بخشی از مقاله

چکیده

فقر به فقدان دارایی، درامد کافی و کمبود امکانات معیشتی اطلاق می شود که جامعه خود را بروز می دهد. فقر در ادبیات علمی و جامعه شناسی در حوزه اسیب شناسی بیشتر با ابعاد مادی و فرهنگی ارزیابی می شود. بر این اساس هدف اصلی پژوهش خاضر بررسی عوامل مؤثر بر فقر شهری است که با استفاده از ابزار پیمایش و پرسشنامه صورت گرفته است.

نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که فقری پدیده ای اجتماعی - فرهنگی است که از عوامل مختلف اجتمعی تأثیر می پذیرد. بر این اساس بین متغیرهای فقر فرهنگی - 0/231 - ، انزوای اجتماعی - 0/148 - ، طردشدگی - 0/422 - ، مسدود شدن فرصت های اجتماعی - 0/115 - ، فقدان مهارت اجتماعی - 0/124 - ، بیگانگی اجتماعی - 0/224 - ، حمایت اجتماعی - 0/141 - با فقر شهری رابطه معنی دار و متغیر فقر اقتصادی و مشارکت اچتماعی رابطه معنی داری نداشته است.

مقدمه

فقر پدیدهای اجتماعی است. هر پدیده اجتماعی برای به وجود آمدن نیاز به شرایط خاصی دارد که تا این شرایط مهیا نباشد، آن پدیده به وجود نمیآید. از علل و عوامل مهمی که سبب پیدایش فقر در جامعه میشود، میتوان به این موارد اشاره کرد :

الف - وجود نابرابریهای اجتماعی اقتصادی

ب - وجود بیعدالتیهای اجتماعی اقتصادی در درون جوامع انسانی

ج - وجود تبعیضها و نابرابریهای اقتصادی، قومی و جنسی - نابرابریهای اجتماعی - زندگی اجتماعی انسان برای رفع و تأمین نیازها، خواستهها و آرمانهای وی تکوین یافته است

یکی از عمدهترین مسائل و مشکلات اجتماعی جوامع بشری، وجود نابرابریهای اجتماعی است. فقر شهری مجموعهای از فقر انتقالیافته از جامعه روستایی و نیز فقر تولید بازتولید شده در جامعه شهری را دربرمی گیرد

به زعم اسکار لوئیس، فقر شهری پدیدهای چندبعدی است که از عوامل متعدی نظیر فقدان مشارکت اجتماعی، بیاعتمادی، بیسازمانی اجتماعی، نبود همبستگی قوی و بنیه مالی تأثیر میپذیرد

وقتی نسل جامعه نتواند خود را از دور باطل فقر کنار بکشد، خودبهخود در چرخ باطل فقر گرفتارشده و منجر به فرهنگی شدن فقر و رسوخ آن در نهاد و ضمیر افراد میگردد. الگوی روابط حاکم در حاشیههای شهر، الگوی فقر فرهنگی است. عدم تمایل افراد به مشارکت در کار مؤسسات عمومی، وابسته به نظامهای شخصیتی و خرده فرهنگ هاست

فرهنگ فقر یکی از همین خردهفرهنگها به شمار میرود که در میان مردمان فقیر ریشههای عمیق دارد. تقدیرگرایی، مصرفگرایی و عدم تمایل به پسانداز، بیگانگی اجتماعی، عدم آیندهنگری و عدم سرزنش فقر، عمدهترین شاخصهاییاند که میشود فرهنگ فقر را در حاشیههای شهری با آنها سنجید. خانوادههای فقیر، تقدیرگرایی شکل ثابت و پذیرفتهشده واکنشی است که به فقر دارند. تقدیرگرایی پذیرش بیچونوچرای وقایع و اتفاقات و تسلیم در برابر آنهاست و این باور دربرگیرنده این اندیشه است که کنتر ل این وقایع از حیطه تسلط و اختیار آدمی خارج است.

هنگامیکه چنین اندیشه در خانواده حاکم باشد،مسلماً تلاشی برای تغییر در آن خانواده وجود نداردمعمولاً. میان افراد و جامعه در مناطق فقیر نشین شهرها، نوعی جدایی و انفصال وجود دارد. یکی از دلایل اصلی عدم مشارکت، میتواند عدم پیوند ذهنی افراد و پدیدههای اجتماعی نظیر سیاست و فرهنگ باشدمعمولاً. کسانی که تازه در حومههای شهر ساکن میشوند، با این بیگانگی و انفصال ذهنی روبهرویند. زمان طولانی نیاز است تا این پیوند برقرار شود. تا آن هنگام، این مسئله سبب میشود که مقاومتهای بسیاری در برابر مشارکت وجود داشته باشد و فرصتهای بسیاری از دست برود. عدم سرزنش فقر ریشه در برداشتهای دینی نسبت به قناعت و سادهزیستی دارد

تعبیری که تودههای فقیر از فقرشان دارند، گاهی به برداشتهای دینی میرسد. ساده زیستن و فقر تفاوتهای بسیاری دارد؛ چهبسا افراد متمولی که زندگی ساده اختیار کردهاند، با آنانی که از شدت فقر قناعتپیشه کردهاند، در مسیر واحدی حرکت نکنند . ازاینرو، لازم است فقرا نسبت به فقرشان حساس باشند و فقرشان را سرزنش کنند. سرزنش فقر سبب می شود، راه چارهای پیدا شود

امروز با توجه به افزایش مهاجران شهری و مهاجرت از روستاها، فقر نیز از شهر به روستا انتقال مفهومی یافته و خود را در بافتهای شهری بهویژه مناطق پاییندست و غیررسمی نظیر زاغهها و اجتماعات حاشیهای بازتولید و بازسازی نموده است. جامعهشناسان در جوامع کنونی، علل متعددی برای »فقر« ذکر میکنند ازجمله لیاقت نداشتن افراد که ناشی از عیب ارثی و یا محیطی است. همچنین شرایط طبیعی نامساعد مانند منابع طبیعی، آبوهوای بد، بیماریهای واگیردار، توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد به همراه موفق نبودن سیستم اقتصادی در توزیع عادلانه ثروت که منتهی به بحرانهای تجاری و بیکاری میشود از دلایل عمده فقر ازنظر جامعه شناسان است چون فقر پدیدهای نسبی است

بنابراین در هر جامعه فقر را میتوان از روی مشخصات و علائم متعددی مانند درآمد کم، تعلیم و تربیت ناقص، درصد افراد غیرماهرانه در نیروی کار، زندگی در خانههای نامناسب و عوامل دیگر تشخیص داد. بههرحال فقر را میتوان برحسب اهمیت عوامل اقتصادی، فرهنگی و شیوههای زندگی مردم فقیر به دودسته تقسیم کرد، فقرای ثابت مانند بینوایان و فقرای غیرثابت که ثبات خانوادگی ندارند. فقر اقتصادی و فقر فرهنگی بهموازات هم به وجود میآیند و تأثیر این دو بر یکدیگر اجتنابناپذیر است

افزایش سطح تحصیلات یکی از موانع رشد فقر در جوامع است و فقر و سواد نسبت معکوس دارند. چنانچه افراد باسواد کمتر فقیر میشوند و این در حالی است که کمتر هم خود را فقیر حس میکنند. بنابراین باید برای رفع مشکل تحصیل خانوادههای فقیر در کوتاه مدت تلاش کرد زیرا این امر به کاهش نابرابریها، از بین بردن الگوهای منفی ناشی از فرهنگ و سنت و نیز فقرزدایی میانجامد.

فقر شهری بهعنوان یکی از اصلیترین چالشهای پیشرو در محلهها و محدودههای هدف بهسازی و نوسازی شهری در ابعاد مختلفی چون عدم امنیت مالکیت، فقر درآمدی ساکنان، آسیبپذیری معیشت شهروندان، عدم امنیت فردی، فقر سلامت و بهداشت فرد و محیط، فقر آموزشی، فقر حقوقی و محرومیت اجتماعی و سیاسی در شکل فقدان جایگاهی تعریفشده برای شهروندان در نظام برنامهریزی و مدیریت شهری در بافتهای هدف، بروز و ظهور یافته است.

کاهش فقر شهری و پیشگیری از بازتولید چرخه فقر شهری در محدودههای هدف که به عنوان یکی از اهداف کلان برنامه جامع بازآفرینی پایدار شهری تعریف می شود تنها از طریق تعریف سیاستهایی چون توانمندسازی اقشار مختلف بهویژه زنان و کودکان، ارتقای سرمایه اجتماعی و احقاق حقوق شهروندی قابلکنترل و کاهش خواهد بود. فرسودگی و ناپایداری ساختمانها و زیرساختها، مصالح غیراستاندارد، عدم بهرهمندی از کیفیات مطلوب در ساختوسازها در فرایند بازآفرینی و نوسازی شهری در کنار آسیبدیدگی زیستبومها و برهم خوردن تعادل خرد اقلیمها و مخاطرات ناشی از بلایای طبیعی بر لزوم اتخاذ سیاستهای مربوط به تابآوری نمودن شهرها تأکیددارند.

ارتکاب جرائم طبقات فقیر، از شکافی که بین خواستههای جوانان آن طبقه وجود دارد با آنچه در دسترس آنهاست، سرچشمه میگیرد و تمایل آنان برای دسترسی به موفقیتهای اقتصادی و فرهنگی با محدودیتی که برای رسیدن به این موفقیتها دارند، سرکوب میشود. از طرف دیگر موقعیت آنان ایجاب میکند که سطح خواستههای خود را پایین بیاورند به همین دلیل این گروه از افراد جامعه بهشدت احساس محرومیت میکنند و با به دست آوردن فرصتهای مناسب بهطرف جرم و جنایت سوق داده میشوند

برخی از این مجرمان براثر محرومیت و شکست به مواد مخدر روی میآورند و در ردیف افراد منزوی و گوشهگیر قرار میگیرند. این بدان معنا نیست که تمام انحرافات اجتماعی و اخلاقی از فقر نشات میگیرد یا اینکه این انحرافات فقط مخصوص طبقه فقیر و پایین جامعه است، زیرا انحراف از قانون در زمان و مکانهای مختلف فرق میکند. برحسب موارد فوق، هدف و سؤال اصلی پژوهش حاضر به شرح زیر است:

هدف اصلی: عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر بر فقر شهری - موردمطالعه: شهرستان مشکینشهر - سؤال اصلی: چه عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر بر فقر شهری اثرگذار است؟

مبانی و چارچوب نظری

پیتر تاون سند . - 1985 - تعریف زیر را از فقر ارائه میکند؛ »افراد خانوادهها و گروههای یک جامعه را میتوان فقیر نامید، هنگامی که منابع لازم را برای دستیابی به غذا، شرکت در فعالیتها و داشتن تسهیلات و داشتن شرایط مطلوب زندگی و تسهیلاتی که مرسوم است، یا حداقل داشتن این تسهیلات در جوامعی که در آن زندگی میکنند، پسندیده و مورد تشویق است را ندارند.

کسی است که او و خانواده تحت تکفل او نتواند از حداقل یک زندگی قابل قبول برای سالهای قرن بیست و یکم برخوردار شوند و این همان خط فقر است و خط فقر در همه جا یکسان نیست وقطعاً از جامعهای به جامعه دیگر و منطقهای به منطقه دیگر تغییر میکند. حالتی است که در آن فرد از ابزار لازم برای برآوردن یک یا مجموعهای از اهداف دلخواه محروم است

فقر یعنی کمبود امکان یا امکانات لازم یا کافی برای فرد یا افرادی که در یک جامعه زندگی میکنند، طوری که این کمبود آنها را در سطحی پایینتر از حداقلهای مورد لزوم زمان، مکان و شرایط محل زندگیشان قرار دهد حال در هر زمینه که باشد خود نوعی فقر است و با خطر فقر یا خط فقرهای موجود سنجیده می شودو فقیر کسی است که خود و افراد تحت سرپرستی او از حداقلهای قابل قبول زندگی در جامعه و محل زندگی خود محروم باشند حال این فقر در بعد اقتصادی باشد یا فرهنگی یا اجتماعی و ... درهر بعدی که باشد در جایگاه و موقعیت خود یک فقر است

شهر مکان برخورد دارایی و فقر است در شرایط فقر اقتصادی و اجتماعی فرهنگی ویژگیهای غیرکارکردی شهر و جمعیت آن بروز میکند. این تضاد نوعی بیماری شهری است و مانعی در برابر توسعه شهری به شمار میرود

فقر در مفهوم کلی خود، از طریق شاخصهای زیر قابل تعریف است :درآمد و هزنیه، توزیع سرمایه و درامد، داراییها و قابلیت و توانایی مصرف، نیازهای اساسی ازجمله بداشت، آموزش و خدمات اجتماعی، خدمات پایهای، استاندرد زندگی در مقایسه با چشم داشتها و انتظارات، پذیرش و احترام از سوی جامعه، حق انتخاب و دست یابی به فرصتها برای زندگی فردی و خانوادگی، درک پاسخ به خواستهها و صدای مردمف تامین نیازهای معنوی و غیر مادی

فقر شهری پدیدهای چندبعدی است و شهر نشینان به خاطر بسیاری از محرومیتها از حمله عدم دسترسی به فرصهتهای اشتغال، مسکن و زیرساختهای مناسب، نبود تامین اجتماعی و دسترسی به بهداشت، اموزش و امنیت فردی، در رنج و مضیقه هستند به طور عواملی که منجر به ایجاد ناامنی و ناتوانی برای فقرای شهری شده است عبارت از :

-دسترسی محدود به فرصتهای شغلی و درمدی -مسکن نامناسب و کیفیت پایین خدمات و زیربناها و روبناهای پایهای و محدودیت دسترسی به خدمات شهری -قرار گرفتن در معرض آسیهای زیست محیطی

-عدم دسترسی و یا دسترسی مخدود به خمات درمانی و فرصتهای اموزشی پس فقر شهری زمینه ساز اسیب پذیری است

فرهنگ فقر از مفاهیم »اسکار لوئیس« است. به باور اسکار لوئیس، حاشیهنشینی با فرهنگ فقر همراه است. در کلام خلاصه، فرهنگ فقر بیانکننده این مسئله است که: »فقرا فقر خود را بهصورت خودآگاهانه ستایش نمیکنند، بلکه بهصورت ناآگاهانه آن را حفظ میکنند.

« ازنظر لوئیس یکی از ویژگیهای اصلی و مهم فرهنگ فقر، شرکتنکردن افراد فقیر به طور مؤثر در کار مؤسسات عمومی و عدم مشارکت و حضور تشکیلات اجتماعی فرهنگی در میان این مردمان است . این شرکت نکردن ناشی از عوامل گوناگونی است ازجمله: نبود منابع و توانایی اقتصادی، جدانگهداشتن فقرا و تبعیض، ترس و بدگمانی. درونزا نبودن رشد در کشورهای در حال توسعه و عدم انطباق آن با فرهنگ بومی سبب ایجاد مشکلات فراوانی در شهرهای این کشورها شده است، یعنی مسألهی یک قطبی بودن شهرنشینی، حاشیهنشینی بهصورت حادو...

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید