بخشی از مقاله
چکیده
ابن یمین،عَلَم بالغَلَبه است برای شاعر معروف قطعه سرا که در عصر ایلخانان در فریومد خراسان می زیسته است . دیوان ابن یمین، بالغ بر چهارده هزار بیت، مشتمل بر انواع شعر اعم از قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و.. است و به اهتمام حسینعلی باستانی راد در سال 1344 ه.ش به زیور طبع آراسته شده است. اما شاعر عارف مسلکی نیز به نام ابن یمین شبرغانی در قرن دهم - متوفی به سال 1005ه.ق. - در ناحیهی جوزجان - در افغانستان کنونی - می زیسته که صاحب خانقاه بوده و اشعاری در توحید و عرفان سروده است.
دیوان او، مشتمل بر غزل و مثنوی و رباعی، حدود سه هزار بیت است. از دیرباز و به دنبال سکوت اغلب منابع تاریخی و تذکرهها دربارهی ابن-یمین شبرغانی، هویت و آثار وی با شاعر همنامش ،ابن یمین فریومدی در هم آمیخته است. این خلط ،نه تنها به نسخههای خطی دیوان راه یافته،بلکه در تنها نسخهی چاپی دیوان ابنیمین فریومدی هم رسوخ کرده، تا جایی که مثنوی مجلس افروز ابن یمین شبرغانی،یکسره در دیوان ابن یمین فریومدی آمده و پاره ای از رباعیات، عینا از دیوان ابن یمین شبرغانی است.
در فهرست نسخه های خطی شادروان احمد منزوی و ذیل نام ابن یمین،قطعه سرای نامدار عصر مغول،نسخهای معرفی شده به شماره یor9745 که در موزهی بریتانیا نگهداری می شود.این نسخه ،متعلق به ابن یمین فریومدی نیست،بلکه از آنِ ابن یمین شبرغانی است و حاوی حدود دو هزار بیت ،مشتمل بر غزل و رباعی ومثنوی.
در نوشتار حاضر برآنیم ضمن رفع نقصی که به یکی از مهم ترین منابع نسخه شناسی راه یافته، به اختصار احوال و آثار شاعر ناشناختهای به نام ابن یمین شبرغانی را بررسی کنیم.
.1مقدمه
ابن یمین، عَلَم بالغَلَبه است برای شاعر معروف قطعه سرا که در عصر ایلخانان در فریومد خراسان می زیسته است. نام ابن یمین فریومدی، معروف به شاعر سربداران در اغلب تذکرهها آمده است و در تاریخ ادبیات، به سبب قطعات اخلاقی و انتقادیاش، در کنار انوری - شاعر بزرگ قرن ششم - نامبردار گشته است. دیوان ابن یمین، بالغ بر چهارده هزار بیت، مشتمل بر انواع شعر اعم از قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و.. است..اما ابن یمین دیگری نیز در قرن دهم هجری در شبرغان،مرکز ناحیهی جوزجان - در افغانستان کنونی - می زیسته است که مرتبهای در شاعری داشته، لیکن مرتبه اش در شاعری، دون پایگاه او در عرفان و تصوف بوده است. از این عارف شاعر که صاحب خانقاه بوده و مریدان بسیار داشته،دیوانی بالغ بر سه هزار بیت،در توحید و عرفان،در قالب غزل و مثنوی و رباعی باقی مانده است.
ازدیرباز سروده های این دو شاعر در هم آمیخته و کار این خلط به آنجا کشیده که در تنها دیوان چاپی ابن یمین فریومدی که به اهتمام حسینعلی باستانی راد در سال 1344 فراهم آمده، مثنوی بلند مجلس افروز ابن یمین شبرغانی هم آمده است. در نسخه های خطی دیوان ابن یمین فریومدی نیز وضع به همین منوال است؛ بجز نسخه هایی که منحصرا حاوی قطعات شاعر است، در نسخه های دیوان یا گزیدهی اشعار - که همهی قوالب شعری را در بر می گیرد - اختلاط غزلیات، مثنویات و رباعیات دو شاعر به چشم می خورد.
به عنوان مثال، در یکی از نسخه های خطی دیوان ابن یمین که به شمارهی339 در گنجینهی نسخ خطی مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود، حاشیه نویس فاضلی که بنابر قراینی-که اکنون مجال پرداختن به آن ها نیستمرحوم- علّامه دهخداست، مکرّر به ردّ انتساب برخی سروده ها به ابن یمین فریومدی اشاره می کند.در تاریخ ادبیات استاد ذبیح االله صفا نیز مثنوی مجلس افروز ابن یمین شبرغانی ذیل آثار ابن یمین فریومدی معرّفی شده است، ضمن این که هیچ نامی از شاعر شبرغان در این تاریخ ادبیات نیامده و ذیل احوال و آثار ابن یمین فریومدی هم به خلط آثار این دو شاعر همنام اشاره ای نشده است.
در فهرست نسخه های خطی مرحوم احمد منزوی، ذیل نام ابن یمین و ضمن معرفی نسخه های خطی اشعار او، از نسخهای نام برده شده که به شمارهی or 9745 در موزهی بریتانیا نگهداری می شود و تاریخ کتابت آن سدهی 11-10نوشته شده است. نسخهی مذکور در واقع نسخهای از دیوان ابن یمین شبرغانی است. در نوشتار حاضر برآنیم که ضمن معرفی این نسخه و شاعر آن، ابهام یا اشتباه موجود در یکی از مهم ترین منابع نسخه شناسی ، فهرست نسخ خطی مرتفع گردد.
1-1نسخهی خطی دیوان ابن یمین شبرغانی در موزهی بریتانیا
نسخههای خطی،گنجینههای ارزشمندی هستند که حفظ و احیای آنها، ضامن بقا و تعالی علوم و فنون گوناگونی است که گذشتگان فرهیختهی ما در ایجاد، رواج ونگهداشت آنها کوشیدهاند. میراث ادبی زبان فارسی در این میان، همواره از اوج و اعتلای خاصی برخوردار بوده است، چنانکه امروزه در اغلب کتابخانه ها،موزهها و مراکز فرهنگی معروف جهان، نسخ خطی فارسی اعم از دواوین شعری و متون منثور و .. وجود دارد. یکی از مراکز مهمی که در اروپا نسخههای خطی فراوانی به زبان فارسی در اختیار دارد، موزهی بریتانیاست. در فهرست نسخ خطی مرحوم احمد منزوی، ذیل نام ابن یمین، نسخههای متعدّدی از آثارش معرفی شده است. در این میان از نسخهای در موزهی بریتانیا نام برده شده به شمارهیor 9745که تاریخ کتابت سدهی 11-10 را دارد و در کنار آن نوشته شده: همراه دیوان شریف.
نگارنده چند سال پیش از این، هنگامی که مشغول گردآوری نسخ خطی دیوان ابن یمین فریومدی برای تصحیح انتقادی آن - بخش مقطعات و رباعیات در قالب رسالهی دکتری - بود، موفق نشد به نسخهی مذکور دسترسی یابد. پس از مدت ها و به پایمردی دوستی عزیز، عکسی از نسخهی مذکور فراهم شد و در اختیار نگارنده قرار گرفت. بررسی اولیهی نسخه نشان داد که این اثر، نه متعلق به ابن یمین فریومدی، که از آنِ ابن یمین شبرغانی است که امروزه در کشور افغانستان و در ولایت جوزجان بسیار مشهور است و مزارش،زیارتگاه مردمان است، هرچند نامش در آسمان درخشان و پر ستاره ی ادب فارسی، در زمره ی انبوه شاعران کم فروغی است که چندان به چشم نیامده اند. در این مجال به اختصار به معرفی ابن یمین شبرغانی می پردازیم.
.2ابن یمین شبرغانی
نام ابن یمین شبرغانی در اغلب تذکره ها،تراجم و منابع تاریخ ادبیات ذکر نشده است.نام این شاعر حتی از آثاری نظیر فرهنگ سخنوران دکتر عبدالرسول خیامپور،دویست سخنور نظمی تبریزی و لغت نامهی دهخدا نیز فوت شده است. علامه دهخدا در لغت نامه،ذیل شرح حال ابن یمین فریومدی از خلط غزلیات او با "ابن یمین دیگری که مردی صوفی مشرب ولی عامی بوده"سخن گفته و مدخل مستقلی را به او اختصاص نداده است. اما شادروان سعید نفیسی در اثر ارجمندش، تاریخ نظم و نثر فارسی، ذیل "آگه"ابن یمین شبرغانی ،لقب شیخ الشیوخ را در پرانتز کنار نام او قرار داده و به اختصار او را معرفی کرده است. می توان گفت کامل ترین شرح حال شاعر مذکور، در دانشنامهی ادب فارسی به اهتمام دکتر حسن انوشه ثبت شده است.
.1-2شرح احوال ابن یمین شبرغانی
مولانا آکه شبرغانی متخلّص به ابن یمین از مفاخر علما و شعرای خوشنام جوزجان در قرن دهم هجری است. در شهر شبرغان تولد یافت و تحصیلات دینی و عرفانی خود را در جوزجان در محضر استادان فاضل و دانشمند به پایان رسانید. از آن جا که صوفی مشرب بود به ماوراءالنهر رفت و در محضر مولانا خورد کاشانی مبادی تصوف و طریقت را آموخت. سپس برای تکمیل طریقهی خویش، به خدمت مولانا عزیزالدین بلخی رسید و از محضر او کسب فیض کرد. آکه در سنین کهولت به جوزجان بازگشت، در آن شهر خانقاهی ساخت وطریق ارشاد را دنبال کرد. وی در شعر و ادب پایگاه والایی داشت.اشعار صوفیانه و عرفانی سرود و در این فن نیز از شهرتی فراوان برخوردار بود. به سال 1005 در شهر شبرغان درگذشت و هم اکنون مزارش زیارتگاه عاشقان است.دیوان مولانا آکه شبرغانی،شامل نکات و اشارات در رموز تصوف و مزیّن به ذوق عرفانی است..
در لغت نامه ذیل شبرغانشُ]رُ[ آمده:"صاحب برهان گوید:در قدیم الایام نام شهر بلخ بوده و در این وقت، نام قصبه ای است نزدیک به بلخ مشهور به شَبُرغان.اما قسمت نخست گفته او براساس نیست.به شبورغان و شبرقان رجوع شود."ذیل شبرقانشُ] بُ[به نقل از معجم البلدان و جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی آمده است:
شَبورقان که عامه آن را شُبُرقان خوانند و آن شهری است نیکو از شهرهای جوزجان واقع در نزدیکی بلخ..از جمله شهرهای مهم جوزجان در قرون وسطی..در قرن سوم هجری یکبار مرکز و کرسی ولایت جوزجان واقع گردید و پس از آن مرکز این ولایت به یهودیه یعنی میمنه که در آن زمان به اندازه شبرقان بوده انتقال یافت.باغ ها و کشتزارهایش در نهایت حاصلخیزی بود..
کامل ترین شرح حال ابن یمین شبرغانی در دانشنامهی ادب فارسی آمده است. اما نکتهی قابل توجه این است که ذیل حرف" آ "و مدخل"آگاهی" معروف به ملّا" آگه" به شرح حال این شخصیت اشاره شده است:
آگاهی معروف به ملّا آگه، عارف و شاعر شبرغانی، از مردم شبرغان، مرکز ولایت کنونی جوزجان در شمال افغانستان است. به گفتهی " مطربی سمرقندی "ابن یمین بر رسالهی قدوه ارباب،تألیف شاه وجیه الدین موسوی که موسوم به جام جهان نماست و در بیان علم توحید است، شرحی نیکو نوشته اند و موضوعات و مطالب آن را بیان کرده اند که اهل تصوف را به غایت سودمند است.
این شاه وجیه الدین موسوی گویا همان وجیه الدین کجراتی 911-998 - ق - است که شرحی بر جام جهان نمای محمد شیرین مغربی - 749-809 ق - دارد و اگر چنین باشد، شرح ابن یمین در واقع حاشیه ای بر شرح شاه وجیه الدین بر جام جهان نما بوده است. او را برخی منابع از ازبکان دانسته اند و حتی گفته اند چون خواهر کوچکش وی را اکه/آکه - در ازبکی به معنی برادر بزرگ - می خواند، او به ملّا آکه آوازه یافت و همین واژهی آکه با گذشت زمان و در نتیجهی بدفهمی ،به آگه/آگهی/آگاهی تبدیل گردید. اما دور نیست که نام اصلی او، چنان که تذکره نویس هم روزگارش، مطربی می گوید، آگهی /آگاهی بوده باشد که سپس نزد مردم شبرغان و حوالی آن که اکثرا از ازبکانند به آکه تحریف یافته است. به هر تقدیر،وی به فارسی شعر می سرود وابن یمین تخلّص می کرد.