بخشی از مقاله
چکیده
باوجود اینکه ایران و عربستان دارای اشتراکات تاریخی و دینی هستند و اسلام می تواند نقطه وحدت دو ملت باشد با اینحال طی سال های اخیر روابط دو کشور تیره و پرتنش بوده است سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چه عواملی نقش اسلام را در وحدت این دو کشور ضعیف کرده و به واگرایی دو دولت دامن زده است. فرضیه اصلی پژوهش تضاد های مذهبی، تفاوت در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، هنجاری، هویتی و نقش عوامل فرامنطقه ای را در این رابطه بسیار مهم و تاثیرگذار می داند.
یافته های پژوهش که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی بدست آمده نشان می دهد اگرچه فائق امدن بر برخی از این تضادها و تفاوت ها بسیار سخت و دشوار است اما رفع سوء تفاهم های سیاسی میان دو دولت می تواند آینده ای روشن را برای جهان اسلام و خاورمیانه رقم زده و زمینه مداخلات خارجی در منطقه را از بین ببرد. لذا مدیریت و کنترل بحران از سوی دو طرف و احترام به منافع همدیگر در عین رقابت می تواند نقش موثری در کاهش تنش ها ایفا نماید.
مقدمه
جمهوری اسلامی ایران و عربستان دو کشور مهم و تاثیرگذار در حوزه خلیج فارس و منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه محسوب می شوند. این دو کشور با دارا بودن ذخایر عظیم، و موقعیت استراتژیک در منطقه از اهمیت زیادی برخوردارند. از سوی دیگر تمرکز قدرت دو گروه اصلی مسلمانان یعنی شیعیان و اهل سنت در دو کشور ایران و عربستان این کشورها را به دو قطب فرهنگی - فکری - مذهبی در جهان اسلام تبدیل کرده است. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران دو کشور ایران و عربستان دو ستون دکترین نیکسون را تشکیل می دادند که از سوی آمریکا برای تامین امنیت منطقه در راستای منافع غرب تدوین شده بود.
ایران به عنوان ستون سیاسی نظامی و عربستان به عنوان ستون اقتصادی ایفای نقش می کردند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی با خارج شدن ایران از بلوک غرب در سیاست خارجی و در معادلات استراتژیک منطقه چرخش ایجاد شد و عربستان در استراتژی های غرب از اهمیت بیشتری برخوردار گردید و روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله جدیدی شد
اگرچه دوکشور در برخی سازمان های منطقه ای و فرامنطقه ای عضو و دارای منافع مشترکی هستند اما همواره عوامل واگرایی نقشی موثرتر از عوامل همگرایی در روابط دو کشور ایفا کرده اند. در این پژوهش بر آنیم که این عوامل اختلاف بر انگیز که نقش اسلام را بر روی روابط دو کشور ضعیف کرده است را آسیب شناسی کنیم. برای این منظور از روش توصیفی- تحلیلی استفاده کرده و پیش از هر چیز گذری بر روابط دو طرف طی سال های گذشته می نماییم تا نقاط اختلاف و افتراق آشکارتر گردد.
روابط دو جانبه ایران و عربستان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
دو کشور ایران و عربستان از سال 1357 ه.ش با یکدیگر روابط سیاسی برقرار نموده اند. ابتدایی ترین شکل حکومت سلطنتی آل سعود با دوران سلطنت رضا خان در ایران همزمان بود و نظام سلطنتی از همان ابتدا روابط حسنه ای با یکدیگر برقرار ساختند که تا سال ها باقی ماند.
دولت سعودی برای افزایش ارتباط با ایران با ارسال تلگراف به پادشاه ایران سلطنت رضا شاه را به وی تبریک گفت و متقابلآ حکومت ایران در سال 1929 برابر با 1308 ه .ش دولت حجاز و نجف و ملحقات آن را به رسمیت شناخت و پادشاهی ملک عبدالعزیز را به وی تبریک گفت. اما در دوره پهلوی دوم تنش ها و تعارضاتی در روابط تهران - ریاض بوجود آمد. یکی از مهمترین مسائلی که بین دو کشور مشکل ایجاد کرد مساله حاجیانی بود که از طرف ایران به این کشور برای انجام فریضه حج اعزام می شدند و وهابی ها با آنها برخورد مناسبی نداشتند این امر موجب شد دولت ایران روابط سیاسی واقتصادی بین دو کشور را به مدت چهار سال قطع کند. اما شاه عربستان در سال 1327 با ارسال نامه ای به دولت ایران خواستار از سرگیری روابط شد و با موافقت شاه ایران، روابط بین دو کشور دوباره برقرار شد
از آن مقطع به بعد دیدگاه های سیاسی طرفین و قرار گرفتن آنها در زمره متحدین آمریکا موجب شد تا از شدت اختلافات کاسته شود و دو طرف کمتر وارد حوزه های چالش برانگیز گردند. اوج این شرایط در دهه 1350 و با دکترین سیاسی نیکسون رقم خورد. در چارچوب این دکترین دو کشور همکاری هایی را در منطقه برای حفظ وضع موجود و منافع غرب آغاز کردند. ایران با قدرت نظامی خود حفظ امنیت منطقه را بر عهده گرفت و عربستان با توان مالی و ذخایر نفتی نقش قدرت اقتصادی را متعهد شد
روابط دو کشور پس از انقلاب اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران موجب شد که پیچ وخم های فراوان و تغییرات متناوبی در روابط دو کشور پدید آید. علل این تغییرات در این مقطع زمانی رابطه ای مستقیم با تحولات داخلی این کشور و تحولات منطقه ای- جهانی داشت.
درحالیکه ایران در سیاست خارجی خود بدنبال تلاش در جهت برقراری حکومت جهانی اسلامی، تبلیغ اسلام و دعوت به آن به ویژه مذهب شیعه بود عربستان رهبری سیاسی جهان اسلام، جلوگیری از گسترش و انتشار انقلاب اسلامی و حفظ وضع موجود در منطقه و تبلیغ مذهب وهابی و دعوت به آن را دنبال می کرد. به همین دلیل روابط دو کشور در دهه 60 شمسی دستخوش رقابت و تنش گردید. برای بررسی دقیق تر این روابط آن را در قالب چند دوره مشخص از یکدیگر متمایز می سازیم:
الف- دوره صبر وانتظار : این دوره از ابتدای انقلاب تا شروع جنگ را شامل می شود. در این دوره عربستان اوضاع ایران را با دقت بررسی نمود و تلاش کرد تا از پیش داوری ها پرهیز کند. انتظار عربستان در این دوره این بود که رژیمی مشابه قبل در ایران بر سر کار آید رژیمی که بجای ناسیونالیسم ایرانی بر وجه اسلامی و اتحاد با کشورهای مسلمان تاکید کند.
ب- دوره مواجهه با ایران تا قطع رابطه : در این زمان عربستان کوشید تا ایران را از طریق کمک رسانی به عراق در جنگ و همچنین پایه گذاری شورای همکاری خلیج فارس در تنگنا قرار دهد. در طول جنگ عراق علیه ایران عربستان به هواپیما های عراقی اجازه داد تا از پایگاههای آن کشور علیه ایران استفاده کنند و هنگامی که نیروهای ایران وارد خاک عراق شدند کمک های عربستان به عراق بیشتر شد. کمک های مالی - تسلیحاتی عربستان به عراق در این سال ها به تیرگی روابط دو کشور افزود
تیرگی روابط ایران عربستان در جریان شهادت 400 نفراز حجاب ایران در سال 1987 به اوج خود رسید و به مدت سه سال رابطه دو کشور قطع شد و ایران از اعزام حجاج به عربستان خودداری کرد
ج- دوره از سرگیری و عادی سازی روابط: پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت توسط ایران در تیر ماه 1367 و پایان جنگ ایران و عراق روابط دو کشور وارد مرحله تازه ای شد. دو کشور پس از سه سال با باز گشایی سفارت و سرکنسول گری در سال 1370/1991 فصل جدیدی را در روابط خود آغاز کردند. دیدار امیر عبداالله ولیعهد عربستان سعودی با هاشمی رفسنجانی در اجلاس کنفرانس اسلامی در اسلام آباد در فروردین 1367 و پس از آن دیدار هاشمی رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام از عربستان نقطه عطفی در روابط دو کشور پس از انقلاب اسلامی بوجود آورد. با روی کار آمدن سید محمد خاتمی و اتخاذ سیاست خارجی تنش زدایی و اعتماد سازی روند توسعه مناسبات ادامه یافت
د- دوره تنش زایی در روابط دو طرف: در دوره چهارم یعنی ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بواسطه طرح موضوعاتی همچون جنگ 22 روز غزه و 33 روز لبنان، بهار عربی، مساله هسته ای ایران و پر رنگ شدن عنصر سنی و سلفی در منطقه الگوهای تعارض در روابط دو طرف مجدداً ظهور کرد - صالحی، علیخانی، - 113 :1392 اوج این مساله خود را در پرونده هسته ای نشان داد.
درواقع نگرانی اصلی عربستان از 2003 و با آشکار شدن برنامه هسته ای ایران آغاز گردید. در راستای نگرانی از برنامه هسته ای ایران و برای متقاعد نمودن تهران به کنار گذاشتن برنامه ملی خود در اکتبر 2007 ، سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان در قالب شورای همکاری خلیج فارس طرحی جدید ارائه نمود. هدف اصلی عربستان سعودی از ارائه این طرح افزایش فشارهای بین المللی و محروم نمودن ایران از برنامه غنی سازی اورانیوم بود. در این طرح سعود الفیصل پیشنهاد نموده بود که ایران به همراه سایر کشورهای منطقه خلیج فارس یک کنسرسیوم بین المللی مشترک برای تولید اورانیوم ایجاد کند
ضمن اینکه فیصل اعلان نموده بود در صورت تایید جمهوری اسلامی ایران ، تاسیسات غنی سازی اورانیوم در یک کشور بی طرف که مورد تآیید همه طرف ها باشد ایجاد گردد بدین وسیله اورانیوم مورد نیاز کشورهای منطقه از طریق تآسیسات غنی سازی اورانیوم در یک کشور بی طرف به شکل مشترک تامین گردد. این طرح مورد قبول جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت. ایران ضمن قبول همکاری با این طرح اعلان نمود کشور ها طبق مقررات پیمان منع گسترش هسته ای به شکل ملی می توانند برنامه غنی سازی اورانیوم داشته باشد
ه- تداوم تنش ها در روابط فی مابین تا قطع کامل روابط: روابط ایران و عربستان که در دوره محمود احمدی نژاد سرد و توام با اختلاف دیدگاه دو طرف درخصوص مسائل منطقه ای ازجمله سوریه و بحرین بود با روی کار آمدن حسن روحانی همچنان تداوم یافت.