بخشی از مقاله
چکیده:
نگاهی کوتاه به پدیده مهاجرت حداقل در دو قرن گذشته، عواملی چون جنگ، فقر و بیکاری از مهمترین عوامل مهاجرتهای گروهی و فردی بوده است. ادبیات مهاجرت به طور مداوم در حال رشد است، با این حال نظریه پردازی درباره مهاجرت در مقایسه با دیگر شاخه های بین المللی، چندان قوی نیست. مهاجرت پدیدهای چندبعدی، پیچیده و تاریخی است.
براین اساس در طی تاریخ شاهد مهاجرت و جابه جایی محدود و یا عظیم گروه های انسانی بوده ایم که به دلائل مختلف طبیعی، اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی گزینه مهاجرت را انتخاب کرده اند یا برای رهایی از مشکلات و چالش ها مجبور به مهاجرت شده اند. در طی دهه های اخیر، مهاجرت چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی به یکی از دغدغه های اصلی حکومت ها تبدیل شده است.
همانند سایر پدیده های اجتماعی - جغرافیایی مهاجرت داخلی و بین المللی دربردارنده برخی از فرصت ها و چالش ها برای مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر می باشد. یکی از اساسیترین مبانی نظری کمک به پناهجویان و آوارگان احترام به حقوق بشر آنها و موازین انسانی- حقوقی مربوط به آنها است. بدین ترتیب حفظ کرامت بشری و تقدیس حیات وی اقتضاء می کند که جامعه بین المللی به بهبود شرایط زندگی آنها توجه کرده و بی تفاوت از کنار آن نگذرد زیرا لازمه ی حفظ نظم عمومی بین المللی در دهکده جهانی موردنظر مارشال مکلوهان بهره مند شدن همه ملل جهان از منافع جهانی شدن است که پایه های اساسی آن صلح، توسعه، برابری، حذف فقر، عدالت اجتماعی و امید به آینده برای همه شهروندان جهانی است
در سالهای اخیر منطقه خاورمیانه با بحرانهای شدیدی مواجه بوده که حاصل رقابتهای ژئوپلتیکی و تقابل هویتی و ایدئولوژیکی قدرتهای منطقهای، مداخلات و وزنکشی قدرتهای بزرگ و رشد تروریسم و بنیادگرایی رادیکال میباشد. برآیند چنین شرایطی وقوع جنگها و منازعات مختلف بود که تا به امروز ادامه یافته و منجر به آواره شدن میلیونها نفر و مهاجرت عده کثیری به اروپا شده است.
با توجه به این مسأله، پژوهش حاضر درصدد است تا ابعاد مختلف پیامدهای ورود مهاجران را به منطقه اروپا جهت دستیابی به صلح و عدالت مورد مطالعه قرار دهد. در این پژوهش از روش کتابخانه ای، مبتنی بر فیش برداری از منابع مکتوب و اینترنتی استفاده گردیده است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیل محتوا است که با استخراج مفاهیم مرتبط با صلح و عدالت بین الملل و مهاجرت به دست آمد. در این جا این سوال مطرح می شود که آیا تنها راه دستیابی به صلح در خاورمیانه، مهاجرت به کشورهای اروپایی است؟
و در این راستا آیا اتحادیه اروپا دیپلماسی عادلانه ای را جهت برقراری صلح و امنیت و حمایت از مهاجران دنبال می نماید؟ برای دستیابی به این سوال ها، این فرضیه را نیز مطرح نموده ایم که اروپایی ها عملکرد مثبت و عادلانه ای را در برخورد با مهاجران از خود به نمایش گذاشته اند و افزایش جمعیت مهاجران به ایجاد منظومه های چند فرهنگی و بروز چالش های هویتی در اروپا انجامیده است و این شرایط هیچ تاثیر مثبتی در برقراری صلح جهانی ندارد.
-1مقدمه
مهاجرت مهمترین نوع تحرک جمعیت محسوب میشود - زرقانی و موسوی، - 1392 که قدمتی به اندازه بشریت دارد، اما تفاوت آن با گذشته در حوزه جغرافیایی و مقیاس آن است. در همین راستا، تمامی مهاجرتهای بینالمللی را میتوان بر اساس انگیزهای که در ورای مهاجرت وجود دارد به دو دسته تقسیم کرد:
- 1 مهاجرت غیراختیاری یا اجباری - که جابهجایی پناهندگان هم خوانده میشود - ؛
- 2 مهاجرت اختیاری یا آزادانه - که مهاجرت اقتصادی هم میگویند - . مهاجرتهای غیراختیاری یا اجباری اساساً اشاره به جریانهای پناهندگی دارد که در چهارچوب آن به دلایل بلایای طبیعی، جنگهای داخلی و تعقیب و آزار قومی افراد ناگزیر میشوند از وطن خود بگریزند
در حالی که مهاجرتهای اختیاری متأثر از خواست و اراده آزادانه افراد جهت تغییر دایمی محل سکونت و زندگی خود میباشد. به طور کلی مهاجرت را میتوان مجموعهای از فرایندها با ابعاد مختلف برشمرد که به عبور از مرزهای سیاسی کشور به صورت فردی، خانوادگی و گروهی اشاره دارد، طوریبه که نهایتاً به اقامت آنها درموقعیت جدید جغرافیایی منجر شود.
مهاجرت در فرایند جهانی شدن به طور جدایی ناپذیر با موضوعات مهم جهانی از جمله، توسعه، فقر و حقوق بشر در ارتباط است. ما شاهد افزایش نگرانی دولت ها و سازمان های بین المللی برای کنترل - اجازه یا محدود کردن - این جریان که در زمان های مختلف از نظر دولت ها به دلیل این که منجربه درگیری فرهنگی یا به چالش کشیدن حاکمیت ها دولت از طریق افزایش بی نظمی و فراملی گرایی خطرناک به نظر می رسد، هستیم
بر این اساس در طی تاریخ شاهد مهاجرت و جابه جایی محدود و یا عظیم گروه های انسانی بوده ایم که به دلائل مختلف طبیعی، اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی گزینه مهاجرت را انتخاب کرده اند یا برای رهایی از مشکلات و چالش ها مجبور به مهاجرت شده اند. در طی دهه های اخیر، مهاجرت چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی به یکی از دغدغه های اصلی حکومت ها تبدیل شده است
جنگ، ناامنی، بیماری، قحطی، جستوجوی برای امنیت و جایی برای زندگی قرنها دلایل اصلی مهاجرت بودند. دلایلی که هر دلیل دیگری را زیر سایه میبردند و تنها عواملی بودند که افراد را به کوچ مجبور میکردند. این دلایل در عصر حاضر هم از بین نرفتند و عمدهترین دلایل مهاجرت را به نام خود ثبت کردهاند؛ همچون اتفاقی که در خاورمیانه افتاد و جنگ و ناامنی این منطقه ثروتمند را به منطقهای مهاجرفرست تبدیل کرد. در چنین شرایطی سایه مهاجرتی جدید اما بزرگتر بر سر مناطق مختلفی از زمین احساس میشود؛ سایه تغییرات اقلیمی و سوانح طبیعی.
سیاست مهاجرت و پناهندگی اتحادیه اروپا در طول سی سال اخیر و در واکنش به فشار فزاینده مهاجرتی به صورت یک سویه ای در خدمت اتحادیه و دولت های اروپایی بوده تا از قلعه اروپایی در مقابل امواج مهاجرت ناخواسته حفاظت نماید و همزمان امکان بهره گیری بازار اتحادیه از بهترین و پرفایده ترین مهاجران را نیز مهیا کند.
-2 مهاجرت، ابعاد و دلایل آن
به طور کلی واژه مهاجرت در مفهوم جابه جایی و انتقال جمعیت در مکان یا تحرک جغرافیایی جمعیت استعمال میشود. مهاجرت پدیده پیچیدهای است که با زمان، فرهنگ و شرایط اقتصادی در ارتباط است. مهاجرت به عنوان یک نوع تطبیق و سازگاری اجتماعی در پاسخ به نیازهای، اقتصادی، اجتماعی و تحولات فرهنگی که از جریان تغییرات جمعیتی ناشی میشود و در سطح محلی، ملی و یا بینالمللی پدید می آید.
امروزه برخلاف دوران اولیه زندگی بشر، مهاجرتها تنها با انگیزه های زیستی و بیولوژیک انجام نمی شوند، بلکه در دنیای معاصر مهاجرت ای پدیده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است
بر اساس تعریف سازمان ملل متحد، مهاجر کسی است که به کشوری به غیر از کشورهایی که تابعیت آن را دارا می باشد وارد شده و حداقل 12 ماه در آن اقامت میگزیند.
با توجه به تعاریف مذکور و تعریفهای دیگری از این قبیل، اینامر مسلّم میشود که در مهاجرت محل اقامت فرد برای مدتی طولانی عوض میشود، بنابراین مهم ترین جنبه مهاجرت جابهجایی است.
رولان پرسا - 1985 - جمعیت شناس فرانسوی مهاجرت را حرکات افراد یا گروه ها می داند که تغییر دائمی یا طولانی محل اقامت معمولی فرد را دنبال دارد. به نظر وی در تحلیل حرکات مهاجرتی به سه نکته باید توجه کرد
الف - دائمی یا طولانی بودن مدت اقامت محل جدید.
ب- وجود فاصله مکانی بیین دو محل. - با عبور از تقسیمات اداری یا سیاسی مشخص میشود -
ج- وجود فاصله زمانی و زمان انجام مهاجرت.
مهاجرت یکی از چهار عامل اصلی تغییر و تحول جمعیت بوده و به دلیل ماهیت خود می تواند علاوه بر تغییرات دراز مدت و طولانی، آثار سریع و کوتاهمدتی را نیز در تعداد و ساختار جمعیت ایجاد کند و تعادل یا عدم تعادل هایی را در جمعیتهای تحتتأثیر خود به وجود بیاورد.