بخشی از مقاله
چکیده:
در این مقاله درصدد هستیم تا علل فردی و اجتماعی موثر بر خشونت را در بین دو جنس زن و مرد مورد واکاوی قرار دهیم. تعیین و تشریح این علل در بین زنان و مردان و تعیین میزان عمومیت هریک از عوامل متناسب با جنس فرد هدف نگارنده بودهاست. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیل و با استناد به منابع و اسناد کتابخانهای صورت گرفتهاست. تعیین تاثیر متفاوت علل موثر در بروز و افزایش خشونت بین زنان و مردان از دستاوردهای تحقیق است.
مقدمه :
در مقالات مختلفی که به بررسی عوامل و علل خشونت پرداخته اند علل فراوانی ذکر شده است و می توان گفت که علل ثابت و محدودی وجود ندارد و این عوامل بسته به محیط جغرافیایی و فرهنگی - مذهبی و حتی سایر عوامل متفاوت است. از بین این عوامل متفاوت ، عامل جنسیت در دسته ای از عوامل موثر است. در این مقاله سعی شده است که به عللی که عامل جنسیت با آنها رابطه مستقیم دارد اشاره شود و مشخص شود که هر کدام از این عوامل چه تاثیری بر کدام جنسیت دارد و در کدام جنسیت بیشتر دیده می شود.
- 1 عدم توازن قدرت میان زن و مرد
نظام سلطه مردان بر زنان ریشه تاریخی دارد و امروزه تنها مظاهر آن تغییر شکل پیدا کرده است. بگونه ای که در فضای خانواده تسلط همه جانبه مرد بر زن و بطور کل بر خانواده آنچنان نهادینه شده است که حتی در برخی از فرهنگ ها و جوامع نوعی تقدس محسوب می شود و بطور کل در فضای جامعه در موقعیتهای مختلف فرادستی مردان نسبت به زنان امری قابل قبول وپذیرفته شده از طرف هر دو جنس می باشد
در بسیاری از موارد حقوق و درآمد یک زن شاغل کمتر از مرد در همان سطح و موقعیت می باشد و در اکثر جوامع بشری از زن شاغل بعنوان نیروی کار ارزان یاد می باشد اتفاقاً همین عدم توازن دستمزد بین زنان ومردان شاغل در بسیاری از کشورهای غربی بخصوص یکی، دو دهه بعد از انقلاب صنعتی سبب اعتراضات و تظاهرات بسیار از زنان شده است. - میشل،. - 1383 آر.ای.داباش و آر.دی.
داباش - Dobash,Dobash,1979 - معتقدند که در نظام مرد سالاری ، زنان بصورت نظام یافته در موقعیت فرودستی قرار میگیرند. از دید آنان، علت بی قدرتی نسبی زنان در روابط خانوادگی بی ارزش شمردن فعالیتهای تولیدی و بازتولیدی زنان درجامعه و خانواده و تایید و مقدس دانستن اقتدار مردان در روابط میان زن و شوهر است. این دو عامل سبب می شود که زنان در خانواده نسبت به مردان از قدرت کمتری برخوردار باشند.
مردانی که در خانواده دست به خشونت می زنند ، معمولا کسانی هستند که در محیط های فرهنگی - اجتماعی خاص زندگی می کنند که حاکمیت مردان بر زنان طبیعی بنظر می رسد و پرخاشگری و خشونت، یک ویژگی مردانه و فرمانبرداری ، یک ویژگی زنانه به شمار می رود. درچنین جامعه ای اگر نظم اجتماعی هم به خطر بیفتد بروز پرخاشگری و خشونت برای برقراری مجدد نظم هم در سطح کلان - جامعه - و هم در سطح خرد - خانواده - به منزله راه حلی مشروع و مجاز به حساب اورده می شود
- 2 پیروی از سنت های تبعیض آمیز
پیروی از یک سری از عقاید و سنن غلط حاکم بر جوامع بشری به خشونت علیه زنان دامن می زند تا آنجا که برخی نسبت به انجام این سنن نوعی احساس وظیفه می کنند. برای مثال سنت ظالمانه زنده به گور کردن دختران. اگر اکنون مانند گذشته دختران را بعد آنکه به دنیا بیایند نمی کشتند بدین معنا نیست که این سنت بطور کل از بین رفته است بلکه تنها به کمک فناوری های موجود شکل ان عوض شده است. به طوری که افراد به کمک دستگاه های سونوگرافی جنسیت جنین را پیش از تولد متوجه شده و اگر جنین دختر باشد مبادرت به سقط ان می کنند.
تعیین آمار دقیق مواردی چون سقط های غیردرمانی ، تجاوز به زنان ، آزارهای جنسی ، قاچاق اجباری زنان، اجبار به فحشا و تن فروشی و قتل های ناموسی و ... همگی جزو آمارهای سیاه به حساب می آیند و بسیاری از افراد ظلم دیده برای حفظ آبرو و ترس از فرجام کار حاضر به شکایت رسمی نمی باشند. سنتهای رایج دیگری چون ازدواجهای اجباری و زودهنگام، ختنه دختران، مجبور کردن زنان متاهل به سازگاری تحت هر شرایطی تا آنجا که تفکر دختر با لباس سفید به خانه شوهر می رود و با کفن سفید ازآن خارج می شود سنتی نیکو قلمداد می شود.
- 3 محرومیت
محرومیت اغلب منجر به پرخاشگری می شود. این پرخاشگری ممکن است متوجه فرد یا افرادی که آن را بوجود آورده اند بشود یا حتی به جانب خود فرد نیز متمایل گردد. رفتار پرخاشگری، نوعی رفتار جبرانی است که در برابر محرومیت ها و بازدارنده ها از فرد سر می زند. این رفتار جبرانی به احساس خود کم بینی و تصور عدم لیاقت و کفایت بستگی دارد
قدر مسلم تجربه حس محرومیت از بسیاری آزادی ها که در نظر افراد است و نیز یکسری اگاهی ها و احساس فرودستی بیشتر در جنس زنان ایجاد می شود. زمانیکه زنان درجامعه و خانواده با عدم ارضای خواسته ها و نیازها روبه رو می شوند و به تعبیری درک نمی شوند، خواه ناخواه به سوی رفتارهای غیرطبیعی کشیده می شوند. محرومیت و ناکامی هنگامی روی می دهد که راه دستیابی به هدف بسته می شود یا دستیابی به هدف به تاخیر می بافتد. گرچه مشکلات محیطی ، محدودیتهای اجتماعی و کم و کاستیهای شخصی هم ناکامی ایجاد می کند و این دلیل بر بروز خشونت می شود.
- 4 نظریه پنهان کاری
تقدس خانواده، حفظ و نگهداری اطلاعات مربوط به خانواده در محدوده چهاردیواری خانه، اساس نظریه پنهان کاری راتشکیل می دهد و می تواند از علل دیگر استمرار و تداوم خشونت علیه زنان باشد. اغلب جوامع مسئله خشونت علیه زنان در خانواده را امری خصوصی و به اصطلاح مسئله خانوادگی می دانند - مولاوردی،همان - در نتیجه اعضای خانواده یا از طرف مردان اجازه صحبت در مورد شرایطشان را پیدا نمی کنند و یا خود افراد چنین حقی را برای خود قائل نمی شوند در نتیجه این سیکل ابزار خشونت از سویی و سکوت زن از سویی دیگر به فرد خاطی در ادامه روش خود کمک می کند.
همچنین محدوده خصوصی خانواده تنها به محیط خانه ختم نمی شود بلکه خصوصی بودن رفتار خانوادگی، مهمتر از مکان رخ دادن آن است، بطوریکه حتی اگر خشونت خانوادگی در اماکن عمومی نیز صورت گیرد، دیگران از دخالت مستقیم در آن خودداری و احیاناً به نصیحت یا سرزنش اکتفا می کنند - اعزازی،همان - . همچنین زنان خشونت دیده بخاطر ترسی که از شوهر خود دارند و احتمال می دهند در صورت درخواست کمک از فرد یا افرادی، همسر رفتار خشن خود را در آینده افزایش دهد از هیچ منبعی تقاضای کمک نمی کنند
- 5درگیری و منازعات داخلی و خارجی
پژوهش ها نشان داده است که توسل به جنگ و درگیری های نظامی منجر به سواستفاده بیشتر از زنان و در نتیجه خشونت علیه زنان شده است. قتل، شکنجه جنسی، تجاوز فردی یا گروهی نظام یافته ، آبستنی تحمیلی یا سقط جنین تحمیلی که با هدف پاکسازی قومی یا نژادی صورت می پذیرد از جمله موارد نقض حقوق بشر مربوط به زنان در زمان وقوع جنگ و درگیری های مسلحانه بین المللی و داخلی است
- 6 قوانین تبعیض آمیز
در قوانین برخی از جوامع بعضی از خشونت هایی که علیه زنان صورت می گیرد اصلاً جرم تلقی نمی شود. همین خلاهای قانونی تا حدی زمینه را برای جولان دادن مرتکبین این رفتارها به خصوص در فضاهای خصوصی بیشتر می کند وخشونت دیده را نیز از پی گیری مطالبه و شکایت ناامید می سازد. برای مثال برخی از انواع نزدیکی های جنسی در روابط جنسی زناشویی حرام و یا دارای کراهت شدید است. - قرآن کریم ، بقره ، ایه 222و. - 223 اما درقوانین قضا و جزای کشور هیچ منع قانونی وجود ندارد. در بسیاری از موارد نیزاگر چه قوانین از فرد آسیب دیده وجود دارد اما بروکراسی اداری و نیز اثبات شرایط مدنظر قانون و قاضی آنچنان سخت و پیچیده است که فرد ستم دیده از پی گیری مطالباتش پشیمان می شود مانند اثبات عسر و حرج زن بخاطر سورفتار شوهر و یا اثبات عدم پرداخت نفقه مسائلی از این دست است.
- 7 تاثیر سوابق کودکی
پدران و شوهران خشن امروزی ، کودکان والدین خشن دیروزی اند و رفتار والدین در انها بی تاثیر نبوده است. مطالعه ای در ایالات متحده آمریکا ثابت کرده است که مردانی که در کودکی نظاره گر حملات و پرخاشگری والدین نسبت به یکدیگر بوده اند، 3 بار بیشتر از سایرین ،تمایل به کتک زدن زنان نشان می دهند و 10بار بیشتر از دیگران و کسانیکه اساساً نظاره گر چنین صحنه هایی در زندگی خانوادگی نبود اند به استفاده از اسلحه و جمله با آن تمایل دارند. همچنین تحقیقی در کانادا نشان داده است، زنانی که شاهد کتک خوردن مادرانشان توسط پدر خود بوده اند، 5 برابر بیشتر از دیگران در معرض کتک خوردن از شوهرانشان هستند.
در نتیجه محیط خانواده اگر بستر ایجاد خشونت و پرخاشگری باشد، میتواند نقش قطعی و اجتناب ناپذیری در افزایش رفتار خشونت آمیز و بروز و ظهور ان ایفا کند - مولاوردی،همان - . همچنین موسسه روان شناسی امریکا در تحقیقی در سال 1996 متذکر شد که بچه هایی که مادران انها مورد آزارهای فیزیکی پدرشان قرار می گیرند بیشتر درمعرض ریسک فاکتورهای بالاتر برای انتقال رفتارهای خشونت آمیز به نسل های بعدی قرار دارند - ساروخانی وهمکاران، - 1382 در واقع زن آزاری در طول نسل منتقل میشود و نه فقط نسل حاضر بلکه نسل بعدی را هم تهدید می کند.
- 8 تاثیر رسانه ها
انتقال پیوسته اطلاعات درباره جرائم و افعال خشونت آمیز و فیلم های سراسر همراه با خشونت از رسانه ها به بی احساسی و خونسردی در برابر عمل خشونت آمیز منجر می شود. جلوگیری از پخش تصاویر کلیشه ای درباره زنان بخصوص در تبلیغات تجاری، و سریالها و فیلم ها یا امری عادی جلوه ندادن خشونت علیه زنان در فیلم ها به خصوص فیلمهای غربی و از طرف دیگر آموزش دادن و نهادینه کردن فرهنگ و احترام به یکدیگر بخصوص به زنان در مقام مادر، همسر ، خواهر و دختر می تواند تاثیر بسزایی درکاهش خشونت علیه زنان داشته باشد. چرا که طبق امارهای موجود رسانه های گروهی و شبکه های اجتماعی اصلی ترین و مهمترین وسیله در سپر کردن اوقات فراغت و نیز حتی روزهای عادی محسوب می شود.