بخشی از مقاله

چکیده

قرآن کریم عدالت را مناسبترین زمینه رشد و کمال انسان و بهترین راهی که انسانها را به مقصد میرساند، میداند. نظام هستی، قوانین و تشریعات الهی از دید قرآن بر عدل استوار گردیده است. اساس حکمیت، حکم و حکومت در قرآن ایجاد قسط و عدل در جامعه است. کثرت آیاتی که پیرامون عدل و کلمات مترادف و متضاد این واژه میباشد، بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن است.

عدالت در قرآن از جایگاهی ویژه و پایگاهی بس بلند برخوردار است و از معیارهای جهانبینی و آموزههای اعتقادی و اجتماعی قرآن بهشمار میرود. قرآن نیز هدف برانگیختگی پیامبران و بهطور کلی حکومت نبوی را عدالت میداند . در قرآن کریم شرط دست یافتن به تقوا، عدالت در رفتار است. ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که خداوند بهطور قاطع به آن فرمان میدهد و آن را واجب میکند.

در قرآن کریم، از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. این مقاله میکوشد تا به بررسی جایگاه عدالت در قرآن بپردازد و همچنین تلاش بر آن است تا آیاتی را که در قرآن بر عدالت تأکید دارند، مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.

مقدمه:

یکی از اصول و ارزشهای عالی انسانی که همواره در تاریخ پرفراز و نشیب بشری مورد توجه انسانها به ویژه رهبران فکری و مصلحان اجتماعی بوده و به عنوان آرمان متعالی آنان شناخته شده، اصل عدالت است. همه انسانها، چه آنهایی که به این آرمان بزرگ پایبند بودهاند و در راه آن از خود گذشتگی نشان دادهاند و چه آنانی که در گروه و طیف ستمگران تاریخ به شمار میروند، در عمق فطرت خویش بر ارزش و تعالی آن باور داشته و گروه اول با تمام وجود و گروه دوم حداقل در گفتار خود بر آن گواهی دادهاند.

واژه و عنوان عدالت، آرمانی انسانی است و پیشینهای به قدمت عمر بشر دارد. از سپیده دم آفرینش، بشر آن را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته و به آن روی آورده و مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرتانگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بیعدالتی، کینه و دشمنی را در قلبها ایجاد نمیکند.

دلیل و زمینه وقوع بسیاری از انقلابها، فقدان عدالت در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسانهای آزاده تاریخ با اندیشه عدالت، حرکتهای اصلاحی را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود رارفعِ تبعیض و برقراری عدالت قرار دادهاند. انسانهایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شدهاند، تشنه عدالت و سراپاگوش به فرمان؛ و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بودهاند.

از مهمترین مباحث موجود در فلسفه سیاسی اصل عدالت است. طرح مسائلی هم چون مبحث عدالت در یک جامعه حاکی از حیات سیاسی و عقلانی آن اجتماع است. چرا که هیچ جامعه زنده و پویایی از طرح این مسایل مستغنی نیست. جامعهای که این مقولات را مطرح نمیکند، خبر از بینیازی خود نمیدهد بلکه غفلت و بیدردی و انحطاط خود را آشکار میسازد. از آن جا که عدالت اولاً: موضوعی است که ریشه در عقل و فطرت انسانها دارد وثانیاً: در دین تأکید بسیاری بر آن رفته است و فرد در جامعه نیازی حیاتی به آن دارد پس طرح مستمر آن در جامعه هم شرط دینداری است و هم شرط انسانیت. طبق دیدگاه بعضی از اندیشمندان شرط اساسی دینی بودن جامعه اجرای عدالت است چرا که با اجرای عدالت است که مقتضیات رشد در جامعه ایجاد میشود

عدالت در طول تاریخ یکی از بنیادیترین و اساسیترین آرزوهای انسان است و مکاتب و ادیان الهی و غیر الهی راههای متفاوتی را برای استقرار آن ارائه نمودهاند. مهمترین آرزوی انسان تحقق عدالت است. طرح مسئله عدل و عدالت اجتماعی از نظر عملی و عینی در سطح اجتماع تاریخچهای بسیار دراز دارد. عدالت گذشته از آن که در خود قرآنمکرّر ذکر شده در تاریخ و در میان مسلمین فصلی طولانی دارد. در اسلام عدالت، یکی از زیربناییترین مفاهیم است. تحقق عینی این مفهوم در جامعه، یکی از مهمترین اهداف اجتماعی و سیاسی دین اسلام است. عدالت، امری برگرفته از دین و تابع آن نیست؛ بلکه مفهومی مطلق و مستقل است. به عبارتی دیگر، دین، مقیاس عدل نیست؛ بلکه عدل مقیاس دین است

از اصلیترین گفتماهای انقلاب اسلامی، گفتمان عدالت است. پس از انقلاب - در30 سال گذشته - تلاشهای نظری و عملی بسیاری برایمحقّق شدن این آرمان قرآنی صورت پذیرفته است. امروزه و با ورود کشورمان به چهارمین دهه حیات خود، نیاز و ضرورتتحقّق این آرمان به طور روزافزون احساس میشود. روشن و بدیهی است که یکی از الزامات محقق شدن این هدف، بهره گرفتن و جهتیابی از آموزههای قرآنی برای تحقق این هدف بزرگ است.

مفهوم عدالت

واژهشناسان »عدل« را به معنای برابری، همسانی و همانند مساوات گرفته و گفتهاندعَدل وعِدل در معنی نزدیک همند، ولیعَدل در چیزی است که تساوی آن با بصیرت درک شود وعِدل در مورد چیزی است که تساوی آن با حس فهمیده شود.عَدل، مساوات در جزاست واحسانِ زیاد کردن پاداش. عدالت در شریعت به معنای راستی در راه حق و برتری دادن عقل بر هوی است و در اصطلاح فقیهان عدالت عبارت است از پرهیز از گناهان بزرگ و اصرار نکردن بر گناهان کوچک و رعایت تقوا و دوری از افعال پست، که از همه اینها به ملکه عدالت تعبیر میکنند

عدالت در لغت به معنی مساوات - الاصفهانی، - 1416، ضد جور - اللبنانی الشرتونی، - 1374 و عدم افراط و تفریط میباشد - دهخدا، - 1372 و در اصطلاح عبارتست از رعایت استحقاق و شایستگیها؛ تعریف عدالت به این معنا تعبیر رایج متفکران مسلمان میباشد، لذا آنان عدالت را »اعطاء کل ذی حق حقه« معنا نمودهاند، علامه طباطبایی میگوید: »عدالت هی اعطاء کل ذی حق من القوی حقه موضعه الذی ینبغی له عدالت؛ یعنی دادن هر صاحب حق و رساندن حقوقشان به آن و گذاشتن هر چیز در جای خودش میباشد -

یک اجتماع که میخواهد باقی بماند باید متعادل باشد بدین معنا که همه چیز در آن به قدر لازم وجود داشته و نهادهای مختلف در آن شکل گیرد، مانند نهادهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مدیریتی، قضایی، تربیتی و...، فعالیت و کارها به نحو شایسته در میان افراد جامعه تقسیم شوند و برای هر کدام به قدر لازم افراد گماشته شود، در تعادل اجتماعی باید میزان احتیاجات در نظر گرفته شده و متناسب با آن نیرو و خدمات ارائه گردد به گونهای که مصالح کل اجزاء در نظر گرفته شود تا نظام کل جامعه حفظ گردد

در صورت توجه به بخشهای مختلف نظام اجتماعی یک نوع پویایی در جامعه شکل میگیرد و برخورد عادلانه با همه قشرها و توزیع عادلانه و منصفانه امکانات میان همه نهادها در جامعه و سازمانهای اجتماعی باعث میشود که طبقات مختلف در سایه عدالت به بقا و حیات خود ادامه دهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید