بخشی از مقاله
چکیده:
یافته ها و دستاوردهای انسان آغازین و دیرینه، اسطوره را می سازد، یعنی انسان آغازین همواره تلاش نموده است که به پرسشهای اساسی خود درباره جهان و انسان پاسخ مناسب بدهد. او سعی کرده است که همواره رازهای هستی را درگشوده و آنها را بازنماید. اسطوره گونهای از جهان بینی باستانی است.اسطوره ها بخشی از ملیت، تمدن و فرهنگ هر ملتی را تشکیل می دهند و به مرور زمان تبدیل به نمادهای ملی می شوند. رویا و اسطوره خصایص مشترک بسیار با هم دارند. همچنین شناخت . تفسیر و توجیه اسطوره ها یکی از زمینه های کاری روان شناسان و روان کاوان است زیرا اسطوره برخاسته از ژرفای وجود است.در این مقاله سعی شده است اسطوره و علت پیدایش آن از دیدگاه روان شناسی و روان کاوی بررسی شده و ارتباط آنها رابیان کند و علت ادامه حیات اسطوره های پیشین در دوره معاصر که به چشم می خورد بررسی شود.
کلمات کلیدی: اسطوره، بازتاب ها و کارکردهای اساطیری،اسطوره و روانشناسی،رویا و اسطوره.
-1 مقدمه:
اسطوره ها بخشی از ملیت، تمدن و فرهنگ هر ملتی را تشکیل می دهند و به مرور زمان تبدیل به نمادهای ملی می شوند،.. انسان متمدن و آگاه برای پی بردن به فرهنگ ملّی خویش می بایست گوشه هایی از اسطوره ها و حکایت های پهلوانی و انسانی جامعه خویش را بشناسد. مأمن اصلی این اسطوره ها، ادبیات است. شعرها و داستانها و تاریخ که بستری مناسب برای نگهداشتن اساطیر و روایات اسطوره ای می باشند و آنها را سینه به سینه، نسل به نسل تداوم بخشیده اند. گویا اسطوره در ادبیات نفس می کشد و ادبیات در کالبد اسطوره روان است.ادبیات کلاسیک و معاصر ایران نیز حاکی از همین امر می باشد. از کهن ترین آثار ادبی ایران، شاهنامه، که خود گویی اسطوره ای کتبی است تا معاصرانی چون اخوان و شفیعی و شاملو و ... همگی سندهایی برای نگهداشتن اسطوره در بطن ملت می باشند.
بدین ترتیب با مطالعه منابع اصلی در حیطه اسطوره مانند »پژوهشی در اساطیر ایران«، »رویکردهای علمی به اسطوره شناسی«، »فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی«، »اسطوره، بیان نمادین«، »رؤیا، حماسه، اسطوره«، به شناختی کلی دست یافته و کارکرد و بازتاب های این اسطوره های گرانمایه جستجو و تبیین شده است. بسیاری از این اسطوره ها از منظرهای گوناگونی بررسی شده و سعی بر این بوده است تا حد امکان مفاهیم و بن مایه های اساطیری و سایر مراتب اسطوره ای تشخیص و توضیح داده شده و ابیاتی نیز جهت روشن شدن مطلب به عنوان شاهد آورده شود.
»دکتر مهرداد بهار، پژوهشگر توانمند اساطیر ایران، در زمینه واژه اسطوره می گوید: »اساطیر جمع مکسّر واژه اسطوره در عربی است؛ اسطوره خود واژه ای است معرب از یونان "Historia" به معنای جست وجو، آگاهی و داستان؛ و از مصدر "Historian" به معنای بررسی کردن و شرح دادن؛ واژه اروپایی برابر آن " "Myth در انگلیسی؛ "Mythe" در فرانسه؛ "Myth-e" در آلمانی؛ از یونانی "Mythos" به معنای شرح، خبر و قصه گرفته شده است. از این واژه در انگلیسی "story" به معنی تاریخ داستان و قصه آمده است.« واژه "اساطیر"نُه بار در قرآن کریم آمده است و بیشتر با کلمه "اولین" همراه است برای نمونه: سوره "انفال" آیه 31 و سوره "نحل" آیه 24 و سوره "انعام" آیه 25َیهِم ایاتُناوقالوا. قَد سَمِعنا لَو نَشاءُ لَقُلنا مِثلَ هذا إن هذا اِلّا أساطیرُ الأوﱠلینَ - سوره "انفال" آیه .« - 31 - واحد دوست، :1381 ص - 21»از دیدگاهی اسطوره چهار معنا و جنبه دارد:
1 رویدادی افسانه ای و سنتی درباره موجودی فوق بشری.
2 داستانی درباره حوادثی که فاقد توجیه طبیعی و منطقی باشد.
3اعتقادی غیرقابل اثبات، که صرفاً به خاطر جنبه رمزآمیز و فوق بشری آن پذیرفته شده و درستی یا نادرستی آن مورد چون و چرا قرار نگرفته است.
4هرگونه داستان یا فکر ساختگی و تخیّلی درباره اشخاص یا حوادث استثنایی و فوق طبیعی.« - همان، ص . - 25
»اسطوره شناسان امروز در پی آن اند که بتوانند پوسته افسانه ها را، که گاه سخت ستبر است، فروشکافند و به مغز معنا در آن راه جویند و دست یابند. هدف تلاشگران در اسطوره شناسی نو آن است که نمادها و نشانه های رازگونه که زبان اسطوره را می سازند، بکاوند و باورها و اندیشه های نهفته در آنها را بیرون کشیده، بررسی کنند. »در تعریف های متداول از اسطوره، گاهی برداشت ها و کاربردهای خطایی وجود دارد و در بنیاد، شکلِ ظاهری آن در نظر گرفته می شود که عبارت است از روایت وقایعی غیرمادی درباره شخصیت های غیرعادی و مربوط به زمان و مکان غیرعادی؛ بنابر این تعریف، می دانیم که وقایع اساطیری هم مربوط به گذشته و هم مربوط به آینده اند و حوادثی بنیادین مانند آغاز و پایان گیتی، آفرینش انسان و حیوان، زبان ها و اقوام و دودمان حکومتی را نیز شامل می شوند.« - بهار، :1373 ص - 193 »در واقع آنچه امروز فرهنگ می نامیم، در جهان باستان برابر اسطوره و آیین بوده است. مجموعهاسطوره و آیین در جامعه و رفتاری نبود که از درون این مجموعه خارج باشد. تمام عمل زندگی و اندیشه ای انسان در این مجموعه اسطوره و آیینی جای می گرفت« - همان، ص - 199 به هرحال برآیندی که در این تعریف ها می توان به دست آورد، چنین است:
1 اسطوره روایت غیرمادی، فراطبیعی و مینوی است.
2 بیشترین درون مایه اسطوره ها در مورد خلقت است.
3 اسطوره فرهنگ جامعه های نخستین است.
4 اسطوره تاریخ مینوی جامعه های آغازین است.
5 اسطوره باورهای راستین جامعه های بدوی است.