بخشی از مقاله
چکیده :
از آنجایی که خانواده در طول تاریخ و در تمامی جوامع ، به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی ، زیربنای جوامع و منشأ فرهنگها ، تمدنها و تاریخ بشر شناخته شده است ، حال با ورود به سال 2015 میلادی جهان دست کم 5 قرن است که تسلط فراگیر تمدنی انسان بسنده - اومانیست - را بر تمام شئون حیات فردی و اجتماعی خود تجربه می کند.
تفکری که به گواه آثار اندیشمندان متقدم و متاخر غربی به بهانه محور قرار دادن سود و لذت انسان، خدا و کلام خدا را به کناری نهاد و رفته رفته در توسعه وجوه مدنیت تک ساحتی مادی پیش رفت و به ولایت شیطان گردن نهاد . با شکل گیری مدرنیته در غرب که به معنای تجدد و نوین گرایی همراه با پیشرفت است ، علی رغم پیشرفت ظاهری غرب در امور اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و... نهاد گرم و مقدس خانواده به چالش کشده شد و در معرض خطر جدی قرار گرفت ، تا جایی که امروز در عصر پست مدرنیسم ستیزه جویی با خانواده و عدم تشکیل خانواده در غرب به چالش اساسی و پاشنه آشیل غرب در قرن 21 تبدیل شده است.
مقاله حاضر با استفاده ازروش پژوهشی و استنادی به بررسی موضوع مهم و اساسی علل و ریشه های خانواده ستیزی در دنیای غرب از منظر حقوق بین الملل پرداخته و چالش اصلی غرب در این حوزه را از منظر حقوقی و سیاسی مورد واکاوی قرار داده است.
مقدمه :
خانواده، کوچکترین و مهمترین نهاد جامعه است. کوچکترین به جهت کمیت اعضا و مهمترین به لحاظ کیفیت. هر چه خانواده از نظر آگاهی، اخلاق، تعهد و عاطفه از کیفیت بالاتری برخوردار باشد و به تمام نیازهای اعضای آن به طور منطقی پاسخ داده شود، اعضاء آن در برخورد با مشکلات کمتر دچار آسیب خواهند شد و کمتر به هنجارشکنی اجتماعی سوق خواهند یافت . افزایش آمار جرم و جنایت در غرب که رابطه معنا داری با افزایش بی بند و باری و فساد در این جوامع دارد ، به خوبی نشان می دهند خطرات بزرگ تری است که این جوامع را تهدید می کند. یکی از اندیشمندان غربی در باره وضعیت ساختار خانواده می گوید "پایان عصر خانواده از راه رسیده است اما مردم متوجه نیستند." - ٌ - آری وضعیت خانواده و زندگی مشترک در غرب به حالت بحرانی رسیده است
و متاسفانه غرب هر روز در این باتلاق بیشتر فرو می رود بطوری که گزارش شبکه تلویزیونی راشا تودی - روسیه امروز - به نوعی از وضعیت بغرنج خانواده ها در روسیه خبر می دهد. این شبکه تلویزیونی، روسیه را دومین کشور جهان از نظر آمار طلاق معرفی می کند و میگوید 65 درصد ازدواج ها در روسیه به طلاق منجر می شود.
به هر حال امروزه یکی از مسائل اساسی جوامع غربی ، مساله سنت شکنی نسل نو در برابر نسل گذشته است که این به خودی خود استحکام خانواده را سست می سازد . از آنجایی که به اذعان اکثر اندیشمندان و پژوهشگران مدرنیته یکی از عوامل اصلی انهدام، فروپاشی و ستیزه جویی نظام خانواده در غرب است . و از حدود 300 سال پیش نظام خانواده را مورد تهدید قرار داده است، امروزه طیف گسترده ای از هنجارهای خانواده، که طی دهه 1950 و اوایل 1960 غالب بودند، دیگر به طور وسیع پذیرفته نیستند.
طلاق دیگر مانند گذشته، شرم آور نیست. اکثریت عظیمی از عموم مردم اکنون منکر این نظر هستند که زوج ناراضی از زناشویی باید به خاطر فرزندانشان به زندگی ادامه دهند. به همین شکل، دیدگاه قدیمی تر، که هر کس ازدواج رامنکر شود بیمار، عصبی یا غیر اخلاقی است، به شدت رد شده؛ چنانکه این عقیده که افراد بدون فرزند خودخواه هستند رد شده است. نگرش سنجی ها نشان می دهند که بیشتر آمریکاییان دیگر معتقد نیستند زنی که شوهری برای حمایت از خود دارد نباید کار کند، و اینکه دختر وقتی ازدواج می کند باید باکره باشد، یا اینکه رابطه جنسی پیش از ازدواج غلط است.
آری گسترش روزافزون استفاده ابزاری از زنان در تجارت و تبلیغات و ترویج فرهنگ لاابالی گری و بی بندوباری در غرب ، استفاده ابزاری از زن در بیشتر تبلیغات تجاری ، استفاده از القاء فرهنگ برهنگی با مقاصد تجاری و رونق و فروش بسیاری از مجلات و سایتها منجر به سستی بنیان خانواده در غرب شده و این موضوع به چالش اساسی و پاشنه آشیل غرب در قرن 21 تبدیل شده است . اینجانب در این مقاله به بررسی مفاهیم اصلی مدرنیته در غرب یعنی اومانیسم و خود محوری ، لیبرالیسم و سرمایه داری و فمینیسم و زن تباهی که در موضوع ستیزه جویی با نهاد خانواده نقش اساسی دارند می پردازم .
اومانیسم و خود محوری
اومانیسم اندیشه ایست که بر اساس اطلاعات به دست آمده از طریق پوزیتیویسم درباره جهان و انسان پدید آمده است. بر طبق این اندیشه، انسان برتر از سایر موجودات این دنیاست و انسان نیز چیزی غیر از اطلاعاتی که در آزمایشگاهها از او به دست آورده اند، ویژگی دیگری ندارد. مثلاً چیزی به نام قلب معنوی یا وجدان یا عشق الهی یا عرفان یا انسان کامل یااسرار نامرئی ملکوتی ندارد. چون در آزمایشگاهها ثابت نشده است. ضمناً هستی به جز همین دنیا نیست و قبل و بعدی ندارد. عالم آخرت و قیامت از نظر پوزیتیویسم و اومانیسم بی معنی است. از دیدگاه اومانیسم چون انسان قدرتمندترین موجود در همین عالم است و عالمی غیر از عالم دنیا وجود ندارد، پس انسان باید هرچه بیشتر برای کسب لذتهای این دنیا بکوشد