قدیمی ترین قالب های شعر فارسی است که شاید اگر در ادبیات جهان دنبالش بگردیم شکل هایی نزدیک به همین قالبی که در زبان فارسی وجود دارد بتوانیم بیابیم وقتی انواع ادبی را تقسیم میکنند یکی از گونه های ادبیات که نوع اصلی نیز هست میشود تغزل است که باید خود را در قالبی نشان داده ، عملی برای ارایه خود داشته باشد که ادبیات فارسی این را به عهده شعر نهاده است ، یعنی هنر کلامی که تغزل را حمل میکنند ، شعر است غزل ، چون توانسته است تغزل را با خود حمل کند با تقسیم بندیهای دوران شعر فارسی ، دقیقاً همراه با شکل ویژهای که حکومت بر رعایای خود داشت غزل هم شیوه، خاصی را برای خویش در نظر گرفته است.

شاعران میتوانستند احساسات و عواطف شخصی و حالات درونی خویش را در قالب غزل بیان کنند ومخاطبان نیز در این راه با ایشان هم داستان بودند . شاعر در توصیف عشق و احساسات به طور مطلق درونیات خود را وصف نمیکند بلکه موقعیت اجتماعی اوضاع زمان و پیامدهای اجتماعی در غزل او جلوهگر است. در این تحقیق غزل در ادبیات غنایی بررسی میشود.

غزل یکی از قالب های شعر فارسی است: این قالب از چند بیت - معمولاً تا هفت بیت - هم وزن تشکیل شده که در بیت اول هر مصراع با مصراع دوم هربیت هم قافیه است. در پایان هر غزل معمولاً تخلص شاعر میآید به لحاظ معنا نیز رابطهی صوری در ادبیات آن دیده نمیشود.

شکل قرار گرفتن قافیهها در غزل چنین است

غزل در لغت به معنی مغازله و معاشقه است و مضمون غزل ها نیز غالباً ذکر زیبایی معشوق ، بی وفایی و سنگدلی اوست. غزل شناسنامهی شعر فارسی است و شعر فارسی عمدتاً با غزلهای ناب و زیبای آن شناخته میشود.

سعی عمدهی شعرا در غزل گویی است و شاعران بلند پایه چون حافظ و سعدی و مولانا با غزلیات نابشان شناخته میشوند. غزل عمدتاً در حوزهی ادب غنایی جای میگیرد.شعر غنایی آن است که شاعر از عواطف و احساسات درونی خود سخن گوید. شعر غنایی آینهی کلام و تاثرات روحی و دوستی ها و عشق ها است. موضوع این نوع ادبی خویشتن خویش است و غزل بهترین قالب برای بیان این نوع ادبی است.

صاحب المعجم غزل را چنین تعریف میکند :

- - غزل در اصل لغت ، حدیث زنان و صفت عشق بازی با ایشان و مغازلت عشق بازی و ملاعبت است با زنان و گویند رجل غزل یعنی مردی که متشکل باشد به صورتی که موافق طبع زنان باشد و میل ایشان بدو بیشتر بود به سبب شمایل شیرین و حرکات ظریفانه و سخنان مستعذب - -

برخی محققان پیشینهی غزل را به پیش از اسلام و در شعر خنیاگران جستهاند. ترانه خوانان و آوازه خوانانی که رفتار پادشاهان را فالبداهه در شعر و آواز خود انعکاس میدادند. اینان که - - گوسان - - نامیده میشدند در دربار پایهای بلند داشتند.

بابرونکیسا از جمله آنان بودند. این گوسان یا خنیاگران - - خسروانی - - ها را با چنگ و بربط مینواختند. در گذشته نیز غزل با موسیقی همراه بوده است و گاه مراد از غزل خوان آوازه خوان بوده است:

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست - حافظ -

خواندن غزل به آهنگ را - - قول - - و خوانندهی آن را - - قوال - - میگفتند و عموماً قول و غزل در یک معنی یه کار می-رفته است چنانکه حافظ گوید:

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

گاه غزل به معنی تغزل بوده است و تغزل ابیات آغازین قصیده است که در عشق و عاشقی وصف معشوق طبیعت و تطایر آن گفته میشد.

غزل تا قبل از قرن ششم معمولاٌ به معنی قطعات چند بیتی بوده است که با لحن و آهنگ خوانده میشده و ظاهراً مقید به وزن رباعی بوده است.

تا آغاز قرن ششم شکل غزل به صورت مصلح امروزی کمتر دیده میشود. غزل های اندک این دوره ساده و به اسلوب سبک خراسانی است.عمدتاً در این دوره تغزل به جای غزل رواج دارد.

تغزلات این دوره یا وصفی است - وصف طبیعت-جنگ-میدان نبرد و ..... - که نمونهی اعلای آن اشعار منوچهری و برخی اشعار فرخی است و یا تغزلات عاشقانه - وصف معشوق - که فرخی و عنصری نمونههای زیبایی این نوع در شعرشان دیده میشود معشوق در این تغزلات موجودی زمینی - و عمدتا مذکر - و پست و حقیر است ، اما در غزل معشوق آسمانی و بلند مرتبه است.

محور غزل معشوق و محور تغزل عاشق است. عشق در تغزل مادی و زمینی و در غزل معنوی و آسمانی است در تغزل وحدت موضوع وجود دارد. ولی در غزل ابیات در ظاهر ارتباط معنایی با هم ندارند. تغزل تنها به لحاظ ادبی از نظر صورت قابل بررسی و نقد است ، اما غزل دارای سطح معنوی است.

منشأ غزل فارسی و رواج آن خصوصاً از قرن پنجم و ششم به بعد عمدتاً همین تغزلات بوده است ، اگرچه برخی از محققان منشأ غزل را تثبیب و غزل عربی دانشته اند ، اما همین تغزلات هم به نوعی مأخوذ از تغزلات شاعران عرب بوده است اولین غزل فارسی به معنی مصطلح آن در آثار شهید بلغی - فوت - 325 و رودکی - فوت - 329 دیده میشود.

در این دوران قصیده رواج دارد و غزل کمتر دیده میشود و اگر هست شکل تغزل دارد. علت این امر نیز واج مدح به دلیل صله های هنگفت شاهان سخاوتمند غزنوی و سلجوقی بوده است !

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید