بخشی از مقاله

چکیده

پس از گذشت قرنها، شاهنامه به عنوان یک پدیدهیشگرف جهانی و مرزهایی به وسعت تمدّن انسانی، دارای افقهای ناشناخته ای است که چشم انتظار پژوهشهای شایسته و بایسته است.شاهنامهمرتفع، ترین قلّهیادب حماسی در ایران و حتّی در تمام جهان، اثری است بی نظیر؛ که لب تشنگان میراث اساطیری این سرزمین، هر از گاهی در باب آن به تفحّص و جستجو می پردازند. تنها اثری که به جرأت می توان ظرفیت تحقیقاتی آن را بی نهایت دانست؛ شاهنامهی فردوسی است که هنوز پژوهشهای افزونتری را به خود می خواندطی. دوران متمادی پس از تولّد شاهنامه، همواره کلمهکلام، و متکلّم آن از جنبههای هنری و زیبایی شناسی منبع تحقیق مناسبی برای پژوهشگران داخلی و خارجی بوده است.

در این مقاله نه در خصوص مطلق رنگ و حتّی تنوع آن سخن به میان آمده، بلکه از منظر زیبایی شناسی و پنجره ای که بر روی احساس و ادراک شاعر گشوده است؛ مطالبی بیان می گردد. آشنا بودن و کاربرد رنگ هایی که در کنار هم متناسب به نظر می رسند؛ نه فقط هنر، که علم است و از قوانین ویژه ای پیروی می کند. در ادب فارسی ما آن گاه که رنگها در حوزهی صور خیال شاعران کاربردی هنرمندانهیافته اندهمواره؛ قابل تأمّل و بررسی بوده اند. جای تردید نیست که حواس و اعضای ما از زیبایی شعر و هنر متأثّر می شود و به هیجان می آیدبا. اندکی تعمّق در شاهنامه و سخنان رنگین فردوسی پرده ای از راز این تأثیر و ماندگاری اثر او بر خواننده گشوده خواهد شد.

مقدمه

با این که سال هاست در زمینه ی ارزش ادبی و فرهنگی شاهنامه، کتا بها و مقالات بسیاری به دوست داران فرهنگ و ادب فارسی ارائه شده استامّا؛ ذهن های نقّاد و کاوشگر همواره در زوایای این اثر جهانی حرف های بسیاری برای گفتن یافته اند که ممکن است بسیاری به سادگی از کنار آن گذشته باشنددریای. بی کران شاهنامه که چون آفریننده اش پر هیمنه و ابهّت است؛ سرشار از صدفهایی است که با گشودن آن لعلهایی گران بها مشهود می گردد که چشمان بسیاری را به خود خیره می نماید.در ادبیات ملل مختلف که » مجموعه آثار به جای مانده از زبان آن« ملّتهاست؛ به وضوح می توان چون آیینه ای تمام نمای، جلوه های تمدّن و فرهنگ آنان را وا کاوید. وانصافاً که در شاهنامه این بزرگ ترین نماینده -ی ادب فارسی در عرصه ملّی و جهانی،تمامی آمال و اندیشه های قوم ایرانی به ظرافت هرچه تمام تر انعکاس یافته اند.» شاهنامه حماسهی عظیم جهانی است و در سرتاسر آن همه چیز عظمت دارد : اندیشه - ی فردوسی، هنر فردوسی، قهرمانان شاهنامه و همین عظمت باعث شده که سالیان متمادی آثار تحقیقی بسیاری دربارهی شاهنامه به رشتهی تحریر در آید.

در باره ی ارزش های شاهنامه از نظر لفظی و معنوی تحقیقات شایانی به عمل آمده و استادان مسلّم زبان و ادب پارسی داد سخن را نیکو داده اند و در این صفحات اندک فرصت و مجال ذکر نام و آثار به رشتهیتحریر درآمده در این زمینه میسّر نیست و علاقه مندان را به بوستانهای کتابخانه، حوالت می دهم تا از همنشینی با این آثار برجسته حظّ معنوی لازم را ببرند. امّا در خصوص موضوع این مقاله مواردی که در دست بوده و نویسنده از آنان کمک گرفته است؛ کتاب ارزشمند صور خیال در شعر فارسی نوشتهی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، تصویر آفرینی در شاهنامهی فردوسی، کار ارزشمند دکتر منصور رستگار فسائی، چکیده ی پایان نامه ای با عنوان بررسی عنصر رنگ و جلوه های آن درشاهنامه ی فردوسی

مقاله ی »کارکرد رنگ در شاهنامه ی فردوسی - « فصلنامه ی ادب پژوهی، شماره دوم، تابستان 1386 - نوشتهی کاوس حسن لی - لیلا احمدیان و مقالهی »نقش رنگ در تصاویر شعری شاهنامه « نوشتهی دکتر احمد ضابطی جهرمی که هر کدام از آثار مذکور به صورت موردی در خصوص کاربرد و کارکرد رنگ در شاهنامه مواردی را ذکر نموده اند و کمتر در زمینهی عنصر رنگ و صور خیال بحثی را ارائه داده اند. در این مقاله سعی شده است که برخی از زوایای خیال انگیز رنگها که ممکن است از نظر نویسندگان دیگر به آن پرداخته نشدهایکاملاً محدود و سربسته اشارهای کرده باشند به تفصیل مورد امعان نظر واقع گردد و کوشیده شده جنبهی تصویری IMAGE و خیالی آن رنگها مورد کاوش قرار گیرد.

هر چند بسیاری از اندیشمندان را نظر بر این است که :ارزش» شاهنامه متّکی به الفاظ و صنایع لفظی آن نیست؛ اندیشههای والای انسانی، اندیشههای مرگ ناپذیر جاودانی، دردهای همه ی انسان ها در هر کجای دنیا که بوده اند و خواهند بود. - « همان: - 269 پیام اصلی فردوسی است؛ و جلوههای جمال را از ورای نقاب الفاظ و کلمات، رنگ ها و نماد ها می توان مشاهده کرد؛ با این حال یکی از ویژگیهای بارز آثار هنری و از جمله شاهنامهاین، است که معمولاً کلمات و الفاظ نیز به نوعی حامل اندیشههای شاعر و نویسنده اندهرنوع. خاصّی از ادبیات الفاظ یگانه و بی همتایی را می طلبد.

آن هچ قابل تأمّل به نظر می رسد؛ الفاظ فاخری است که فردوسی به مدد آنها بر راز این عظمت افزوده است. » شک نیست که الفاظ، جلوه و مظهر یا نمود الهام و کیفیات نفسانی شعرا می باشد.« - شجیعی، - 9 :1375 در بسیاری از زوایای شاهنامه، گذشته از معنی، لفظ نیز گویای فضای حماسی منظومه است. در اشعار گویندگان سبک خراسانی که نویسنده ی کتاب صور معانی در مکتب درون گرایی از آن به » مکتب برون گرایی « تعبیر می کند، » تشبیه های زیبا، الفاظ روان و قدرت بیان به اوج عظمت می رسد. -

در عنصر بیرونی تجسّم و توصیف اساس شعر است و »اینجاست که شاعر به دنبال کلمه و لفظ می رود و بهاری الفاظ و کلمات می خواهد سرّ درون خویش را به دیگران منتقل کند. بنا براین ادبیات چیزی جز ابلاغ و انتقال نمودهای نفسانی نیست. در حالی که واسطه ی این ابلاغ و انتقال، الفاظ و کلمات هستنددر. این صورت لفظ که موجد تحقّق هر اثر ادبی استیکی؛ از عوامل مهمّ و مؤثّر در چگونگی شیوه ی ادبیات به شمار می رود. - « همان: - 7 شاید رنگها جزء آن دسته الفاظی هستند که بار معنایی به جز آن چه واقعیت وجودیشان اقتضا می کنند، به همراه داشته باشند. » رنگ زندگی است، زیرا دنیای بدون رنگ همچون مرده است، رنگمُثُلهاهای ازلی اند. -

رنگ هانماد و سمبل چیزهای خاصّی هستند و بر روح و روان انسان تأثیر متفاوتی دارند. در میان مردمان قدیم گاهی فقط جنبهینمادی رنگ مورد توجّه قرار می گرفت که در این صورت » یا برا ی مشخص کردن طبقات اجتماعی و کاستیها به کار می رفت و یا به صورت نمادی برای عقاید مذهبی یا اساطیری به کار گرفته می شد - «همان : - 14 این کاربرد در شاهنامه با توجه به زمینههای حماسی و اساطیری آن جلوهی بارزتری دارد.

بی شک بررسیاصرعن مختلف یک اثر ادبی در شناخت واقعی آن اثر بسیار کارگشا و حائز اهمّیّت است. و یکی از عناصری که فردوسی بیش از همگنانش در اثر خود از آن سود جسته است؛ عنصر رنگ است. جایگاه ویژه ای که رنگ در ایجاد اسطورهها دارد بر کسی پوشیده نیست. و هر کدام از رنگ هایی که در شاهنامه به کار رفته اند؛ سوای رنگ بودنشان، حامل رمز و رازهای دیگریخصوصاً، از جنبههای زیبایی شناسی بوده اند. » تنها آن کسانی که عاشق رنگند، زیبایی و حضور دائمی آن را قبول دارند. رنگ در اختیار همه است، ولی رموز عمیق تر آن، فقط برای عاشقانش گشوده می شود« - همان - 15: و بیشک فردوسی از این رموز بیش از همه آگاه بوده است.

بسیار کسانی هستند که: » زیبایی رنگ هارا خوب احساس می کنند. چشم نقّاشی که تربیت هنری یافته است؛ امواج و اشکال رنگها را از چشمهای عادّی بهتر تشخیص می دهد و طبعاً زودتر از دیگران می تواند از هماهنگی رنگ هالذّت ببرد. « - زرین کوب،56 :1378 شاعر - حکیم ونقّاش چیره دست ما با عنایت به محدودیت دایره ی رنگ ها در آن عصر، به کمک کلمات رنگین تصاویری جاودان را بر عرصهی فرهنگ و ادب ایران ترسیم نموده است؛ که شایان بحث و جستجو ست.

رنگ در حیطه ی سّحبینایی انسان دارای جذّابیت های خاصّ خود می باشد.»از آن جا که رنگ در قلمرو حس بینایی است در وصفهای مادَی و تصویر های محسوس، قویترین عامل انتقال مشابهت و ارتباط می تواند قرار گیرد -

رنگ در روان شناسی امروز حامل پیامها و راز و رمز هایی است که حتّی درونیترین لایه های شخصیّت انسان ها را نیز می توان در سلایق رنگی آنان جستجو کرد. تأثیر غیر قابل انکاری که رنگ در ایجاد تابلوهای نقّاشی دارد بر کسی پوشیده نیستامّ.ا در تمامی آثار ادبی و علی الخصوص در شاهنامه رنگ» مؤثّرترین و برجستهرینت وجه تصاویر حسّی و توصیفات تجسّمی -بصری شاهنامه است و به طور کلّی در آفرینش صور خیال و روایات توصیفی شاهنامه نقش بارزی دارد؛ به ویژه این که در محدوده ی مجاز های زبان و بیان شاعرانه فردوسی و از جمله در بیان تصاویر تشبیهی و استعاری پویا و زندهی او، بسیارمؤثّر واقع شده است . -

بر روی هم در صور خیال،رنگ» یکی از مؤثّرترین عوامل آفرینش استهم، از نظر مجازهای زبان شعر و هم از نظر اهمّیّتی که در خلق تشبیهات و استعارهیهامتحرّک و حسّی دارد - « شفیعی کدکنی، - 271 : 1386 شواهد بسیاری در شاهنامه در زمینه ی این گونه استفاده از عنصر رنگ وجو دارد که این مقاله به دنبال ارائهی پاره ای از این شواهد است.

فردوسی با عنایت به زمینه ی اصلی کتاب خودتلاش، نموده است عنصر رنگ را با دقّت بیشتری در تصاویر توصیفی و صور خیال خود به کار ببرد.» در میان شاعران پارسیهیچ، شاعری را نمی توان نام برد که در توجّه و استفاده از رنگ بتواند در تصویر سازی و توصیف با فردوسی برابری کند. یکی از دلایل حسّی و زنده بودن تصاویر او، استفاده از رنگ است.

در برخی از فرهنگ های قدیمی، از جمله مصریها و چینیها، از رنگ برای درمان استفاده می شده است. این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی نیز گفته می شود؛ هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار می گیرد

« امروزه در روان شناسی رنگ ها، بسیاری از علایق و سلیقه های افراد را می توان به کمک رنگ ها حدس زد. و به لایه های پنهانی و درونی آنان میتوان پی برد.» رنگ و انتخاب رنگهاو تشخیص نوانس رنگها و سازش رنگها و

عاطفهی رنگها و زبان رنگها و سخن رنگها، دنیایی است پر از شگفتی - « شریعتی، - 535 :1376 این که در کجا و چگونه می توان یک رنگی را به کار برد تا »اشاره« به نمود یا زبان آن رنگ را بتوان احساس کردخود؛ هنر و فنّی استدر. دنیای نقّاشی و رنگ، » هماهنگی در رنگ ها، مثل هماهنگی در نت های موسیقی است. همان گونه که ترکیبی از نتهای موسیقی می تواند آهنگی گوش نواز بیافریند؛ ترکیبی از رنگها ی متناسب نیز می تواند یک اثر چشم نواز به وجود آورد. -

آن چه مسّلم است این است که » عنصر رنگ به عنوان گسترده ترین حوزهی محسوسات انسانی در تصویرهای شاعرانه سهم عمده ای دارد و از قدیمی ترین ایّام مجازها و استعاره های خاصّی از رهگذر توسعه دادن رنگ در غیر مورد طبیعی خود در زبان وجود داشته است. چنانکه بسیاری از امور معنوی که بهحسّ بینایی در نمی آیند با صفتی که از صفات رنگهاست نشان داده شده اند

شاعر توانایی چون فردوسی، با پیوند زدن رنگ هابه عنصر تخیّل، تابلو های رنگینی را با مهارت تمام در مقابل دیدگان خواننده ترسیم می نماید. چون »خیال عنصر اصلی شعر، در همهی تعریفهای قدیم و جدید است « - همان:3 - ؛ بسیاری از شاعران عرصه ی ادب فارسی کوشیده اند معانی مختلف را در پرتو خیال به صورت شاعرانه بیان کنند. و به کمک کلام مخیّل خود زمینه ی تحریک عواطف و افکار مخاطبان شعر خود را فراهم نمایند. شعر» که خود مخلوق و مولود تخیّل نویسنده و شاعر است؛ باید در خواننده و شنونده نیز موجد تخیّل باشد. - « زرین کوب ،56 :1378پیوند - خلَاقیت و تخیل شاعران یکی از رازهای ماندگاری آثار ادبی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید