بخشی از مقاله

چکیده

امروزه توسعه گرایش به کارآفرینی بمنظور تقویت نوآوری، ابتکارعمل و ریسک پذیری در سازمانها از جمله مباحث مورد توجه در ادبیات مدیریت است؛ در خصوص ابعاد و مولفه های گرایش به کارآفرینی پژوهش های متعددی انجام شده است اما از دیدگاه این مقاله وجود عوامل سازمانی مناسب نظیر حمایت مدیریت عالی، برقراری روابط سازنده بین سازمانی، عدم تمرکز و رسمیت و نیز وجود سیستم پاداش کارآمد می تواند نقش تعیین کننده ای در توسعه گرایش به کارآفرینی داشته باشد.

به این منظور این مقاله به بررسی رابطه عوامل سازمانی - ریسک پذیری و یا ریسک گریزی مدیریت عالی، وجود ارتباطات سازنده، سیستم پاداش دهی - و گرایش به کارآفرینی - ریسک پذیری، ابتکار عمل و نوآور بودن - در بانک های خصوصی می پردازد تا بتوان شرایط سازمانی مناسبی برای توسعه کارآفرینی - ارائه خدمات جدید و متنوع - در بانک ها فراهم نمود .

بمنظور سنجش عوامل سازمانی از مدل جورسکی و کوهلی و برای سنجش گرایش به کارآفرینی از مدل کوین و اسلوین استفاده شده است. در پایان این نتیجه حاصل شد که دستیابی به نوآوری، ابتکار عمل و ریسک پذیری در بانک ها مستلزم حمایت مدیریت عالی، وجود روابط سازنده بین واحد سازمانی و وجود ویژگهایی نظیر عدم تمرکز و رسمیت و نیز سیستم پاداش کارآمد و موثر می باشد که در این رابطه پیشنهاداتی جهت بهبود گرایش به کارآفرینی در بانک های خصوصی ارائه شده است.

مقدمه

جهانی شدن و تغییرات ناشی از آن موجب الزام سازمانها به نوآوری و کارآفرینی شده است. همچنین ماهیت پویای سازمانها و فعالیت آنها در عرصه رقابت جهانی، مستلزم ارائه ایده های نو، راه حلهای جدید و افکار تازه جهت تولید محصولات با کیفیت بالا، قیمت مناسب، متنوع و در حداقل زمان ممکن نموده است تا مزیت رقابتی را کسب و حفظ نمایند. رابینز معتقد است که سازمانها می بایستی شکوفایی، نوآوری و کارآفرینی را بمنظور بقاء و توسعه در محیط کاری متلاطم و پویا پیگیری نمایند - هیل2،. - 2003 بر همین اساس اعتقاد به کارآفرینی در سازمانها از اهمیت زیادی برخوردار بوده و امروزه سازمانها یاد گرفته اند که باید خلاق، نوآور و کارآفرین باشند.

براساس نظر کوراتکو، آیرلند، کوین و هورنزبی3 گرایش به کارآفرینی یک رویکرد جهانی است که هدف آن، توسعه، سازگاری و نوآوری است. به همین ترتیب، این پدیده به عنوان کارآفرینی سازمانی - کوراتکو، آیرلند و موریس4،2006 - ، ذهنیت کارآفرینانه5 - لامپکین و دس6، - 2005 و گرایش به کارآفرینی7 توصیف شده است. این گرایش از طریق ابعادی نظیر انعطاف پذیری، نوآوری و عمل گرایی - چیتپدی و والت8، - 1991 ، هدف گرایی و بهینه سازی - کوراتکو، - 1993 و ایجاد سازمانهای جدید و نوسازی - کوراتکو، - 2001 نشان داده می شود. بنابراین آینده نگری، نوآوری و ریسک پذیری از جمله ویژگیهای گرایش به کارآفرینی محسوب می شود. باتوجه به نظرات کوین و اسلوین - - 1991 و آیرلند - - 2006 که کارآفرینی سازمانی در نگرش افراد به آینده نگری، نوآوری و ریسک پذیری انعکاس می یابد می توان کارآفرینی سازمانی را باور جمعی در میان اعضاء سازمان بمنظور اینکه سازمان مبتکر، نوآور و ریسک پذیر شود، تعریف کرد

در این مقاله ابتدا مسئله تحقیق و ضرورت آن، چارچوب نظری و مدل مفهومی تحقیق، مفهوم و ابعاد گرایش به کارآفرینی - نوآور بودن، ابتکار عمل، ریسک پذیری - تبیین شده است و عنوان گردید که حمایت مدیریت عالی، پویایی های بین واحد سازمانی و سیستم های سازمانی به عنوان عوامل اصلی تاثیرگذار بر گرایش به کارآفرینی بوده است. سپس مدلهای گرایش به کارآفرینی نظیر مدل لامپکین و دس، کوین و اسلوین تشریح شده و در پایان براساس تحلیل اطلاعات در چارچوب اهداف و فرضیه های تحقیق، نتیجه گیری به عمل آمده و پیشنهاداتی جهت بهبود گرایش به کارآفرینی در نظام بانکی کشور ارائه گردیده است.

بیان مساله

صنعت خدمات بانکی از دهه 1990 با تحولات شگرفی مواجه بوده است و به خصوص در سالهای اخیر سرعت این تغییرات همراه با توسعه امکانات ارتباطی، جهانی شدن10، مقررات زدایی11، پیشرفت های فن آوری و بخصوص گسترش فن آوریهای پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی افزایش چشمگیری داشته است - گری نایت12،. - 2009 با وجود این، خدمات ارائه شده توسط نظام بانکی کشور از تنوع، کیفیت و سرعت13 لازم برخوردار نبوده و در فرآیند تجهیز منابع و تخصیص آن و نیز خدمات رسانی به مشتریان با عدم کارآمدی و اثربخشی مواجه است.

بمنظور برطرف کردن مسایل و چالش های نظام بانکی کشور ، ایجاد بسترها و زمینه های مناسب جهت افزایش گرایش به کارآفرینی14 می تواند الگویی اثربخش جهت حصول به اهداف نوآوری، ابتکار عمل و ارائه محصولات و فرآیندهای کاری جدید و در نهایت بهبود کیفیت خدمات رسانی محسوب شود. در این میان، بررسی ها نشان می دهد که عوامل سازمانی نقش مهمی را در افزایش گرایش به کارآفرینی در سیستم بانکی کشورها ایفاء می نماید . مسئله اصلی این تحقیق، بررسی میزان اثرگذاری عوامل سازمانی بر گرایش به کارآفرینی می باشد بطوریکه یکی از موضوعات مهم مورد توجه پژوهشگران، شناسایی عوامل تعیین کننده سازمانی تاثیرگذار بر گرایش به کارآفرینی است.

ضرورت و اهمیت پژوهش

ضرورت افزایش گرایش به کارآفرینی از سه نیاز اساسی یعنی افزایش رقبای جدید، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی ، خروج بهترین نیروهای کار و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل نشات گرفته است

داگلاس لوبر16 از صاحب نظران کارآفرینی بر این باور است که سه دسته عوامل موجب گرایش به کارآفرینی سازمانی می شوند - لوبر17، - 1998 که عبارتست از:

عوامل شخصی: برخی عوامل شخصی موثر بر گرایش به کارآفرینی عبارتست از: توفیق طلبی، مرکز کنترل درونی، تمایل به مخاطره پذیری، نیاز به استقلال، ارائه ایده های نو و خلاق، تحمل ابهام.

عوامل محیطی: در خارج از سازمان و فرد می باشد که فضای مناسب برای بوجود آمدن کسب و کار جدید ایجاد می کند عواملی که در محیط خارجی وجود دارند نظیر ارزشهای فرهنگی، فرصت های آموزشی، بیکاری و مسایل اقتصادی، قابلیت دسترسی به فرصت ها و منابع و نیز ماهیت تقاضای مشتریان می باش

عوامل سازمانی: محیط درونی یک کسب و کار شامل متغیرهایی - قوت ها و ضعف ها - می باشد که درون سازمان وجود دارد این متغیرها زمینه ای را شکل می دهند که کار در آن انجام می شود و شامل ساختار، فرهنگ و منابع است.

از اینرو، به منظور دستیابی به نظام بانکی کارآفرین ضروری است که عوامل سازمانی مناسب و مساعد جهت افزایش گرایش به کارآفرینی فراهم شود که در صورت تحقق این امر، گسترش نوآوری و خلاقیت، تولید محصولات و خدمات جدید و متنوع، فرآیندهای کاری نوین، افزایش مزیت رقابتی در عرصه ملی و جهانی توسط نظام بانکی کشور را موجب خواهد شد. بنابراین در این نوشتار، تاثیر عوامل سازمانی بر گرایش به کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج آن می تواند گامی ارزنده در افزایش گرایش به کارآفرینی در نظام بانکی کشور محسوب شود.

چارچوب نظری و مدل مفهومی تحقیق:

گرایش به کارآفرینی شامل فرآیندها، اقدامات و تصمیماتی می باشد که منجر به ورود به کسب و کار جدید می شود که با مجموعه ای از ویژگیهای شخصیتی، ارزشها، باورها و طرزتلقی های افراد مرتبط است و تاثیر زیادی بر افزایش انگیزش افراد در فرآیند کارآفرینی ایفاء می نماید - دس و لامپکین18،. - 1996 میلر - - 1983 معتقد است سازمان هایی که گرایش به کارآفرینی دارند دارای ویژگیهایی نظیر نوآوری در بازار و محصول، ریسک پذیری و ابتکار عمل می باشند که این امر نقش اصلی را در کسب جایگاه استراتژیک سازمان در محیط رقابتی ایفاء می نماید.

از نظر کوین و اسلوین گرایش به کارآفرینی به وضعیت استراتژیکی و قابلیت سازمانی اشاره دارد که بر نوآوربودن، ابتکار عمل داشتن و ریسک پذیری متمرکز است

نوآور بودن؛ در حل مسایل بخصوص زمانی که فن آوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی و سیستم های نوین کاری در اداره امور سازمانها بکار گرفته می شود. همچنین به گرایش سازمان ها جهت تحقیق و بررسی، حمایت از ایده های جدید و جدا از اقدامات از قبل تعیین شده اشاره دارد

ابتکار عمل داشتن؛ به پیش بینی نیازها، فرصت ها و تغییرات آینده محیطی و بکارگیری شیوه ها و تکنیک های جدید جهت پاسخگویی و بهره برداری از آنها اشاره دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید