بخشی از مقاله

چکیده

داراییهاي فکري به عنوان اصلی ترین سرمایه نامشهود سازمانها تلقی میشوند. اگر شرکتها نتوانند ارزش داراییهاي فکري خود را حفظ نمایند امکان تقلید دستاوردهاي نوآورانه خود و استفاده از مزایاي آن را به رقبا خواهند داد. شرکتهاي دانش بنیان به دلیل ضعف در منابع مالی و داراییهاي تکمیلی تمایل زیادي به همکاري با منابع خارجی دارند. این همکاريها ریسک نشت دانش به رقبا را بهوجود میآورد.

بنابراین یکی از مسائل مهم در فرایندهاي همکاري، مدیریت صحیح و حفاظت از داراییهاي فکري میباشد. شرکتها با توجه به عوامل متعددي اقدام به انتخاب استراتژيهاي حفاظتی و ابزار هاي متناسب مینمایند. شناسایی این عوامل و توجه به آنها براي دستیابی به یک سازوکار اثربخش حفاظتی، داراي اهمیت فراوان میباشد. در تحقیق پیش رو با مطالعه پژوهشهاي انجام شده در این زمینه، عوامل اصلی تعیین کننده در انتخاب استراتژي ها و ابزار حفاظت از داراییهاي فکري شناسایی و دسته بندي شده است.

.1 مقدمه

امروزه داراییهاي نامشهود به عنوان ارزشافزاترین دارایی سازمانها و شرکتها تلقی می شوند. داراییهاي فکري به عنوان اصلی ترین سرمایه نامشهود سازمانها مورد توجه قرار گرفته اند. گزارش ابتداي سال 2015 بانک توسعه تجارت داراییهاي فکري اوشن تومو - Ocean Tomo - با بررسی 500 سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورك و نزدك - اس اند پی - 500 نشان میدهد داراییهاي نا مشهود % 84 از ارزش بازار را براي شرکتها به ارمغان می آورند.[3] انجام نوآوري، عامل ایجاد مزیت رقابتی براي شرکتها بوده و به آنها در توسعه ظرفیت، جذب سرمایه گذاري، بهره وري، توسعه فناوري، اشتغالزایی و گسترش کمک میکند.[4] اما ایجاد یک محصول جدید و کارا تضمین کننده موفقیت شرکتها نمیباشد. شرکتها باید بتوانند ارزش نوآوري هاي خود را حفظ کنند.

حفظ ارزش در اینجا به معنی درك و جذب یک ایده و سرمایه گذاري براي توسعه و تجاري سازي آن میباشد. اگر شرکتها نتوانند ارزش داراییهاي فکري خود را حفظ نمایند این امکان را به رقبا خواهند داد تا بدون صرف هزینه، اقدام به تقلید دستاورد هاي آنان نموده و از مزایاي آن بهرمند شوند. در این صورت شرکت مزیت رقابتی خود را از دست داده و براي ادامه کار خود در حوزه هاي نوآورانه ریسک پذیر، بیانگیزه خواهد شد.

بنا به ماده 1 قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانش بنیان و تجاري سازي نوآوریها واختراعات مصوب 1389 مجلس شوراي اسلامی؛ شرکتها و موسسات دانشبنیان، شرکت یا مؤسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادي - شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوري - و تجاريسازي نتایج تحقیق و توسعه - شامل طراحی و تولید کالا و خدمات - در حوزه فناوريهاي برتر و با ارزشافزوده فراوان به ویژه در تولید نرمافزارهاي مربوط تشکیل میشود. با توجه به مفهوم و تعریف شرکتهاي دانشبنیان مهم ترین دارایی این شرکتها، دانش و در واقع داراییهاي فکري آنها میباشد. بنابر این سرمایه گذاري براي کسب مالکیت فکري و حفاظت از آن در راستاي افزایش سهم بازار و سودآوري در این شرکتها از اهمیت بسزایی برخوردار است.

این شرکت ها براي حفاظت از دارایی هاي فکري و دانش فرایندي خود از مکانیزم هاي حفاظتی متفاوتی تاستفاده می نمایند. اما کاربرد صحیح و بجاي این روش ها و عوامل موثر بر انتخاب بهترین روش حفاظتی در مراحل مختلف نوآوري همچنان مورد بحث می باشد و در حال حاضر مطالعات مرتبط چندانی در این خصوص انجام نشده است. در این مقاله با استفاده از روش مطالعه کتابخانه اي پس از بررسی استراتژي هاي بکارگیري و حفاظت از دارایی هاي فکري در شرکت هاي دانش بنیان، به شناسایی عوامل موثر بر انتخاب این استراتژي ها، ضمن فرایند هاي همکاري در شرکت هاي دانش بنیان خواهیم پرداخت.

.2 دارایی هاي فکري و اهمیت حفاظت از آنها

کیم و مون [6] - 2006 - در مدل خود سرمایه فکري سازمان ها را به سه دسته سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاري و سرمایه ارتباطی تقسیم نموده اند. در این مدل براي سرمایههاي انسانی، شاخص هاي قابلیت کارکنان، رضایت مندي کارکنان و پایداري کارکنان در نظر گرفته شده است. همچنین از مشتریان و شرکا به عنوان سرمایههاي ارتباطی سازمان نام برده شده و سرمایههاي ساختاري بر اساس شاخص هایی از قبیل فرهنگ سازمانی، فرآیند سازمانی، سیستمهاي اطلاعاتی، و داراییهاي فکري تعریف شده است.

داراییهاي فکري عبارتند از نتیجه و محصول فعالیت خلاق و ذهنی انسان که داراي ارزش تجاري میباشد. این فعالیت نوعی دارایی یا سرمایه محسوب شده که قابل تملیک، خرید و فروش، واگذاري، تبادل و حتی اهدا میباشد. این نوع داراییها را داراییهاي غیر ملموس نیز می نامند. از سوي دیگر، زمان و تلاش صرف شده براي ایجاد یک سرمایه یا دارایی فکري، نوعی سرمایه گذاري است که حفاظت و حراست از آن داراي اهمیت ویژه میباشد.

مهم ترین این داراییها عبارتند از: اختراع، علامت یا نام تجاري، طرح صنعتی، اسرار تجاري و آثار ادبی و هنري و آفریده هاي مرتبط با آن. حقوق مالکیت معنوي، چگونگی حمایت و استفاده از آفرینشهاي فکري بشر را تعیین میکند و مشتمل بر دو رکن مالکیت صنعتی و مالکیت ادبی- هنري میباشد. مالکیت صنعتی از اختراعات، علائم تجاري، طرحهاي صنعتی، اسرار تجاري و… محافظت میکند و مالکیت ادبی و هنري - کپی رایت - از آثار ادبی و هنري و آفریده هاي مرتبط با آن حمایت مینماید.

جانمایه حقوق مالکیت معنوي حمایت از حقوق پدیدآورنده اثر و ایجاد زمینه اي مطمئن در جهت تشویق هنرمندان و صنعتگران براي خلق آثار بهتر است که در صورت تحقق چنین زمینه اي بخش هاي مختلف جامعه هم با آگاهی از اصالت آثار، از فواید آن منتفع خواهند شد. شرکتهاي کوچک و متوسط به دلیل ضعف در منابع مالی و داراییهاي تکمیلی و همچنین کمبود تجربه در زمینه تجاريسازي محصولات خود تمایل زیادي به همکاري با منابع و شرکاي خارجی دارند همچنین تخصص هاي ویژه این شرکتها عامل جذب شرکتهاي بزرگ تر براي سرمایهگذاري میباشد.

این همکاري ها مزایاي متقابلی را براي طرفین به همراه خواهد داشت اما بالطبع ریسک نشت دانش به رقبا را نیز بهوجود می آورد. مدیریت دارایی هاي فکري به شرکتهاي کوچک و متوسط دانشبنیان کمک خواهد کرد تا به طیف وسیعی از اهداف خود مانند ایجاد اطمینان براي سرمایهگذاري، شناسایی و جذب شرکا و مشتریان بالقوه، حصول ارزش از همکاريها و مدیریت ریسکهاي دادخواهی دست یابند. بنابراین یکی از مسائل مهم و اساسی در فرایند هاي همکاري، مدیریت صحیح و حفاظت از داراییهاي فکري میباشد. با توجه به وجود محدودیت در منابع شرکتهاي کوچک و متوسط دانشبنیان این شرکتها نیازمند توسعه استراتژيهاي خود براي مدیریت و حفاظت از داراییهاي فکري می باشند. در واقع موضوع اصلی استراتژيهاي مدیریت مالکیت معنوي محافظت از آنها میباشد

.3 استراتژي هاي بهرهگیري از داراییهاي فکري

رابرت مگانتز در کتاب خود با عنوان "تدوین و پیاده سازي قراردادهاي امتیاز تکنولوژي" شش استراتژي مختلف را براي بکار گیري سودآور مالکیت معنوي توسط افراد و شرکتها برشمرده است:

-1 پذیرش مخاطره و به راه انداختن پروژه یا شرکت جدید براي توسعه، تولید و فروش محصولات.

-2 خرید شرکتهاي موجود با داراییهاي لازم.

-3 سرمایهگذاري مشترك.

-4 اعطا و دریافت امتیاز

-5 تشکیل پیمان استراتژیک.

-6 فروش حقوق مالکیت معنوي به طرف ثالث.

یکی از فنون تحلیلی براي تدوین استراتژي بهرهگیري از مالکیت معنوي، ترسیم موقعیت تکنولوژي در برابر داراییهاي مکمل یا داراییهاي لازم براي بهره گیري موفق از تکنولوژي، همچون سرمایه نقدي، منابع بازاریابی و فروش و توانمنديهاي تولیدي میباشد. شکل 1 نشان دهنده روابط موقعیت تکنولوژي، داراییهاي مکمل و استراتژي تکنولوژي است.

شکل.1 روابط موقعیت تکنولوژي، داراییهاي مکمل و استراتژي تکنولوژي

اگر موقعیت تکنولوژي قوي ولی داراییهاي مکمل ضعیف باشند دو گزینه مطرح می شود. می توان داراییهاي مکمل را از طریق توسعه، پیمان استراتژیک یا سرمایه گذاري مشترك کسب کرد و نسبت به ساخت و فروش محصول اقدام نمود، یا می توان امتیاز تکنولوژي مورد نظر را به شرکتی که از داراییهاي مکمل مناسب برخوردار باشد اعطا نمود. شرکتهاي کوچک و متوسط دانش بنیاد در چنین جایگاهی قرار دارند و می بایست در راستاي بکارگیري یکی از این استراتژيها گام بردارند. این شرکتها در مدیریت هر یک از این اقدامات که به نوعی برقراري ارتباط و استفاده از منابع دانشی و سرمایه اي بیرونی جهت تجاري سازي و یا واگذاري دانش درونی میباشد میبایست علاوه بر توجه به دستیابی بیشتر به منافع چنین همکاري هایی، از داراییهاي فکري خود محافظت نمایند.

.4 انواع استراتژي هاي حفاظت از داراییهاي فکري

شرکتها استراتژيهاي مدیریت داراییهاي فکري خود را در راستاي حصول چهار هدف کلیدي توسعه داده و اجرا مینمایند.

در ابتدا و به عنوان مهمترین هدف، شرکتها باید ارزش ایدهها و سرمایه گذاريهاي خود را براي توسعه و تجاريسازي آنها شناسایی نمایند.

در مرحله دوم شرکتها باید در هنگام همکاري با سایر شرکتها و نهاد ها از منافع خود محافظت نموده و اطمینان حاصل کنند که منافع و داراییهاي فکري شرکت و داراییهاي فکري حاصل از این همکاري ها به صورت عادلانه مورد بهره برداري طرفین قرار گرفته و مدیریت خواهد شد.

هدف سوم براي شرکتها اطمینان از آزادي عمل براي استفاده از دانش و اجتناب از نقض حقوق مالکیت معنوي شرکتهاي دیگر مانند اختراعات ثبت شده و یا سوء استفاده از اسرار تجاري آنها میباشد تا خطر تحمیل هزینه هاي غیر ضروري مانند هزینه هاي دادخواهی را کاهش دهند.

در مرحله چهارم شرکتها میتوانند از حقوق مالکیت معنوي براي شناساندن تواناییها و ارزشهاي خود به سرمایهگذاران، شرکاي بالقوه، رقبا و مشتریان خود استفاده نمایند.

در یک بیان کلی می توان گفت که شرکتها باید از اهمیت و نقش حیاتی حقوق مالکیت معنوي در استراتژيهاي کسب و کار خود آگاهی یابند. در ادامه به سه دسته بندي اصلی در استراتژيهاي مدیریت دارایی هاي فکري شرکتهاي کوچک و متوسط دانش بنیان خواهیم پرداخت.

.1,4 استفاده از روش هاي رسمی و قانونی حفاظت از داراییهاي فکري

ثبت رسمی اختراعات براي شرکتهاي کوچک و متوسط دانشبنیان داراي مزایا و کاربردهاي متعدد استراتژیک مانند همکاري با شرکتهاي دیگر از طریق قرارداد هاي لیسانس متقابل میباشد همچنین این شرکتها در مذاکرات خود از این حقوق ثبت شده به عنوان مزیتی براي چانهزنی و کسب امتیاز بیشتر استفاده میکنند.[8] ثبت رسمی حقوق اختراعات نقشی کلیدي در قراردادهاي همکاري بازي میکند. یک پیشینه خوب در ثبت اختراعات میتواند به شرکتهاي کوچک و متوسط براي جذب بهترین شرکا کمک کند تا از منابع مالی و تجربیات تولیدي و تجاري سازي بهتري برخوردار شوند.

علاوه بر این برخی شرکتها از ثبت اختراعات براي کمک به استاندارد سازي و ورود به بازارهاي جهانی و یا کمک به شهرت خود و ایجاد یک تصویر فناورانه براي خود استفاده میکنند.[8] ثبت رسمی دارايهاي فکري علاوه بر ایجاد اطمینان نسبی و پشتوانه هاي قانونی که بسته به قوانین حقوقی منطقهاي و توانایی هاي مدیریتی شرکتها براي آنان به ارمغان می آورد، میتواند به عنوان شاخصی براي ارزش و اعتبار اختراعات شرکتهاي کوچک و متوسط بین المللی عمل کند. اختراعات ثبت شده ابزاري مهم جهت تعیین ارزش یک پروژه تحقیق و توسعه براي سرمایهگذاران میباشد. به طور کلی سابقه شرکتهاي کوچک و متوسط در ثبت اختراعات، ارتباط مستقیمی با تمایل سرمایهگذاران براي حمایت از پروژههاي شرکت دارد

ثبت اختراعات، شرکتهاي کوچک و متوسط را قادر می سازد تا ارزش این اختراعات را بدون نیاز به سرمایهگذاري براي تولید که معمولا خارج از توان این شرکتها میباشد نشان دهند. در واقع شرکتهاي کوچک و متوسط خیلی بیشتر از شرکتهاي بزرگ به قرارداد هاي واگذاري امتیاز تمایل نشان می دهند

یک شرکت کوچک و متوسط میتواند با انگیزههایی مانند دستیابی به سرمایه و تخصص در جهت یافتن کانالهاي توزیع امکانات تولیدي و یا افراد متخصصی که براي ورود به بازار به آنها نیاز دارد اقدام به واگذاري امتیاز نماید

از سوي دیگر شرکتهاي کوچک و متوسط به منظور دستیابی به تکنولوژيهاي در دسترسی که براي ورود سریعتر و کم هزینهتر به بازار به آن نیاز دارند و جهت جلوگیري از صرف هزینههاي غیر ضروري تحقیق و توسعه، اقدام به دریافت امتیاز این تکنولوژي ها از شرکتهاي دیگر می نمایند. قوي بودن نظام هاي رسمی مالکیت میتواند کمکی باشد براي شرکتهاي کوچکتر در راستاي کاهش نواقص و کمبودهایی که در بازار فناوري وجود داشته و عاملی براي جلوگیري از انعقاد قراردادهاي تبادل امتیاز و همکاري هستند .

.2,4 استفاده از استراتژيهاي جایگزین و روش هاي غیر رسمی

استراتژيهاي جایگزین که توسط شرکتهاي کوچک و متوسط دانشبنیان به کار گرفته می شوند میتواند شامل راهکارهاي متعددي باشد. از جمله نهانکاري، سرمایهگذاري بر روي مزایاي اول بودن و اقدام سریع تر از رقبا، ایجاد پیچیدگی در محصول و فرایندها جهت سخت تر شدن تقلید و کپیبرداري، انتشار مقالات و مطالبی در خصوص دستاورد هاي شرکت با اهداف حمایتی، تمرکز بر روي دستیابی به سهم بزرگی از بازار در بازار محصولات و یا خدمات ویژه ، تمرکز بر معرفی وشناساندن برند، و ایجاد کانال ها و روابط تجاري قوي با مشتریان.[8] برخی روشهاي غیر رسمی ایجاد مزیت رقابتی و حفظ از آن، میتوانند به عنوان جایگزینی براي روش هاي ثبت رسمی حقوق مالکیت معنوي محسوب شوند. به عنوان مثال هرچه یک فناوري پیچیدهتر باشد احتمال موفقیت رقبا در تقلید آن کمتر خواهد بود.

ایجاد پیچیدگی در طراحی میتواند به عنوان روشی جایگزین ثبت رسمی اختراع براي کاهش احتمال تقلید قلمداد شوند. بنابر این جاي تعجب نیست که شرکتهاي کوچک و متوسط دانشبنیان تمایل بیشتري به فعالیت در بخشهاي دانشی فنی و روشهاي اجرایی که منتج به ایجاد محصولاتی با پیچیدگی بالا میشود از خود نشان میدهند. در واقع احتمال موفقیت روشهاي مهندسی معکوس براي چنین محصولاتی کمتر بوده و ضرورت اتکا به روش هاي رسمی ثبت مالکیت معنوي مانند ثبت رسمی اختراع را کاهش میدهند.

برخی شرکتهاي کوچک و متوسط براي استراتژي دفاعی خود در راستاي حفظ قابلیت هاي ویژه و تضمین آزادي عمل از روشهایی مانند روش انتشارات حمایتی استفاده می کنند. این شرکتها با انتشار اخبار و جزئیاتی در خصوص دستاوردهاي خود اقدام به شناساندن این نوآوريها به رقبا کرده و در واقع با این کار، شرکتهاي رقیب را از ثبت دستاورد هاي مشابه باز میدارد. همچنین برخی شرکتها با تهیه مستنداتی از دستاوردهاي خود و اقدام به استفاده از این دستاوردها از حق پیشگامی خود براي محدود کردن رقبا در ثبت دستاوردهاي مشابه استفاده میکنند. لازم به ذکر است که این استراتژيها در کشورهایی که داراي یک نظام رسمی حمایتی از داراییهاي فکري بوده و بر نوآوري در ثبت این گونه داراییها و دستاوردها تاکید دارند موثر تر است.نهانکاري براي شرکتهاي کوچک و متوسط دانشبنیان از اهمیت بیشتري نسبت به شرکتهاي بزرگ برخوردار است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید