بخشی از مقاله
چکیده
از جدیدترین موضوعاتی که در عرصه کارآفرینی، در کنار کارآفرینی سازمانی و اقتصادی، در محافل علمی مورد توجه قرارگرفته ، کارآفرینی اجتماعی است. کارافرینی اجتماعی، یکی از حوزه های جدیدی است که در زمینه کارافرینی ایجاد شده است. در واقع، هدف کارآفرین اجتماعی، شناسایی مشکلات اجتماعی و به کار بردن اصول کارآفرینی از طریق سازمان دهی، ایجاد و اداره ریسک یک شغل به منظور رسیدن به تغییر اجتماعی است.
نوشته حاضرجهتدستیابی به زمینه های اجتماعی استفاده ازاین مفهوم و توجه به ابعاد غیر اقتصادی آن،به بررسی مفاهیم کارآفرینی و مقایسه کارآفرینی اقتصادی واجتماعی پرداخته و با معرفی نوع شناسی و مدلهای جدید ازکارآفرینی اجتماعی نگاه سنتی به موسسات، نهادهاو سازمانهای غیرانتفاعی را مورد نقد قرار می دهد . سپس زمینه های ظهور کارآفرینی اجتماعی، چالشها و مسائل موجود و تئوریها و مدلها آن راجهت ارائه چارچوب مناسب وگسترش مبانی نظری کارآفرینی اجتماعی مورد بحث قرارمی دهد.
مقدمه :
یکی از دلایل ناکامی کشورهای درحال توسعه واسلامیدرتحقّق اهداف توسعهای، ضعف ساختاراقتصادی وحضورکمرنگ بخش خصوصی ودخالت نسبتاًگسترده دولت در نظام اقتصادی است. بهرغم حضور فعّال بخشهای خصوصی در قالب شرکتهای تجاری، شواهد نشان میدهد که تجربه بازار نیز در تحقّق نیازهای محرومیتزدایی و تأمین منافع عمومی با شکست مواجه است؛ زیرا فعالیتهای بخش خصوصی در قلمرو بازار با انگیزههای انتفاعی و مبتنی بر معیارهای عقلانیت اقتصادی و نفعطلبی شخصی است؛ ازهمینرو، کارآفرینی اجتماعی6در چارچوب مشارکتهای مردمی سازمانیافته و نهادهای خودجوش داوطلبانه، حلقه تکمیلکننده چرخه توسعه در پرتو دولت وبخش خصوصی فعّال است و بهراحتی میتواند شکاف میان دولت و بازار را پر نماید
فلسفه وجودی سازمانهای مردمنهاد و مؤسسات خیریه استفاده از ظرفیت مشارکتهای مردمی است که با انگیزههای نوعدوستی و انگیزههای اعتقادی و مذهبی و با هدف حل مسائل اجتماعی در حوزههای مختلف فعالیت میکنند. ناکامی دولتها در تحقّق اهداف محرومیتزدایی بهخاطر محدودیتهای بودجهای و عدم تمایل بخش خصوصی در تعقیب مسائل اجتماعی به دلایل ماهیت انتفاعی و انگیزه سودگرایانه حاکم بر فضای بازار، میطلبد که از ظرفیت مشارکتهای مدنی وکارآفرینی اجتماعی برای جبران ناکامی دولت و شکست بازار در پیگیری اهداف توسعه اجتماعی استفاده گردد .
جوهره کارآفرینی اجتماعی همان فعالیتهای نوعدوستی، احسان و نیکوکاری و احساس مسئولیت درقبال مشکلات اقشارآسیبپذیر و محروم جامعه است . آنچه ضرورت کارآفرینی اجتماعی رادرجامعه مدرن امروزی آشکارمیسازد، بنبست نظام سرمایهداری است که با اصالت دادن به اصل آهنین منافع شخصی و نادیده گرفتن حقوق و نیازهای اقشار و طبقات آسیبپذیر جامعه بر شدّت فقر و محرومیت و افزایش شکاف طبقاتی در جامعه افزوده است .
از جدیدترین موضوعاتی که در عرصه کارآفرینی، در کنار کارآفرینی سازمانی و اقتصادی، در محافل علمی مورد توجه قرارگرفته ، کارآفرینی اجتماعی است. کارافرینی اجتماعی، یکی از حوزه های جدیدی است که در زمینه کارافرینی ایجاد شده است. در واقع، هدف کارآفرین اجتماعی، شناسایی مشکلات اجتماعی و به کار بردن اصول کارآفرینی از طریق سازمان دهی، ایجاد و اداره ریسک یک شغل به منظور رسیدن به تغییر اجتماعی است.
بر این اساس در این مقاله سعی شده است تا با ارائه تاریخجه و تعاریفی از کارآفرینی اجتماعی و ذکر تفاوت های آن با کارآفرینی اقتصادی عناصر و نهصت های فکری این مقوله را شناخته و به تبیین جایگاه کارآفرینی اجتماعی در اسلام و نظام فکری مسلمانان پرداخته شود و در پایان پس از ذکر چالش های پیش رو ، و اهمیت و ضرورت آن برای کاربست درکشورتبیین شود.و پیشنهاداتی برای رفع این موانع مطرح شده است .
روش تحقیق
این تحقیق توصیفی است و روش توصیفی تحقیقی است که فقط در سطح توصیف وتبیین موضوع انجام می شود. و مبتنی بر مرور گسترده ادبیات نظری می باشد .درمجموع بایدعنوان نمود که شیوه نگارش این تحقیق به صورت کتابخانه ای می باشد که ازطریق بررسی کتب و مقالات وترجمه انجام گرفته است.
تاریخچه
درسال1978، بیلدر ایتوناو لینکسی بودکه بنیاد آشوکا را به منظور حمایت، مشروعیت و پشتیبانی درزمینه کارآفرینی اجتماعی تاسیس کرد .او میخواست درجهان به جستجوی افرادی که دارای ایده های تازه برای تغییرات اجتماعی که ترکیبی از توانائیهای کارآفرینانه وزمینه ها یا خلاقی قوی باشند بپردازد
در اواخر دهه 1990شکاف میان ثروتمندان و فقرا بطور مداوم در حال رشد بود، ونشان می داد که مدل نئولیبرالیسمْ رفاه همه مردم را نمیتواند تامین کند - ملکی وهمکاران به نقل از راپروچنی،2005ص. - 96 این باعث بوجود آمدن کارآفرینان اجتماعی بیشتری شد که به دنبال واکنش نشاندادن به رشد نابرابر بین ثروتمندان و فقرا بودند .
جامعه شناسی معروف فرانسوی - آرون، 1384ص - 97 خصائص بنیادین جامعه صنعتی در اذهان متفکرین قرن نوزدهم را این طور برمیشمرد: سازماندهی علمی کار به منظور تحصیل حدّ اعلای بازده، متمرکز شدن کارگران در کارخانه ها، تضاد میان کارگران و کارفرمایان، و آزادی مبالات و سودجویی کارفرمایان و بازرگانان که به افزایش دائمی ثروت در جامعه میانجامد.
روایت کُنتَ از جامعه صنعتی نه سویا لیستی است و نه لیبرالی - پیشین - ؛ بلکه مدخل مفهومی مهمی برای ورود به مبحث کارآفرینی از زاویه جامعه شناسی میگشاید؛ مدخلی که شاید در بسیاری از متون منتشر شده پیرامون کارآفرینی چه به عنوان یک مفهوم و چه فرایند از قلم افتاده است.
این مدخل مفهومی در نقد کُنت از اقتصاددانان لیبرال نهفته است. او با لقب دادن اقتصاددانان لیبرال چونان مابعدالطبیعی گرایانی که سعی دارند نمودهای اقتصادی را جدا از کل اجتماعی در نظرگیرند؛ تبیین آنها از اقتصاد را ناقص و به دور از واقعیت ارزیابی کرده و لذا همبستگی میان اقتصاد و جامعه و پیش از آن ریشه داشتن نمودهای اقتصادی در اجتماع همان ورود مفهومی کُنت به اقتصاد است.
آموزه کُنت مبنی بر متاثر بودن و ریشه داشتن اقتصاد،یا آنطور که او خود عنوان داشته "جامعه صنعتی" در امر اجتماعی در متون کارآفرینی چندان مورد اقبال قرار نگرفته و به آن توجه نشده است. سایه سنگین اقتصاد، بخصوص مکتب نئوکلاسیک که بسیاری آن را دچار نوعی تقلیلگرایی یا فردگرایی روش شناختی میدانند
بدین معنا که کلیه امور و تحولات را به خصلت اقتصادی آن فرو میکاهد؛ بر سر مباحث و متون کارآفرینی سنگینی میکند.. فی المثل داریانی ، بر سه نگرش اصلی اقتصادی حاکم بر حوزه کارآفرینی تاکیبد میکند: مکتب نئوکلاسیک، مکتب اتریش و مکتب شومپیتر. که هر سه مکاتب اقتصادی بوده و بر مفاهیمی همچون، مولّد بودن و تعادل اقتصادی در بازار پای می فشرند.
دو تعریف عمده دیگر از کارآفرینی ارایه شده است - کردنائیج و همکاران، 1386ص: - 4 اول، تعریف عام که عبارت است از ایجاد کسب و کاری که با خطر و عدم قطعیت همراه است؛ و دوم، تعریف خاص که مشتمل است بر فرایند جستجو و پیگیری فرصت و حداکثرسازی ارزش. در این دو تعریف پیشگفته نیز به مفاهیم اقتصادی همچون کسب و کار و حداکثرسازی ارجاع داده شده است.
این مشکل از آنجا آب میخورد که بسیاری فرایند کارآفرینی را با معیار تبعات و پی آمدهایی که به بار میآورد اشتباه گرفته اند. در بسیاری از تعاریف بر نتایج کارآفرینی تمرکز شده است که همانا عبارت باشند از توسعه اقتصادی اجتماعی، توسعه کالاها و خدمات، افزایش سود اجتماعی برای دولت، ایجاد اشتغال، گردآوری پس اندازهای عمومی، ایجاد بنگاههای اقتصادی جدید و....
این ها همگی خصلتی اقتصادی دارند. رویکرد دایره المعارفی و توصیفی به کارآفرینی که به ذکر تعاریف و تقسیم بندی انواع کارآفرینی میپردازد؛ از ارایه هرگونه تحلیل ابعاد اجتماعی و فرهنگی این پدیده عاجز است.
تعاریف :
به لحاظ معنا شناختی واژه کارآفرینی ازلغت فرانسوی به معنا متعهدشدن به انجام کاری گرفته شده است .این عبارت سابقه طولانی درکسب و کاردارد . مشهورترین تعریف این عبارت ایجاد ارزش از طریق نوآوری است به مانندشومپیتر و پیتردراکر کول - 1946 - و کوپر - 1946 - نیزکارآفرینی را ارزش آفرینی ازطریق نوآوری تعریف می کنند