بخشی از مقاله
چکیده
گسست نسلی به معنای اختلافی در نگرش یا رفتار جوانان و افراد سالمندتر تعریف می شود که موجب عدم فهم متقابل آنان از یکدیگر می گردد. وقتی صحبت از گسست نسلی می شود تنها تفاوت سن و سالی مطرح نیست بلکه اگر یک نسل با نسل قبل از خود از لحاظ ارزشی و نگرشی تفاوت داشته باشد و آرمان های دیگری را بجوید فاصله یا گسست نسل پدید آمده است.
هدف مقاله حاضر تبیین مفهوم گسست نسلی و بررسی دلایل ایجاد آن و ارائه راهکارهایی جهت تعدیل این شکاف می باشد. مطالعات انجام شده در این باره نشان می دهد که عوامل بسیاری از جمله تفاوت سنی، درونی نبودن ارزش ها و عدم درک متقابل دو نسل باعث ایجاد این گسست شده و برای برون رفتن از این شرایط باید از جزم اندیشی و تعصب دوری شود و با درک متقابل، ایجاد زبان مشترک و درونی کردن ارزش ها در کاهش آثار این تفاوت ها گام برداشته شود.
-1 مقدمه
عصر کنونی دوره ای است که برمدار تغییر بنا نهاده شده است و سرعت تغییر آنچنان است که هر لحظه خبری از تغییر در بخشی از جامعه به گوش می رسد. بشر باید قادر باشد خود را با این تغییرات وفق بدهد و در هر برهه از زمان ، متناسب با مقتضیات و مسائل و مشکلات آن ، به نیازها و گرایش های فکری خود پاسخ مناسب بدهد و جوان نیز از این خصیصه مستثنا نیست. بنابراین، همگام با تحولات اجتماعی، سیاسی و پیشرفت علم و تکنولوژی؛ دلمشغولی های وی متفاوت خواهد بود و این امری طبیعی است و در تمامی زمان ها این مسئله وجود داشته است.
هر جامعه ای برای بقاء خود نیازمند این امر است که الگوهای فرهنگی، ذخیره های معرفتی و ارزش های خود را به نسل های بعدی منتقل کند تا با این امر بتواند پیوستگی بین نسل ها برقرار شود. در غیر این صورت جامعه دچار بی هویتی خواهد شد. از این مهم تر اگر پیوستگی نباشد مسأله شکاف نسلی پیش می آید که یکی از مسائلی است که به نظر میرسد بیشتر مربوط به دوران جدید باشد، چراکه از یک سو تغییرات اجتماعی که در دوره مدرن رخ می دهد، نسبت به گذشته از سرعت، شدت و گستردگی بسیار بیشتری برخوردار است و از سوی دیگر علی رغم گذشته که فرزندان با رسیدن به سن بلوغ، هرچه زودتر ازدواج کرده و تشکیل خانواده می دهند، امروزه، فرزندان دوره جدیدی را به نام جوانی پیش رو دارند که ویژگیهای آن مانند تحرک اجتماعی بیشتر و جدایی از خانواده به خاطر تحصیل و ... موجب شکل گیری ارزشها و نگرش هایی میشود که میتواند با ارزشها و نگرشهای والدین، متفاوت و حتی متعارض باشد.
علاوه بر عوامل مذکور، تحت تأثیر فرایند صنعتی شدن و و الزامات جامعه جدید، شکل گیری خانواده هسته ای و انزوای آن از خویشاوندان گسترده، به طور مؤثری موجب شکاف نسل ها در دوره جدید شده است. شکاف نسل ها امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است چرا که علم و تکنولوژی در حال پیشرفت است و به تبع آن علاقه و تمایلات انسان هم متفاوت می شود اما باید در نظر داشت این شکاف و تفاوت زمانی قابل قبول است که منجر به تعارض نشود.
در این مقاله سعی شده است که ابتدا با تعریف و تشریح مفاهیم و تاریخچه، تبیینی از موضوع گسست نسلی ارائه شود و مولفه های تشخیص، دلایل و راهکارهای مناسب برای برون رفت از آن بررسی گردد.
-1-1 نسل
در دائره المعارف علوم اجتماعی پیرامون نسل چنین آمده است: در جمعیت شناسی، به گروهی از افراد اطلاق می شود که مرحله ای از حیات را با یکدیگر آغاز کرده و یا پایان داده باشند .گروهی که در یک زمان فارغ التحصیل می شوند، گروهی در زمانی به نسبت نزدیک به هم به دنیا آمده یا ازدواج کرده اند
از یک جهت شاید بتوان گفت یک نسل عبارت است از فاصله میان والدین با فرزندانشان. بدین ترتیب ما شاهد حضور سه نسل در هر دوره هستیم: پدر بزرگان و مادربزرگان، پدران و مادران و فرزندان. اما از آنجا که همواره و به طور پیوسته فرزندانی در هر جامعه متولد می شوند، نقطه مشخصی وجود ندارد که یک نسل را از نسل دیگر جدا کند. بنابراین تمایز قائل شدن بین معاصران - کسانی که در یک زمان به سر می برند - و همسالان - کسانی که در یک سن قرار دارند - دارای اهمیت است
-2-1 تفاوت نسلی
اصطلاح »تفاوت نسلی« به معنای اختلافی طبیعی در باورها، ارزش ها و هنجارهای میان نسل ها شناخته می شود . این مفهوم بیش از هر چیز اشاره به جنبه های روان شناختی هر نسل دارد که همواره وجود دارد و در شکل عدم انطباق کامل جوانب رفتاری، اخلاقی، روانی و اجتماعی کنش های نسل جدید در مقابل نسل قبلی مشاهده می شود . تفاوت نسلی در نقطه مقابل انطباق نسلی که امری محال است، ضرورتی مطلوب و اجتناب ناپذیر تلقی می شود که موجبات تحول حیات انسانی را در ابعاد مختلف فراهم می آورد
-3-1 شکاف نسلی
اصطلاحِ »شکاف نسلی« به معنای اختلاف میان نسل ها با صورتی تعاملی است . در فرهنگ آکسفورد، این مفهوم به عنوان اختلافی در نگرش یا رفتار جوانان و افراد سالمندتر تعریف شده است که موجب عدم فهم متقابل آنان از یکدیگر می شود و فرهنگ وبستر نیز، آن را به عنوان اختلافی گسترده در خصلت ها و نگرش های میان نسل ها تعریف کرده است
شکاف نسلی در واقع نوعی شکاف اجتماعی است و شکاف های اجتماعی به معیارها و مرزهایی دلالت دارند که گروه های اجتماعی را از یکدیگر جدا می سازند و یا در تقابل با یکدیگر قرار می دهند .به عبارت دیگر شکاف های اجتماعی بیانگر خطوط تمایز و تعارضی است که بر سر هنجا رها و ایستار های اجتماعی، سویه ها و کارکرد های اجتماعی فرهنگی گروه های مختلف فعال و یا مؤثر در بافت اجتماع وجود دارد و گاه و بیگاه این گروه ها را به اشکال و علل مختلف رویاروی هم قرار می دهد .به تعبیر دیگر، شکاف های اجتماعی خطوط رقابت و منازعه بر سر هنجا رها، باور ها، ارزش ها، شأن و منزلت، اقتدار و...اجتماعی هستند
وقتی صحبت از گسست نسلی می شود تنها تفاوت سن و سالی مطرح نیست بلکه اگر یک نسل با نسل قبل از خود از لحاظ ارزشی و نگرشی تفاوت داشته باشد و آرمان های دیگری را بجوید فاصله یا گسست نسل پدید آمده است.
همانطور که انطباق کامل نسلی ممکن نیست، انقطاع یا گسست مطلق نسلی نیزعملاً محال است . اینمفاهیم غالباً در رویکردهای افراطی نسبت به مقوله نسل ها مطرح می شوند و فاقد ابعاد تجربی بوده، صرفاً نظری است، و حتی در جستجوی اهداف ایدئولوژیک به کار می رود . باید پذیرفت که همواره، هر نسلی در فضای فرهنگی نسل پیشین جامعه خود پرورش می یابد و لذا هرگونه اختلاف عمیق میان نسل ها، با پذیرش ضمنی برخی عناصر فرهنگی اجتماعی به وقوع می پیوندد
به طور کلی شکاف یا گسست، فاصله ای است ژرف که ناشی از قطع پیوندها و روابط بین نسلی است. عرصه های شکاف نه در مشترکات طبیعی و تاریخی یک جامعه، که در مشترکات فرهنگی تعریف میشود. اگر در عناصر اصلی و اصیل فرهنگی یک جامعه، در گذر زمان و تبدل نسلها، خلل های عمیق ایجاد شود، آنچنانکه چارچوب اصلی فرهنگی جامعه را دچار تغییر و آسیب سازد، میتوان سخن از شکاف به میان آورد. شاخصهای شکاف بین نسلها را میتوان در امور زیر برشمرد
-1 تغییر در مبانی و ریشه های باورها و معتقدات؛
-2 تغییر در شاخص ها و ملاک های اصیل ارزشی و اخلاقی؛
-3 تغییر در آرمان ها و کمال مطلوبهای اجتماعی و فردی؛
-4 تغییر در نگرش نسبت به سرمایه های تاریخی و اجتماعی؛
-5 تغییر در چگونگی مواجهه با رویدادهای سرنوشت ساز در مسیر حرکت جامعه
-4-1 تاریخچه گسست نسلی
موضوع نسل ها، تفاوت ها و یا اشتراک ها از دغدغه همیشگی بشر بوده است: " اگر اجازه دهیم که اعمال بی سابقه نسل های جوانتر ما ادامه یابد، تمدن ما محکوم به نابودی است" این جمله بر روی یک لوح باستانی در شهر "اور" از مراکز تمدن سومری که زادگاه ابراهیم نبی - ص - بوده، نقش بسته است. شاید بتوان موضوع محاکمه سقراط را نخستین اقدام در این زمینه دانست.
اعلامیه چسبانده شده روی دیوار که بر علیه سقراط است، نشانگر گسست نسل ها می باشد: سقراط متهم به خیانت است. نخست به دلیل اینکه خدایان شهر را نمی پرستد و خود خدایان تازه ای آورده است. دوم به دلیل اینکه جوانان را فاسد می کند . مجازات این دو گناه مرگ است . انتقال ارزش ها، باورها و هنجارهای جامعه به نسل جوان تر از دل مشغولی های دائمی بشر و افراد مسن تر بوده و می باشد .افلاطون می گوید: "حقیقت این است که بین ما و پدرانمان اختلاف زیادی است و به این خاطر شرمساریم؛ اما پدرانمان را سرزنش می کنیم که وقتی ما جوان بودیم، در تربیت ما کاهلی کردند و بیشتر به امور دیگران پرداختند تا به تربیت فرزندانشان"
بنابراین مشخص میشود که بحران گسست نسل ها از یکدیگر پدیده ای نیست که مختص زمان ما و یا تنها برای جامعه ما باشد. بلکه میتوان گفت حتی از زمان پیدایش بشر این پدیده وجود داشته و اکنون نیز در جوانع مختلف وجود دارد.
در آیه ی 17 سوره احقاف موضوع تفاوت نسل جدید با نسل قبلی اینچنین آمده است: "و آن کس که به پدر و مادر خود، آن گاه که او را به پذیرش رستاخیز فراخواندند، گفتاُف: بر شما! به من وعده می دهید که برای حسابرسی زنده و از خاک بیرون آورده می شوم و حال آنکه امت هایی که پیش از من زیستند و مردند و هیچ یک از آنها زنده نشدند؟ و پدر و مادرش از خدا یاری می جویند که فرزندشان را به ایمان متمایل سازد و به وی می گویند : وای بر تو به خدا و رسولش ایمان بیاور که وعده خدا حق است و رستاخیز خواهد آمد .او در پاسخ می گوید: این جز افسانه هایی که مردمان نخستین بافته اند، چیزی نیست" - احقاف،. - 17
امام علی نیز در خصوص انحطاط جوامع انسانی اینچنین می فرمایند: " خدا شما را رحمت کند >بدانید که همانا شما در روزگاری هستید که گوینده حق اندک، زبان از راستگویی عاجز و حق طلبان بی ارزش هستند .مردم گرفتار گناه و به سازشکاری همداستان هستند، جوانانشان بداخلاق، پیروانشان گناهکار و عالمشان دورو و نزدیکانشان سود می باشند، نه خردسالانشان بزرگان را احترام می کنند و نه توانگرانشان دست مستمندان را می گیرند - نهج البلاغه، خطبه . - 233 در این عبارت ها، نوعی دور شدن نسل جدید از نسل قبل از خود مشاهده می شود و این یک واقعیت تاریخی است که به شکل های متفاوت در ادوار مختلف بروز و ظهور می کند.
-5-1 مولفه های تشخیص گسست نسل
هر یک از معیارهای زیر به تنهایی نمی تواند عامل تشخیص گسست نسلها باشد بلکه مجموع همزمان تعدادی از این معیارها، می تواند دلالت بر وجود این پدیده داشته باشد.
-1 کاهش ارتباط کلامی: ارتباط کلامی عامل پیوند دهنده درونی دو نسل به یکدیگر می باشد هنگامی که ارتباط کلامی میان دو نسل کم شد به مرور جدایی این دو نسل را همراه خواهد داشت. برای مثال بین دو نسل جوان و پیر، نسل جوان میخواهد استقلال رای داشته باشد و مشورت و ارتباط با دیگران را مانع آن تلقی می کند. بنابراین به مرور زمان بین این دو نسل، گسست نسلها شکل خواهد گرفت.
-2 اختلال در فرآیندالگوسازی: »منظور از فرآیند الگوسازی، الگوپذیری نسل نوجوان و جوان از نسل بالغ است یعنی فرزندان سعی می کنند که رفتارشان را با رفتار افراد بالغ انطباق دهند پسرها، پدر خویش را الگو قرار می دهند و دخترها نیز مادران خود را به عنوان الگوی رفتار انتخاب می کنند - «دادگران، . - 1384 اگر در روند الگوسازی اختلالی پیش آید یعنی فرزندان به جای الگو قرار دادن پدر و مادر خود شخصیت دیگری را جایگزین نمایند و انطباق رفتاری را با او انجام دهند که در صورت ادامه چنین وضعیتی، بحران در الگوسازی فرزندان با نسل بالغ - پدر و مادر و مربیان - پیش خواهد آمد که خود عامل تقویت کننده گسست نسلها محسوب می شود.
-3کاهش فصل مشترکهای عاطفی: از آنجا که وجود فصل مشترک های عاطفی، عامل پیوند میان نسل هاست، کاهش و فقدان این امر نیز موجب گسست نسلها می شود.
4 -عدم تعهد به فرهنگ خودی: »هرگاه دلبستگی نسل جوان به فرهنگ و ارزش های فرهنگی نسل بالغ کاهش یافت و نسل جوان با دیده تردید و بی اعتباری به فرهنگ و ارزش های فرهنگی خود نگریست گسست نسل هارا شکل.خواهدداد.«
-5کاهش صبر و بردباری نسل ها: اگر در ارتباطات میان نسل ها، هر یک از آنها صبر و بردباری کافی را نداشته باشند به گونه ای که نتوانند یک دیگر را تحمل کنند و نسبت به هم موضع بگیرند به مرور به گسست نسلهاخواهد انجامید.
-6عدم حضور نسل جوان در مشارکت های اجتماعی: حضور گسترده، فعال و پرشور در مشارکت های اجتماعی عامل پیونده دهنده نسلهابه یکدیگر است و عدم آن باعث جدایی نسلها می شود.