بخشی از مقاله

چکیده

هدف این پژوهش کشف علل روانشناختی موانع انذار در تربیت و رذائل اخلاقی حاصل از آن در قرآن است. در نظام تربیتی اسلام مقتضی انذار است تا موانع تربیتی و هدایتی انسان دفع گردند. حال سوال اساسی در رابطه با انذارهای هولناک و متعلقات سهمگین آن این است که چرا برخی از آدمیان در مقابل آن موضعگیری نموده و آن را نمیپذیرند و عدم مانع که باید در راه تربیت و کمال انسان در کار نباشد، وجود دارد.

روش پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد »معناشناسی شناختی« می باشد و طی آن آیاتی که در ارتباط میدان معنایی انذار بوده، مورد مطالعه کیفی قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد در جهان بینی قرآن و اصول معناشناسی شناختی قرآن کفر، جهالت و تکذیب سه مانع اساسی و مهم روانشناختی در عدم تأثیرگذاری انذار بر مخاطبان پیامبران میباشد که در نتیجه آن، رذایل اخلاقی چون ناسپاسی، تکبر، نفرت، تکذیب، نیاکان گروی جاهلی و ... در انسان زمینه هر گونه تربیت و پرورش یافتگی را از بین میبرد و مانع فعلیت بخشی به استعدادهای الهی در انسان ایجاد میگردد.

مقدمه:

با برسی آیات قرآن از آن جا که پیامبران معصوم بوده و انذار و بشارت روش و متنی وحیانی و بی نقص می باشد مهم ترین عامل و مانع روان شناختی عدم تأثیر انذار و بشارت به قابلیتِ قابل و انسان بر می گردد که در راه هدایت و کمال خود بسیار تعصب ورزیده و با کفر، جهالت، تقلید کورکورانه، غفلت و تکبر موانع فعلیت بخشی به استعدادهای الهی خود را فراهم ساخته است.

زندگی پیامبران خود شاهد و ادعای این مطلب می باشد که آنها نهایت سعی و تلاش خود را برای هدایت آدمیان به کار بستند اما اکثریت آنان خود مانع کمال و هدیت الهی شدند. آیات قرآن به شیوه های گوناگون به بیان عدم قابلیتِ قابل پرداخته اند از جمله ؛

در این آیات به صراحت عدم قابلیتِ قابل در هدایت پذیری را اگر چه هدابت الهی به درازای یک قرن ادامه یابد و بازگشت به عقب و بت پرستی بعد از دیدن معجزات الهی و کشتن هدایت گران الهی ترسیم می کند.

در روش تحقیق نگاه به مساله تحقیق، بیشتر با توجه به آیات و تفسیر و دلالت های تربیتی آنها با رویکرد »معناشناسی شناختی« می باشد که موضوع در ساحت روابط درون متنی با تاکید بر روابط جانشینی و همنشینی - طولی و عرضی - مفاهیم  و نیز برخی از قرائن و روابط برون متنی مورد برسی و برداشت قرار خواهد گرفت. لذا ممکن است در نگاه ابتدایی برخی از این برداشت ها دور به نظر آیند، ولی با دقت بیشتر و توسعه در فهم آیات، آن برداشت را قابل قبول خواهد کرد.

آنچه که این تحقیق را از سایر تحقیقات صورت پذیرفته در مورد آیات انذار و تبشیر متمایز می سازد، تبیین ماهیت تربیتی و ساماندهی مباحث تربیتی آن بر اساس ساحت های معرفتی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق هدف تربیت می باشد. که به روش تفسیر قرآن به قرآن، که حجیت آن توسط خود قرآن تثبیت شده است و نزد معصومان - ع - نیز منهجی »مقبول و معقول است، صورت می گیرد و طی آن »هر آیه از قرآن کریم با تدبر در سایر آیات قرآنی و بهره گیری از آن ها باز و شکوفا می شود، تبیین آیات فرعی ]نیز[ به وسیله ی آیات اصلی و محوری و استناد و استدلال به آیات قوی تر در تفسیر، بر این اساس است.

با توجه به میدان معنایی انذار؛ کفر، جهل و غفلت که خود عامل بسیاری از ناهنجاریهای اعتقادی، احکامی و اخلاقی است، سه مانع اساسی روان شناختی انذار می باشد؛

-1 کفر

در جهان بینی قرآنی اصلی ترین و محوری ترین مانع انذار و هدایت پذیری انسان ها کفر مطلق به خداوند، آیات و نعمت های الهی می باشد. این حالت روان شناختی کارکرد سه حوزه ی عقلانی، اخلاقی و رفتاری انسان ها را چنان تحت تأثیر قرار می دهد که نفوذ و تأثیر رهنمودهای تربیتی و هدایتی را ناممکن ساخته و به تعبیر قرآن، سبب سیطره ولایت ظلمانی شیطان را بر انسان هموار می سازد و نتیجه خلود در جهنم را برای آدمی رقم می زند؛ 

- بقره، . - 257 کفر و بی ایمانی نسبت به خدا نتیجه ی لازم عمل انسانی است که به جای »نور«، »ظلمت« را اختیار کرده و بر آن مصمم و ثابت و راسخ مانده و از هدایت و تربیت موجود در آن نور الهی، خود را محروم ساخته و هیچ هشدار و انذاری نمی تواند زنگ خطر را در وجودش به صدا در آورد و او را از بیراهه به راه آورد و ارتباطی وجود شناختی و معرفتی و اخلاقی میان او و خداوند برقرار نماید

مطلق کافرانی که بر کفر خود مصمم و ثابت بوده و بر خلاف سایر کفاری که به طور قطع، انذار در آنان تأثیر داشته و به شرف اسلام، مشرف شده ، - و اگر چنین باشد اصل بعثت و انذار لغو می شود. - انذار در آنان تأثیری ندارد از این رو و »در این آیه تنها انذار را ذکر فرمود زیرا ادخل در زجر و منع است و کسی که انذار در حق او تأثیر نداشته باشد به طریق اولی تبشیر به حال او اثر نبخشد زیرا به حکم عقل دفع ضرر، اولی و ارجح از جلب نفع است و وجه عدم تأثیر انذار نسبت به این قبیل کفار از جهت ختم و طبع قلب و سیاهی و قساوت آن و کوری و کری باطن است

تضاد و تقابل بنیادی میان کفر و ایمان، امری بدیهی و روشن بوده و دو مقوله ی متفاوت و متضاد در نوع مفاهیم اعتقادی، اخلاقی و رفتاری به وجود می آورد و نظام جهان بینی کفر و طاغوت را در نقطه مقابل و متضاد با نظام جهان بینی ایمان و اسلام قرار می دهد. نظام کفر که بر پایه ی ستر و پنهانی است انسان را از توجه با اسرار فطرتش و درک حقائق قلبی باز داشته و در نتیجه از قیام به اداء وظائفعبودیّت خودداری نموده و خود را از تابش نور حقائق و استفاده از آن پنهان می کند و در مقام سرپیچی و طغیان آفریدگار بر می آید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید