بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی این نوشتار معرفی کاربرد تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی برای مدیریت فرآیند به اشتراک گذاری و جریان یافتن دانش در بافت اجتماعی سازمان میباشد. بنابراین دانش به عنوان یک سرمایه اجتماعی که در شبکه-ای از تعاملات اجتماعی کارکنان به اشتراک گذاشته میشود و جریان مییابد مد نظر است.
برای دست یابی به این هدف با استفاده از روش مرور سیستماتیک، با سه هدف بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش، بررسی پژوهشهای انجام شده در حوزه رفتارهای به اشتراک گذاری و جریان دانش و بررسی کاربرد تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی در مدیریت جریانهای دانشی به مرور مقالات منتشر شده در ده پایگاه علمی معتبر4 پرداخته شد.
نتایج حاصل از مرور سیستماتیک حاکی از آن است که با مورد تایید قرار گرفتن رابطه میان سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش در پژوهشهای داخلی و قدرت تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی در پژوهشهای خارجی، تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی به مثابه یک ابزار قدرتمند برای ردیابی و مدیریت جریانهای دانشی در سازمان از دیدگاه پژوهشگران داخلی مغفول مانده است.
براساس نتایج حاصل از مرور سیستماتیک مهمترین شاخصهای تحلیل شبکه در مدیریت فرآیند به اشتراکگذاری و جریان دانش عبارتند از مرکزیت درجهای، مرکزیت بینابینی و مرکزیت نزدیکی. کاربرد این شاخصها در شناسایی جایگاه و نقش کنشگران در شبکه تعاملات دانشی منجر به شناسایی سه دسته از کنشگران شبکه شامل منابع دانشی، پلها و مصرف کنندگان دانش میشود. بنابراین در این نوشتار تحلیل شبکه اجتماعی به مثابه یک تکنیک موثر برای توصیف، تحلیل و تبیین جریان های دانشی معطوف به اشتراک و انتقال دانش سازمان مورد بحث قرار می گیرد.
مقدمه
سازمانها به واسطه کارکنان خود دارای دانشی ارزشمند در خصوص محصولات، فرآیندها، مدیریت و مشتریان هستند، که میتوانند مزیت رقابتی خاصی را برای آنها به وجود آورند. برای به دست آوردن این مزیت، مدیریت سازمان با استفاده از مدیریت دانش نسبت به تولید و انتقال آن اقدام میکند
از سویی تحولات پویا و پرشتاب در هزاره سوم، پیچیدگی فعالیت سازمانها را به دنبال داشته است و مدیریت کارکنان دانشگر را با چالشهایی مواجه نموده است که با اصول و قواعد سنتی نمیتوان این وضعیت را مدیریت کرد
اثربخشی سیستم مدیریت دانش و به کارگیری موفقیت آمیز سرمایههای دانشی در تمامی سازمانها بستگی به توانایی سازمان در ایجاد شبکههای ارتباطی موثر برای اشتراک و کاربرد دانش خلق شده در سازمان دارد، زیرا در صورت عدم وجود شبکههای ارتباطی هماهنگ و یکپارچه، اجرای فرآیندهای سیستم مدیریت دانش در سازمان دچار اختلال شده و باعث انحراف سازمان از اهدافش میشود.
از دیدگاه صاحب نظران مدیریت دانش یکی از کاراترین شبکههای ارتباطی که به واسطه آن مدیریت دانش و فرآیندهای آن از جمله اشتراک دانش محقق میشود، شبکه روابط غیررسمی کارکنان یک سازمان است
شبکه های غیررسمی درون سازمان در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است، سازمان ها آگاه هستند که فرآیند به اشتراک گذاری و جریان دانش به شکل موثری از طریق این شبکه ها به انجام می رسد
مجموعه روابط موجود در این شبکههای غیررسمی منجر به دست یابی به منابع بالفعل و بالقوه نهفته در آن میشود که سرمایه اجتماعی نامیده میشود. بنابراین میتوان دانش به اشتراک گذاشته شده در این شبکه های غیررسمی را شکلی از سرمایه اجتماعی دانست. سرمایه اجتماعی مجموعه ای از منابع مبتنی بر وابستگی به یک گروه یا یک شبکه است که با کنش های هدفمند قابل دسترسی خواهد بود
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که فرآیند جریان یافتن دانش مستلزم شبکه سازی است. تحلیل شبکه اجتماعی یک ابزار قدرتمند برای تجزیه و تحلیل این شبکه ها محسوب می شود. تحلیل شبکه اجتماعی یک روش جامعه شناختی5 است که به تجزیه و تحلیل ساختار ارتباطات اجتماعی می پردازد. این روش مجموعه ای از شاخص ها و روش هایی برای شناسایی، مصور کردن و تجزیه و تحلیل شبکه های غیر رسمی درون و میان سازمان ها فراهم می آورد
از این روی تحلیل شبکه اجتماعی یک تکنیک قدرتمند برای مدیریت فرآیند به اشتراک گذاری و جریان دانش از طریق شبکه روابط غیررسمی کارکنان یک سازمان میباشد. در این نوشتار پس از معرفی تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی، با استفاده از روش مرور سیستماتیک، ابتدا به بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش خواهیم پرداخت. سپس به بررسی پژوهشهای صورت گرفته در حیطه به اشتراک گذاری و جریان دانش میپردازیم تا دریابیم پژوهشهای صورت گرفته در این حیطه با استفاده از چه روشهایی انجام شده است و پژوهشگران چه جهت گیری هایی در این حوزه داشتند. در انتها به بررسی جایگاه تکنیک تحلیل شبکه اجتماعی در ادبیات مدیریت دانش خواهیم پرداخت و مهم ترین شاخصهای این تکنیک در راستای هدف مدیریت جریان دانش را با استناد به پژوهش های انجام شده واکاوی خواهیم کرد.