بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر به بررسی عوامل سعادت و شقاوت انسان از دیدگاه نهج البلاغه می پردازد.این پژوهش ابتدا مختصر تعریفی از سعادت و شقاوت را بیان می کند، سپس درصدد پاسخ گویی به سوالات زیر می باشد:-1امام علی - ع - چه عواملی را در نهج البلاغه به عنوان اصلی ترین موانع نیک بختی انسان قلمداد می کند؟-2روش ها و راهکارهای امام علی - ع - برای رفع این موانع،چه مسائلی هستند؟در حدیثی از امام - ع - آمده است، حقیقت سعادت این است که عمل انسان با خیر پایانیابد و حقیقت شقاوت آن که عمل شخص با بدی و شر ختم شود. انسان موجودی مختارست، که امکان انتخاب و گزینش برای او فراهم است.

انسان با این که برترین و بهترین مخلوقات است و همواره در پی سعادت است، ولی ممکن است در چیستی سعادت و در مسیر دستیابی به آن دچار لغزش و اشتباه شود، از این رو دارای عیوب و آفت های طبیعی است که سرانجام شقاوت و بدبختی را برای ویفراهم می آورد. عواملی مانند دنیا، شیطان و نفس مواردی هستند که از نگاه امام علی - ع - در نهج البلاغه می توانند موجب شقاوت انسان شوند و سرمایه هایانسان را بسوزانند و او را به ذلّت و محرومیت بکشانند. ولی از آنجا که انسان تنها موجودی است که توانایی این را دارد که خود را بسازد، روش صحیح برخورد با این عوامل می تواند گامی برای رسیدن به سعادت برای او باشد.

روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است ،که اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری گردیده است .این پژوهش به این نتیجه رسیده است که امکان انتخاب و گزینش برای انسان فراهم است و همه چیز بستگی به شناخت خود انسان دارد که تاچه حدمی تواند این دشمنان را محاصره معدوم و کنترل نماید.

مقدمه

مهم ترین دغدغه ی بشر همواره این بوده که به سعادت و کمال دست یابد و از شقاوت دوری کند.از این رو مسأله سعادت و شقاوت انسان یکی از مباحث بسیار مهمی است که امیرالمومنین - ع - در نهج البلاغه به آن پرداخته است.دنیا ، شیطان ونفس از نگاه امام علی - ع - می توانند موجب شقاوت انسان شوند در صورتی که درک نادرست و برخورد ناصحیحی از آنها داشته باشد. دنیا یکی از عوامل شقاوت انسان است اما منظور نعمت های موجود در آن نیست، زیرا آنها مایه قوام حیات انسان و مسیر عبور به منزل رستگاری اخروی اند، آنچه عامل بدبختی انسان است دل سپردن به این تنعمات واشتباه گرفتن راه با مقصد است. و به تعبیر امام علی - ع - حب الدنیا رأس کل خطیئه، علاقه دنیا سرچشمه همه گناهان است.

یکی دیگر از عوامل بدبختی انسان شیطان است، شیطان بنابر مشیت الهی، موجودی مستقل از وجود انسان است که از راه های مختلفی هم چون زینت دادن و آراستن کارهای زشت در نظرانسان، دادن وعده های دروغ و ترساندن از آینده، آدمی را به وادی تباهی اخلاقی می کشاند، شیطان راهی برای ورود به عالم اختیار انسان ندارد، مگر از رهگذر هوای نفس خود او. اگر آدمی هوای نفس نداشت، سرو کاری هم با شیطان نداشت.

دنیا مواد ومصالح هوای نفس را در اختیار او می گذارد و شیطان زشتی آن را می پوشاند و می آراید تا آدمی به آراستگی آن ها مجذوب شود و گام در راهی گذارد که سرنوشتی جز شقاوت وبدبختی ندارد سخنان حضرت علی - ع - در مواجهه با مشکلات و موانع نیکبختی، گنجینه ی گران سنگی است که انسان می تواند با به کارگیری آن ها سعادت دنیا و آخرت خود را به دست آورد.

چون این سخنان حکایت از سنن الهی است که اگر مردم با این سنن آشنا شوند و آن را به کارشدند می توانند به موقع در مقابل این موانع از خود واکنش نشان داده و فرصت را از دست ندهند و به تکلیف خود که همان رسیدن به سعادت اخرویست عمل نمایند. بنابراین، این پژوهش در پی آن است تا دنیا، شیطان ونفس را به عنوان عوامل شقاوت انسان از منظر نهج البلاغه بررسی کرده و در نهایت راهکارهایی که حضرت علی - ع - برای شناخت و برخورد با این سه مقوله ارائه کرده است، را بیان کند.

تعریف سعادت وشقاوت

سعادت مصدر باب سعد - نیکو و خوش یمین - که در لغت به معنای خوشبختی و خوش طالعی است - لغت نامه دهخدا، ج 8875،. - 6 به فرموده امام علی - ع - حقیت سعادت این است که عمل انسان با خیر پایان یابد - مجلسی،. - 155 :1362 بنابراین سعادت یعنی رسیدن به خیری که سبب کمال و لذت است و انسان که از روح و جسم ترکیب یافته سعادتش به این است که به حسب قوای بدنی و روحی به خیر برسد و لذت ببرد. - طباطبایی،1417ق.،. - 18لغت نامه دهخدا به نقل از فرهنگ فارسی معین شقاوت را به معنای بدبختی گرفته است

شقاوت به معنی نیرو گرفتن اسباب و موجبات گرفتاری و سختی - طبرسی، - 296 : 1372 نداشتن و محرومیت از خیر است - طباطبایی،1417ق: . - 18به فرمایش امام علی - ع - حقیقت شقاوت آن است که عمل شخص با بدی و شر ختم شود - مجلسی،. - 155 :1362شقاوت در اثر اعتقاد باطل و اعمال ناشایست می باشد و سرانجام آن هم به جهنم رفتن است.

بررسی میزان کارایی دنیا در شقاوت انسان

یکی از موضوعات اصلی و محوری نهج البلاغه دنیاست و امام علی ع دنیا شناسی است که کسی بر او در این فن برتری ندارد،ایشان در هر مناسبتی از دنیا می گوید. برای انسان دو نوع دنیا وجود دارد: دنیای ممدوح، و دنیای مذموم . و حضرت علی - ع - گاهی دنیا را تعریف کرده و زمانی از آن مذمت و بدگویی نموده اند، در جاهایی آن را مفید و در مواردی زیان بخش خوانده اند.آن جا که دنیا را تعریف می کنند، در حقیقت ماهیت چهره اصلی آن را مشخص می نمایند که آن را بشناسید و از آن به خوبی بهره برداری کنید و آنجا که مذمتش می کنند، باز زیان ها و ضررها و فریبکاری های آن را متذکر می شوند تا انسان بداند که چگونه از آن دوری نماید

بنابراین بهره برداری از دنیا اگر در مسیر کمال باشد، مقدمه سعادت و رستگاری انسان نیز محسوب می شود .در نظرگاه حضرت علی، - ع - دنیا، آن زمان مذموم است که بهلذّت های زودگذر آن دلبسته شود ومتعلّقات آن در راه رضای حق تعالی مورد استفاده قرار نگیرد.دنیای مذموم، دنیایی است که تعلق به آن،انسان را از یاد خدا غافل می نماید. در واقع اگر انس و علاقه انسان به دنیا زیاد شود و به آن تعلق و وابستگی شدید پیدا کند، در وقت مردن که حضرت حق جل و علا چنین انسانی را از محبوبش جدا میکند ال عیاذباللّه با خشم و بغض نسبت به خدای سبحان از دنیا میرود و خدا نکند که انسان بهمنعِم و مالک حقیقی خود بغض و کینه بورزد.

اگرانسان بخواهد حب دنیا را از دل بیرون کند و از خطرها و دامهای آن رهایی یابد، باید حقیقت و ماهیت دنیا را به خو بی بشناسد تا بتواند به کمال و سعادت دست یابد در غیر این صورت دنیا و زیبائی هایش می تواند عاملی برای شقاوت و بدبختی انسان شود

حضرت در ابتدای خطبه 28 به زهد در دنیا و عدم اعتماد بر مواهبمادّی و زرق و برق این جهان و آمادگی هر چه بیشتر برای زندگی جاودان آخرت و هشدار نسبت به خطراتمهمّی که سعادت انسان را تهدید میکند اشاره کرده و میفرماید:فإنّالدّنیا قد أدبرت، و آذنت بوداع وإنّ الآخره قد أقبلت، و أشرفتباطّلاع، ألا وإنّ الیوم المضمار و غداالسّباق والسّبقهالجنّه و الغایهالنّار. همانا دنیا روی برگردانده و وداع خویش را اعلام داشته و آخرت روی آورده و طلایههای آن آشکار گردیده است. بدانید امروز روز تمرین و آمادگی است و فردا روز مسابقه. جایزه برندگان بهشت و سرانجام - شوم - عقب ماندگان آتش دوزخ است

تجربه نیز در تمام طول تاریخ ثابت کرده حبّ دنیا سرچشمه همه گناهان و - رأسکلّ خطیئه - است و بیاعتنائی به آن نخستین و مهمترین گام برای اصلاح نفوس و مبارزه با فساد فردی و اجتماعی است. وحضرت باتوجه به این که دنیا، بسرعت پشت میکند و آخرت با شتاب روی میآورد می فرماید امروز، روز آمادگی و فردا، روز مسابقه سعادت و شقاوت است

حضرت در باره ناپایداری دنیا و متاع آن در خطبه 112میمُفرماید:

شما را از دنیا بر حذر میدارم، زیرا دنیا جای رفتن و کوچ کردن است.اشاره میکند که دنیا جایی شایسته اقامت، محلّیو مناسب رفاه و آسایش نیست و این خود به معنای این است که آنچه سزاوار است در طلب آن بر آمد خیرات پایداری است که موجبامنیّت خاطر و سعادت انسان می شود

از آنجا که زرق و برق دنیا، سبب دلبستگی بیش ازحدّ میشود و این دلبستگیها غالبا سرچشمه گناهان بزرگ و انحراف از صراط مستقیم و سقوط در پرتگاه شقاوت است، امام علی - ع - به عنوان یکی ازرهبران بزرگ الهی همیشه پیروان خود را در این زمینه هشدار داده است.

ایشان در فرازی از خطبه 63 درباره ماهیت دنیا چند هشدار را متذکر می شود و می فرماید: ألا وإنّالدّنیا دار لا یسلم منهاإلّا فیها »بدانید دنیا سرایی است که جز در خودش - و از طریق بهرهگیری صحیح از آن - سالم نتوان ماند« دلیل آن روشن است، زیرا مهمترین اسباب سلامت، کسب فضایل اخلاقی و ارزشهای معنوی و اطاعت و عبادت پروردگار است و هیچ یک از این امور را نمیتوان در جهان دیگر به دست آورد، تنها در این دنیا است که انسان فرصت پرداختن به این امور را دارد، بنابراین همان گونه که حضرت در جمله کوتاه بالا فرموده: »باید سلامت را در خود دنیا جستجو کرد.« در دومین نکته میفرماید: »و با اموری که مخصوص دنیا است از آن نجات نتوان یافت« - و لا ینجی بشیء کان لها - اشاره به اینکه: اگر انگیزه انسان و هدف نهایی او در حرکات و سکنات و اعمالش دنیا باشد وحتّی اعمال و عبادات خود را نیز به قصد دنیا انجام دهد و جنبه ریاکاری داشته باشد، به یقین سبب نجات نخواهد بود، بلکه از اسباب قطعی هلاکت و شقاوت او است. در نکته دیگر میفرماید: »و انسانها به وسیله دنیا آزمایش میشوند« - ابتلی النّاس بها فتنه - .

چرا که دنیامملوّ از نعمتها و مشکلات و مصایب است، نعمتها به گونهای وسیله آزمایش است و مصایب به گونه دیگر وسیله آزمایش هستند.

علامه جعفری در شرح و تفسیر این خطبه چنین می فرماید: مقصود امیرالمومنین از فراز ابتدائی جمله بالا بیان یک قانون بسیار با اهمیت است. این که برای پیش گیری از عذاب و مجازات گناهان و نتایج ناگوارفتنه ها وشرورجاری در این زندگانی دنیوی، هیچ راهی جز تحصیل آگاهی به مصالح و مفاسد زندگی و اجتناب از گمراهی و انحراف و تمایل به خیرات که در همین دنیا باید انجام گیرد وجود ندارددر ادامه می فرماید:

توقع رهایی از مختصات زندگی دنیوی همان مقدار نا به جاست که کسی توقع داشته باشد در آب بیفتد ولی خیس نشود.به همین علت است که مثال نوع انسان در طبیعت ، مثال ماهی در آب شناور است با این تفاوت که ماهی اگر از آب بیرون بیفتد هلاکتش حتمی است، در صورتی که انسان به علت داشتن بعد روحانی می تواند از حوض محدود طبیعت برآید و وارد اقیانوس بعد روحانی خود گردد

بزرگترین خسارتی که اهل دنیا و وابستگان به آن می بینند از دست دادن لطف و محبت الهی است،آن ها با بعضی از اعمال خود خشم الهی را برای خود به جان می خرند و به عذاب الهی در دنیا وآخرت گرفتار می شوند و این گونه است که سعادت ابدی را از دست خواهند داد و زمینه شقاوت و بدبختی را برای خود فراهم می کنند.

و همچنین می توان گفت که وابستگی به دنیا انسان را نسبت به خود و خدای خود و اطرافیان غافل می کند او را سرگرم امور بی پایه و بی ارزش می نماید،و زمینه سقوط و انحراف و شقاوت او را فراهم می کندو از پیشرفت رشد و هدایت محروم می کند.دنیا زدگی به معنای ارتباط پست و دلبستگی نفسانی با هر امری از امور عالم است، چه امور مادی و چه امور معنوی. این دنیا زدگی است که آدمی را به انحطاط می کشاند و به روابط تباه و مناسبت های آلوده می کشاند.

چنان چه انسان با هر امری از امور عالم، رابطه ای درست و سالم برقرار کند و زندگی این جهانی و قدرت و ریاست و هرگونه امکانی را هدف نشمارد و وسیله رشد و کمال بداند و زمینه ساز خدمت و سعادت قرار دهد، از دام دنیازدگی رها می شود و چیزی در به نام دنیای ستوده در مقابل دنیای نکوهیده جلوه می یابد. در اندیشه امام علی - ع - ، دنیا زدگی منشأ تباهی و ستم وبیدادگری است و تا انسان خود را از دنیا زدگی نجات ندهد، به رشد و کمال و سعادت نخواهد رسید

پس دلبستگی به دنیا یکی از بزرگترین عامل انحراف و سقوط آدمی و موانع نیک بختی انسان است،کسانی که تمام همت و تلاش خویش را مصروف دنیای پست و بی ارزش می کند و به فکر جمع آوری مال و ثروت و کسب جاه و مقام باشند و تنها لذایذ مادی را برای خود برگزیند و دنیا را محل کسب و کار مادی خویش قرار داده و از آخرت غفلت کنند، دچار خسران بزرگی شده اند.

تحلیل نقش شیطان در شقاوت انسان

شیطان موجودی اغواگر و دشمنی پلید و آشکار برای انسان است و شناخت او به عنوان یکی از عوامل اصلی شقاوت انسان، از ضرویات زندگی ماست.دشمنی او همزمان با خلقت حضرت آدم شروع شده و همچنان ادامه دارد .این دشمن پلید در اطراف انسان می چرخد و در کمین است تا از غفلت ها و فرصتها استفاده نموده و ضربات پی در پی خود را وارد سازد.

او از صفات بد انسان چون عجب، خشم و غضب، و... برای نفوذ و تسلط بر اعمالش استفاده می کند.همچنین از اعمالی چون فراموشی زیبا جلوه دادن کارهای بد،ترس و حزن برای ضربه زدن، و از روش هایی چون آرزوهای واهی ، آرایش امکانات دنیا، اختلاف افکنی،و اشاعه بغض و کینه،برای رسیدن به اعمال خود بهره می جوید.اینک در این جا برخی از خصوصیات این موجود شریر و چگونگی هجوم و راههای نفوذ او را با تکیه بر نهج البلاغه شرح داده خواهد شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید