بخشی از مقاله

چکیده

جهانی شدن به عنوان فرایند تحول نسبتا عمیق و با دامنه گسترده ،تقریبا همه ساخت هاي زندگی بشر ؛عرصه هاي سیاسی ، اقتصادي ، اجتماعی، فرهنگی را در معرض تغییر قرار داده است. .یکی از مسائل مهمی که در روند جهانی شدن میتوان پیرامون آن بحث نمود، فرهنگ است و جداي از جهانی شدن، فرهنگ، حقیقتی زنده و زاینده است که مدام در حال تطور میباشد و مرگ آن هنگامی رقم خواهد خورد، که به واسطه تقلید مسخ گردد.

هدف از مقاله حاضر نیز بررسی تاثیرات فرایند جهانی شدن در فرهنگ جوامع است. لذا در این مقاله سعی شده است جهانی شدن، فرهنگ ،تاثیرات جهانی شدن بر فرهنگ و پیامدهاي آن ، ابزارهاي تهاجم فرهنگی و اهداف و راهکارهاي مقابله با تهاجم فرهنگی مورد بررسی قرارگیرد.نتایج پژوهش حاکی از آن بود که جهانی شدن شبکه گسترده اي در بین افراد ایجاد کرده است که، افراد می توانند از نقاط دوردست با یکدیگر در ارتباط بوده و از یکدیگر تاثیر بپذیرند.این فرایند باعث آشنایی افراد با فرهنگ هاي جوامع غربی شده و در مواردي باعث تحمیل فرهنگ غرب برآن جوامع می شود..

مقدمه

از جهانی شدن به عنوان یکی از مهمترین پدیده هاي زمان حاضر تعاریف و تعابیر مختلفی ارایه شده است و اندیشمندان مختلف از جنبه هاي گوناگون به آن پرداخته اند . - - رونالد رابر تسون - - جهانی شدن را به معناي - - در هم فشرده شدن جهان و تبدیل شدن آن به مکان واحد - - قلمداد می کنتد.

آنتونی گیدنز ،در ساده ترین تعریف جهانی شدن را - - به هم بستگی - - می داند . یعنی زندگی کردن در دنیاي جهانی تر یعنی زندگی در دنیایی به هم وابسته تر که در آن رخداد هاي یک سوي جهان مستقیما بر وقایع سوي دیگر آن تاثیر می گذارد. . - گیدنز، - 58:1384 - - آنتونی گیدنز - - اعتقاد دارد که معناي جهانی شدن این نیست که جامعه جهانی در حال - - یکپارچه شدن - - است .

برعکس این پدیده در برخی ابعاد با تفرق و شقه شقه شدن روبروست تا اتحاد و یکپارچگی . به عبارت دیگر ، فرآیند جهانی شدن فرآیند همگن ساز نیست ،بلکه فرآیندي تفکیک ساز است و همه چیز زا به هم به صورت یکدست توسعه نمی دهد وپیامد هایش به هیچ وجه خطرناك نیستند و از آنها هم گریزي نیست . - سعیدي، - 14:1385 »شولت« با رجوع به ادبیات معاصر پنج تعریف کلی از جهانی شدن را به شرح زیر ارایه می دهد:

-1جهانی شدن به معناي بین الملی شدن، این تعریف رشد تبادل بین المللی و وابستگی بین کشورها را توصیف نموده و تعریفی جدید از روابط بین کشورها و جایگزینی اقتصاد بین المللی به جاي اقتصاد ملی ارایه می دهد.

-2جهانی شدن به معناي آزاد سازي، تعریف جهانی شدن در ارتباط با فرایند حذف موانع تجاري و کنترل سرمایه است که از طرف دولت بر تحرکات بین کشور ها تحمیل می شود در این معنی، هدف، ایجاد دنیاي اقتصادي بدون مرز است.

-3 جهانی شدن به معناي همگانی شدن و یکی شدن:بر اساس این تعریف، جهانی شدن فرایند اشاعه کالاها و ایده ها و تجربیات به مردم سراسر دنیا است، که می توان به اشاعه کامپیوتر، ماهواره و وسایل ارتباطی مثل تلفن همراه اشاره کرد.

-4 جهانی شدن به معناي غربی شدن یا مدرنیزه شدن، این تعریف جهانی شدن را به معناي نیروي پویایی می بیند که در آن ساختارهاي مدرنیته مانند کاپیتالیسم، صنعتی شدن و بروکراسی، بر دینا چیره شده و فرهنگ هاي محلی را نابود می کند.

-5 جهانی شدن به معناي قلمروزدایی یا ادغام قلمروها درهم و تبدیل آن به قلمروي واحد، در این تعریف، جهانی شدن برهم زدن و برداشتن فضاها، محدوده ها و فاصلهها و مرزهاي جغرافیاي است. - شهیدي، - 1385

فرهنگ

در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده ي اعتقادات، ارزشها و اخلاق و رفتارهاي متأثر از این سه، و همچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین تعریف می شود. در گونه اي دیگر از تعاریف، آداب و رسوم شالودهاصلی فرهنگ تلقی می شود و صرفاً ظواهر رفتارها، بدون در نظر گرفتن پایه هاي اعتقادي آن، به عنوان فرهنگ یک جامعه معرفی می گردد.

و بالاخره در پاره اي دیگر از تعاریف، فرهنگ به عنوان »عاملی که به زندگی انسان معنا و جهت می دهد« شناخته می شود.

تعریف تایلر مردم شناس انگلیسی، که در سال 1871 در کتاب فرهنگ ابتدایی آمده به عنوان تعریفی جامع و مانع معروف است: »فرهنگ مجموعه پیچیدهاي است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرا میگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد.

وي می گوید: »در روزگار ما این کلمه - فرهنگ - دلالت دارد بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست و بر همه رسمها و آئینها، باورها، دانشها، هنرها، نهادها، و سازمانهاي جامعه. انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن موجود »گروهزي« - اجتماعی - میشود، با مردم پیرامون خود از صدها جهت همرنگی و همنوایی مییابد، و از مردم جامعههاي دیگر متمایز و متفاوت میشود.

تایلر فرهنگ را براي بیان یک مجموعه ي تکامل یافته از عقاید و چیزهایی که بر اثر تجارب تاریخی شکل گرفته اند، به کار برد.

آنتونی گیدنز درتعریف فرهنگ می گوید:

فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که اعضاء یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروي می کنند و کالاهاي مادي که تولید می کنند.

به طور کلی فرهنگ عبارت است از:

» مجموعه نگرش ها، اعتقادات، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهایی که در هر گروهی مشترك است و همچنین شامل اعمال، فعالیت ها و محصولاتی است که به جنبه هاي فکري، اخلاقی و هنري زندگی انسان مربوط می شوند - .

پیامدهاي جهانی شدن

جهانی شدن داراي پیامدهاي اقتصادي، سیاسی و فرهنگی است .

در بعد اقتصادي ، گسترش فعالیتهاي شرکتهاي چند ملیتی وگرایش جهان کالا و سرمایه ضرورت یکسان سازي قوانین تجارت در سطح جهانی قابل تامل است.

در عرصه سیاسی، تغییر جایگاه دولت به عنوان مهم ترین سازمان سیاسی در جوامع انسانی بیش از هر موضوع دیگري مورد توجه قرار می گیرد.

در بعد فرهنگی جریان جهانی شدن ، نهادهاي فرهنگی به واسطه تکنولوژي ارتباطی – رسانه هاي جمعی الکترونیکی و غیر الکترونیکی جریان هاي مهاجرت توریسم و جنبش هاي اجتماعی جهانی و.. محتواي زندگی افراد را در سطح جهانی متحول ساخته است . جهانی شدن به معناي یکی شدن فرهنگها با فرهنگ غربی نیست. غرب یک ساختار تاریخی است نه یک ساختار جغرافیایی. غرب جامعه ایست توسعه یافته ، صنعتی مدنی سرمایه داري سکولار و مدرن.

جهانی شدن و فضاي جدید اجتماعی

بحث جهانی سازي امروزه در واقع تحمیل فرهنگ و تحمیل یک زندگی خاص براي تمامی دولت هاست و در واقع دنیاي غرب به دنبال توسعه فرهنگی است که با استفاده از فناوري ارتباطی میان پدید هاي بومی و جهانی پیوند می زند ، که این امر به معناي چالش جدي با هویت و فرهنگ اسلامی است . زمینه هاي فرهنگی از طریق فناوري اطلاعات و تکنولوژي به تقویت باورها در عرصه جهانی می پردازند . جهانی شدن در ظرف غربی قابل فهم است چون خاستگاه و موطن آن کشورهاي غربی است.

جهانی شدن نه یک فرایند تابع نیروهاي ساختاري و غیر ارادي ،بلکه نوعی تحمیل فرهنگ غرب بر جهان غیر عرب است که توسط عوامل و اراده هاي اقتصادي سیاسی نیرومند انجام می شود. آنچه در عرصه جهانی فرهنگ رایج و مسلط میشود ،تصورات و مصنوعات و هویت هاي تجدد غربی است که صنایع فرهنگی غربی عرضه می کند.این صنایع به شبکه هاي جهانی مسلط هستند و امکان چندانی براي روابط و تبادل فرهنگی برابر میان غرب رتبه جهان باقی نمی گذارد.

بحران هویت و بحران هاي فرهنگی، وابستگی، تغییر عادات و رویه هاي زندگی قبلی ، عقب ماندگی ، سلب آزادي افراد بدین صورت که افراد واقعیات را نبینند، کاهش تسلط دولت هاي ملی بدنبال کاهش اهمیت هاي مرزهاي سیاسی ، جغرافیایی و فرهنگی و محدود تر شدن حیطه اختیارات و قدرت دولت هاي ملی ، فقر و توزیع نابرابر درآمدها بی ثباتی سیستم فرهنگی بویژه در کشورهاي جهان سوم از ابعاد منفی جهانی شدن هستند.

تأثیر جهانی شدن بر فرهنگ

اکنون بدون آنکه متوجه باشیم درحال عبور از دنیاي انزواي فرهنگی به دنیایی هستیم که در آن روابط میان فرهنگی حاکم است و از دورانی که مشخصه آن استقلال فرهنگی جزیره اي بود، به دوران تعمیم روابط متقابل و ارتباطات قدم میگذاریم. در حقیقت جهانی شدن فرهنگ، مرحلهاي است که گفته میشود حالت نهایی جهانی شدن اقتصاد است، و بعد سیاسی، فرهنگی، مذهبی و ایدئولوژیکی پدیدهاي است که اغلب از زاویه اقتصادي، جغرافیایی و سیاسی به آن مینگرند

جهانی شدن فرهنگی را نیز میتوان دربرگیرندة فرایندها و عواملی دانست که هرگونه محدودیت فرهنگی زندگی اجتماعی را تعدیل می کند و از میان برمی دارد. جهانی شدن فرهنگی عبارت است از شکلگیري و گسترش فرهنگی خاص در عرصه جهانی. این فرایند موجی از همگونی فرهنگی را در جهان پدید میآورد و همه خاصهاي فرهنگی را به چالش میطلبد.

در حقیقت امروزه، گسترش وسایل ارتباط جمعی به مردم کشورهاي مختلف، بیش از هر زمان دیگر، فرصت آشنایی و شناخت ویژگیهاي فرهنگی جوامع دیگر را میدهد و این امکان فراهم شده است تا فرهنگها، آداب و رسوم مختلف از مرزهاي محدود ملّی رها شوند و بدینترتیب ارزشهاي مشترك جهانی در حال شکلگیري است. - امیري، - 1379 جهانی شدن فرایندي طبیعی است اگر به صورت طبیعی شکل گیردتأثیرات. مثبت و منفی آن تقریباً برابري میکند و حتی شاید آثار مثبت غلبه داشته باشد.

جهانی شدن تأثیرات متنوع ذیل را میتواند در کشورهاي جهان سوم بر جاي گذارد:

1 تعامل میان نخبگان فکري این جوامع با جوامع توسعهیافته به سهولت و آسانی انجام شود.

2 سبب توسعه فرهنگی در این جوامع می شود؛ زیرا فرهنگ از تعامل و ترکیب بسط پیدا میکند و چون در تعامل معمولاً فرهنگها ویژگیهاي مشترك را با هم مبادله میکنند و از تفاوتهاي فرهنگی مثبت هم بهره میگیرند، این مسئله سبب تکامل فرهنگی میگردد.

3 سبب رشد و توسعه نیروي انسانی می شوداکنون. بعضی از ملّتها، به دلیل رشد و پیشرفت علمی و تکنولوژیکی، نیروي انسانی آموزش دیدهتر و تواناتري دارند، ولی بعضی دیگر در مراحل اول این رشد علمی هستند. تعامل این کشورها سبب میشود ملّتهایی که نیروي انسانی ضعیف تري دارند، مثل جهان سوم، با استفاده از تجربیات و توانایی کشورهاي پیشرفته، در جهت رشد نیروي انسانی حرکت کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید