بخشی از مقاله
چکیده
خانواده مناسب ترین جایگاه برای تامین نیاز های انسان و بهترین بستر برای تامین امنیت و آرامش روانی است.با این حال،در عصر حاضر،نظام خانواده دچار مشکلات و چالش هایی شده است که کم کم آن را به سستی می کشاند.مهم ترین عامل تحکیم و ثبات خانواده،چگونگی رابطه عاطفی میان اعضای خانواده،به ویژه زن و شوهر است.
روش انجام این پژوهش تحلیل اسنادی و کتابخانه ای بوده و به منظور دست یابی به مطالب مرتبط با موضوع،کتاب ها و مقاله های علمی پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته است.
در این مقاله به عوامل استحکام خانواده می پردازیم تا با شناسایی این موارد در مسیر ایجاد خانواده سالم گام برداشته باشیم.این عوامل عبارت اند از:حسن خلق،صبر،نهی از زمینه سازی خشونت،کم کردن زمینه های بد بینی،تعدیل انتظارها،اصلاح رابطه زناشویی و محبت.
مقدمه
خانواده در تمام فرهنگ ها کانون شکل گیری هویت فرد است.هیچ فردی جدا از خانواده اش قابل تعریف نیست و خانواده رکن اصلی سازنده ی فرد و شخصیت اوست.
کانون مقدس خانواده بهترین مکان برای تربیت جسم و روان است.
خانواده یک سیستم تلقی می شود که حداقل از یک زن و مرد تشکیل می شود.این دو نقش خود را به عنوان زن و شوهر در قبال یکدیگر ایفا می کنند.در صورتی که در خانواده فرزندانی هم وجود داشته باشند،این سیستم بزرگتر و پیچیده تر شده و نقش های دیگری هم چون نقش والدینی نیز به نقش های گذشته اضافه می شود.
پیش از ورود به بحث،لازم است بدانیم که منظور از تحکیم خانواده و حفظ آن چیست؟بی شک،مقصود از آن ،نگه داشتن بنایی با سستی و ناپایداری،آن هم به هر قیمت ممکن نیست.قرار گرفتن اعضای خانواده زیر یک سقف به قیمت ظلم و تعرض به یکی از آنها یا نادیده انگاشتن حقوق آنها یا توصیه و سفارش به گذشت و چشم پوشی بی مورد از خطاهای دیگری و پذیرش ظلم و بی عدالتی به منظور جلوگیری از طلاق و جدایی،هرگز به معنای ثبات و استواری کانون خانواده نیست،زیرا،به یقین،سرپا بودن خانواده با تحکم و ظلم انسانی و تحمل بردباری دیگری از سر نا چاری و ترس از فروپاشی خانواده،استحکامی در پی نخواهد داشت و اگر در ظاهر پایدار باقی بماند،از درون پوسیده و بی ثبات است و بی شک،نمی تواند ویژگی های خانواده سالم و با نشاط را داشته باشد.
اهمیت تحکیم خانواده
اهمیت پرداختن به موضوع خانواده،ریشه در اهمیت نهاد خانواده دارد.نهاد مقدس خانواده،رکن بنیادی اجتماع بشری و محمل فرهنگ های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امت ها،مرهون رشادت و ضلالت خانواده می باشد.اولین شرط داشتن جامعه ای سالم و پویا،سلامت و پایداری خانواده است.همه ی دستاورد های علمی و هنری بشر در سایه خانواده های سالم و امن پدید آمده است.قرآن کریم به عنوان برترین نسخه زندگی و عالی ترین راهنمای بشر برای دستیابی به حیات طیبه،بخشی عظیم از آیات را به تنظیم و تعدیل روابط اعضای خانواده،حقوق و وظایف همسران و فرزندان اختصاص داده است.
رجوع به این آیات الهی می تواند انسان را برای دستیابی به بهترین راهکارها در تحکیم خانواده هدایت کند.برخی از سور قرآن به صورت خاص مسایل خانواده را بیان می کند؛ مانند سوره های نساء،انسان،تحریم،طلاق و....اهداف خانواده و اقتضای تاسیس آن ایجاب می کند که پایه گذاران آن یعنی زن و شوهر،در تحکیم و پایداری این بنا،نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر تشکیل آن اقدام کردند،بر دوام آن اسرار ورزند تا وحدت و پویایی این نهاد مقدس تا پایان حفظ شود.
خانواده بنیادی ترین نهاد در جامعه انسانی است که وظیفه تربیت و سازندگی افراد و انسان ها را بر عهده دارد و اگر افراد نتوانند خانواده را تحکیم بخشند و افراذی با ایمان در آن پرورش دهند،نمی توانند جامعه ای ایده آل برای نسل آینده بسازند و از فرهنگ ایمانی خود جامانده و به اهداف متعالی خود نمی رسند.مقصود از تحکیم خانواده،فراگیری اصل اعتدال میان همگان،حاکمیت اخلاق و حفظ حقوق همه ی اعضاست.اگر هدف از برقراری زوجیت و تشکیل خانواده،به تعبیر قران،»سکونت و آرامش اعضا«است،لازم است همه ی رفتار ها و تعامل ها در راستای تحقق این هدف باشد.
استحکام خانواده
همت دین آن است که در روابط زناشویی،پیوسته نشاط برقرار باشد؛استهلاک قوا و تنش به پایین ترین حد برسد؛حتی الامکان خانواده با طلاق گسسته نشود؛و در صورت وقوع طلاق،پیامد های آن به حداقل برسد.تاکید آموزه های اسلامی بر توجه به دو ویژگی حسن خلق و دین داری،به ویژه در ناحیه شوهر،می تواند این اثر مهم را در پی داشته باشد که هم روابط خانوادگی بر مدارا و گذشت پایه ریزی شود و هم ترس از خداوند به مثابه مهارکننده ای قوی در عرصه خصوصی عمل کند.نگاهی به سیاست اسلام در زمینه مهار خشونت های خانگی،به ویژه در احادیث نبوی،نشان نگاهی جامع است.
این نگاه با آنکه گاه توسل به روش های قهرآمیز برای رویارویی با ستمگری در حریم خانواده را،از سوی حاکمیت،مجاز می شمارد،آن را راه حل اساسی برای حل منازعات خانوادگی نمی داند چون،بسنده کردن به راه حل های حقوقی،به دلیل خصوصی بودن عرصه خانواده و عدم امکان اراعه ی بینه در بیشتر موارد،انس موجود میان زن و مرد و رضاندادن به طرح دعوا بر ضد یکدیگر و ترس از پیامد های اقامه ی دعوا توسط زن،نمی تواند راهکاری اساسی برای کاستن خشونت خانگی تلقی شود.