بخشی از مقاله

چکیده

خانواده مناسب ترین جایگاه برای تامین نیازهای انسان و بهترین بستر برای تامین امنیت و آرامش روانی است که پایداری آن وابسته به عوامل اعتقادی، عاطفی، شناختی، جسمانی، اقتصادی و اجتماعی است، دراین تحقیق سعی شده تا مهمترین عناصر مربوط به جنبه های عاطفی و شناختی سیره خانوادگی حضرت علی - ع - و حضرت فاطمه - ع - با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و راهبردهایی درجهت پایداری خانواده، در روزگاری که آشفتگی های اجتماع آرامش خانواده را تحت الشعاع قرار داده و عملکرد بهنجار آن را خدشه دار و آشفتگی هایی را موجب گردیده و این پریشانی ها نیز، بر آشفتگی اجتماع دامن می زند، ارائه شود.

یافته ها حکایت از آن دارد که با نگاهی خوشبینانه و مثبت، و با شناخت انسان به عنوان اشرف مخلوقات، توجه به تفاوتهای فردی، بهره گیری از موّدت وگذشت، و توجه به فضای حاکم بر زندگی مولا علی - ع - و حضرت فاطمه - ع - ، آنها که رفتارشان تفسیر عملی قران کریم و ترویج سنتهای نبوی بود، رهنمودهایی راه گشا برای پایداری و تعالی خانواده و نهایتاً اجتماع ارائه کرد..

مقدمه:

خانواده، رکن اساسی جامعه انسانی و مقدمه ای برای ورود به زندگی اجتماعی و انجام وظایف عمومی است و اهمیت آن تردید ناپذیر است. - قائمی،1355،ص - 38 خانوده متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی، هم خونی یا پذیرش فرزند با یکدیگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابل هستند و فرهنگ مشترک پدید می آورند و در واحد خاصی زندگی می کنند.  - قنادان،1357،ص - 148 ساروخانی "خانواده را گروهی از افراد می داندکه از طریق ازدواج یا فرزند خواندگی به هم پیوند خورده اند و کارکرد اجتماعی اصلی آنها تولید مثل است". 1379 - ،ص - 135 انسان طبق سرشت و فطرت خدادادی خویش نیاز به همدم دارد تا به سکون و آرامش برسد. .....»

از خودتان برایتان جفت هایی قرار داد.....« - شوری: - 11 پایداری خانواده که در پرتو این سکون و آرامش ممکن می گردد یکی از اساسی ترین مسائل جامعه بوده و شرط استحکام آن وجود روابط صحیح وپایدار میان زن وشوهر است که با توجه به درک تفاوتهای فردی رعایت احترام و گذشت و مهرورزی و اندیشه مثبت و باورهای درست نسبت به یکدیگر بوجود می آید، و تحقیقات مختلف موید این حقیقت است که عدم شناخت صحیح از یکدیگر و نبود روابط صحیح عاطفی بنیان خانواده را دچار تزلزل می نماید: در تحقیقی آیزنبرگ و زینگل - 1975 - 1 نشان دادند افرادی که دچار مشکلات ازدواج اند بیشتر از افرادی که این مشکلات را ندارند افکار غیر منطقی بروزمی دهند.

- به نقل از سیف، اسلامی،1386 ،ص. - 63 مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی، سوء تفاهم و خطاهای شناختی و افکار اتوماتیک است، به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می شود - به نقل از رحمت الهی، فاتحی زاده، احمدی،1385 ،ص - 11 بنابراین لازم است برای حفظ ثبات خانواده چاره ای اندیشیده شود زیرا صلاح و فساد جامعه در گرو سلامت خانواده است.

از این رو در این تحقیق تلاش گردید به توصیه مولا علی - ع - که می فرماید: "مردم به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و از آن سو که گام بر می دارند بروید، قدم جای قدمشان بگذارید، آنها هرگز شما را از راه هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند". - نهج البلاغه، خطبه: - 97 با تامل در زندگی اهل بیت پیامبر - ص - پاسخ سوال تحقیق یعنی عوامل تاثیر گذار بر پایداری خانواده کدامند؟ را به دست آورد. بدین منظور در این پژوهش سعی شده است تا عواملی که فرض می گردد از لحاظ عاطفی و شناختی بیشترین اثر گذاری را در ارتباط با سوال تحقیق دارند یعنی مهرورزی، احترام، گذشت، توجه به تفاوتهای فردی و مثبت اندیشی مورد بررسی قرار گیرد.

متن اصلی

نهاد خانواده: خانواده یکی از نهادهای مهم جامعه بشری است که زیر بنایی ترین و اولین نهاد اجتماع به شمار می رود. تاثیر خانواده بر رشد، تعادل و شکوفایی افراد و جامعه به حدی است که هیچ صاحب نظری نمی تواند آن را انکار کند. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام - ص - آمده است: درهای آسمان، هنگام بروز چهار پدیده گشوده می شود - کنایه از نزول برکات و رحمت خداوند - که دو مورد از آنها مربوط به خانواده است: وقتی عقد ازدواج برگزار می شود و هنگامی که فرزند بر چهره والدین خود نگاه می کند.

علامه طباطبایی معتقد است؛ آفرینش انسان به صورتی است که زن و مرد در ساختمان طبیعی بدن، مکمل یکدیگرند و هر یک به تنهایی ناقص و محتاج دیگری است، این نیاز و اجتیاج موجب می شود که زن و مرد به سوی یکدیگر حرکت کنند و بدین طریق، سکونت و آرامش یابند و این امر از بزرگ ترین و آشکارترین نعمتها و موهبتهای عالم طبیعت است؛ زیرا ساختمان جامعه بشری بر آن استوار می شود و به همین سبب است که تعاون و همکاری میان افراد پدید آمده است به عقیده او از روشن ترین جلوه گاه مودت و رحمت جامعه کوچک خانواده است. به عقیده شهید مطهری، در بعد عاطفی، محیط خانواده، محل بروز عمیق ترین روابط و منشاء روابط عاطفی در اجتماع است. به نظر ایشان، ازدواج اولین گامی است که انسان از خود پرستی و خود دوستی به سوی دیگر دوستی بر می دارد.

تا پیش از ازدواج تنها یک »من« وجود داشت و همه چیز برای »من« بود. اولین مرحله که این »من« شکسته می شود، یعنی موجود دیگری در کنار این »من« قرار می گیرد و برای او معنا پیدا می کند،کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند نه برای »من« بلکه برای »او« در ازدواج است. سپس وقتی دارای فرزند می شود دیگر»او«، »اوها« می شود و گاهی »من« نیز فراموش می شود. - سالاری فر، ص - 10-12 تحقق دوام این فضای همدلانه در پرتو توجه به تفاوتهای فردی، روابط توأم با احترام مهرورزی و مثبت اندیشی در روابط بین زوجین خواهد بود که به شرح آنها پرداخته می شود.

توجه به تفاوتهای فردی زن و مرد: قران کریم درباره خلقت زن و مردمی فرماید: »ای مردم از پروردگارتان پروا دارید که شمارا از نفسی واحد آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پرا کند و از خدایی که به نام او از همدیگر در خواست می کنید، پروا کنید و خویشاوندان را - فراموش نکنید - که خدا همواره بر شما نگهبان است.« - نساء: - 1

منظور از نفس در این آیه کریمه، گوهر و ذات و اصل و واقعیت عینی شیء است؛ نه روح، جان یا روان، بنابراین آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و همه زنان و مردان مبداء قابلی واحد دارند و مبداء فاعلی همه آنها نیز خدای یگانه و یکتاست، هیچ مزیتی مرد به زن در اصل آفرینش ندارد و روایاتی که عهده دار اثبات این مزیت اند، یا از لحاظ سند نارسایند یا دلالت آنها نا تمام است.

تاسیس خانواده نیز بر اساس مهر و رافت و گرایش و جاذبه، اصل زن است و از لحاظ مدیریت، تامین هزینه، تعهد کارهای اجرایی و سرپرستی و دفاع از حوزه تدبیر خانواده، اصل مرد است بنابراین تفاوت ها برای تسخیر متقابل و دو جانبه و بهره مندی از یکدیگر است و هیچ کس حق ندارد به سبب داشتن قدرت و امکانات استعدادی یا غیر استعدادی از دیگران تسخیر یک جانبه طلب کند، که قرآن آن را نهی کرده و ستم نامیده است.

یکی از آثار مهم تفاوت ها و احترام به آن ها ایجاد شور و هیجان در زندگی مشترک است. شادی و نشاط خانوادگی آنگاه ایجاد می شودکه زن و شوهر تفاوتهای یکدیگر را پذیرا بوده و به آن ها احترام بگذارند به عقیده جان گری، هنگامی که زنان و مردان خیلی شبیه یکدیگر شوند آن جاذبه مرموز را از دست می دهند. زندگی کردن با شخصی که مثل خودمان است بسیار خسته کننده می باشد. روان شناسان بر این باور هستند که زنان و مردان دارای دو بخش زنانه و مردانه هستند که بخش زنانه در مردان توسعه نیافته است و بخش مردانه در زنان و یکی از مهمترین دلایل کشش و جاذبه موجود بین زن و مرد وجود بخش های توسعه نیافته در آنان است.

نزدیک شدن زن و مرد به یکدیگر باعث می شود که هر یک صفات توسعه نیافته خود را دریابند مردان با وجود این که هنوز خشن و قدرتمند و مصمم هستند اما به علت ارتباط با زنان نوعی ظرافت و لطافت روحی و روانی در آن ها ایجاد می شود. این شادی و هیجان در زندگی خانوادگی در سایه پذیرش تفاوت ها به وجود خواهد آمد و تعادل که آرزوی دیرینه بشر بوده و راهی است به سوی تکامل و بالندگی محقق گردد.

شهید مطهری نیز تفاوت های زن و مرد را یکی از عجیب ترین شاهکار خلقت دانسته و معتقد است این تفاوتها آیت و نشانه ای است که از نظام حکیمانه و مدبرانه جهان، نمونه بارزی از اینکه جریان خلقت تصادفی نیست، طبیعت جریانات خود را کور مال کور مال طی نمی کند، دلیل روشنی است از اینکه بدون دخالت دادن اصل علت غائی نمی توان پدیده های جهان را تفسیر کرد.

دستگاه عظیم خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، دائما از کارخانه خود هم جنس نر بوجود می آورد و هم جنس ماده قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است، اما نه از نوع علاقه ایکه با اشیاء دارند و آنها را به چشم ابزاری که در خدمت آسایش خود می گیرد، بلکه هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد.

- مطهری، 1373، ص - 210-211 البته باید توجه نمود که خلقت زن به گونه ای است که در مقایسه با نوع مردان از جهت جسمانی در برابر سختی ها و فشار کاری، توانایی کمتری دارند و علی - ع - در بیانی رسا در مورد زن فرموده اند: »زن ریحانه است است نه قهرمان « از این رو سختی های زندگی فشار بیشتری بر او تحمیل می کند و این می طلبد که شوهر درک درستی از این وضعیت داشته باشد و با شناخت کافی از توانایی های همسر خود و در حد توان از وی انتظار داشته باشد.

این امر به خوبی در زندگی مشترک امام علی - ع - و حضرت زهرا - ص - مورد توجه بوده است، از این رو با توجه به شرایطی که حضرت زهرا - س - داشته، حضرت علی - ع - در حد وقت و توان در انجام کارهای خانه به وی کمک می کرد و از آن جا که مسئولیت های اجتماعی و کارهای بیرون از منزل اجازه نمی داد که فرصت دل خواه را صرف همکاری با همسر گرامی شان بکنند برای وی خدمت کاری به نام اسماء استخدام کرد.  از سوی دیگر حضرت زهرا - س - به زیبایی وضعیت مالی و اقتصادی همسر خود را درک می نمود و هیچ گاه چیزی که در توان او نبود، از وی نمی خواست، بنابراین با توجه به وضعیت و تفاوتهای طبیعی، هر یک مسئولیت خاصی دارند.

یکی از راهکارهای پایداری خانواده، تعیین محدوده وظایف و مسئولیت ها و تقسیم کار معقول و متناسب با ظرفیت ها و توانایی های هر یک اززن و شوهر است و مولا علی - ع - و حضرت زهرا - س - در نخستین روزهای زندگی مشترک به این امر مهم اهتمام ورزیدند، و به امر رسول خدا - ص - عهده دار کارهای درون خانه حضرت فاطمه - س - گردیدند و کارهای بیرون از خانه را مولا علی - ع - عهده دار گردیدند ص . - 25-26همانگونه که بیان شد، بر اساس آموزه های اسلام مرد مدیر خانواده به شمار می رود و چنین توصیه اکیدی به او در خدمت به خانواده، مفهوم قوام بودن او را بهتر نشان می دهد .

اگر مردبه این توصیه عمل کند، همه اعضای خانواده به انجام وظایف تشویق می شوند، و روح همکاری همراه با عواطف مثبت در فضای خانواده گسترش می یابد. در تشریک مساعی، فقط کمک به افراددرنظرنیست، بلکه حفظ موجودیت خانواده هدف اصلی آن است. تمایل به تشریک مساعی، عامل مهم در خانواده است که براساس آن هر عضو به جای خواسته های خود به همه افراد فکرمی کند و هدفش آسایش همه خانواده است؛ به دیگرسخن، رابطه زن و مرد در ازدواج صرفاً بر اساس تمایل و نیاز شخصی نیست، بلکه اهداف خانوادگی دارای اهمیت است. - سالاری فر،1389 ص - 130

احترام به یکدیگر: عامل دیگری که نقش اساسی در پایداری خانواده دارد احترام به یکدیگر است که با توجه به تفاوتهای که بین زن و شوهر در خصوص رفتارهایی که برای هر یک از دو جنس نماد احترام می باشد، حاصل می شود؛ حالت های متفاوتی که هر یک از زن و شوهر دارا هستند، نوع رفتار مورد انتظار را تعیین می کند، مثلا، دنیای مردان استدلالی و دنیای زنان احساسی و عاطفی است وزن بیشتر نیازهای احساسی خود را می بیند راز صمیمیت میان آنان این است که همدیگر را درک کنند و این تفاوت در دیدگاه ر بپذیرند. - ترجمه بهنام، 1388،ص - 279 مردان به هنگام سختی و فشار دوست دار ندبه درون خود بروند و مشکلات را در عالم ذهن خود حل کنند .اما زنان وقتی دچار مشکل و گرفتاری می شوند، دوست دارند حرف بزنند.

پس هرگاه، مرد مشکلی دارد یا مسئله ای برایش پیش آمده است، به او فرصت دهیم زمانی را در تنهایی خودش باشد، اما زمانی که زن احساس ناراحتی می کندیا نگرانی دارد، مرد به او فرصت دهد حرف هایش را بزند. زن می خواهد درباره دغدغه های فکری خویش حرف بزند و مرد بنا به طبع مردانه خویش می خواهد راه حل ارائه کند . زنان در حقیقت با حرف زدن صمیمی می شوند و بعد زنانه خود را تقویت می کنند. بنابراین احترام به آنان آنجا نمودمی کند که فرصتی در اختیارشان قرار دهیم تا حرف بزنند.

در خواست زن این است که مرد به حرف هایش گوش دهد. - ترجمه بهنام، 1388، ص - 17 زنان دوست دارند وقتی با گرفتاری و مشکل رو به رو می شوند علاوه برحرف زدن کسی را پیدا کنند که سنگ صبورشان باشد و به حرف هایشان به صورت فعال گوش کند. مردان نیز دوست دارند وقتی به عالم درون ذهن خود پناه می برند، کسی خلوت آنان را بر هم نزند.

گوش کردن فعال به سخن زنان، ازسوی مردان و راحت گذاردن مردان در خلوتگاه ذهنیشان از سوی زنان احترام متقابل به حساب می آید. - شرفی،1381،ص - 64 زنان بر اساس برخورداری شدید از دنیای احساسی، به خود حق می دهند که در مواردی اظهار ناراحتی کنند. مردان باید این حالت برخاسته از طبیعت آنان را تحمل کنند. این، یکی از رموز صمیمیت است. احترام به آنان این است که حق دهید آنان ناراحت شوند، زمانی که زنان از مشکلات و مسایل خویش می نالند و مشکلات خود را طرح می کنند، نه برای این است که ضرورتا مشکلات و مسایل آنان حل شود، بلکه حداقل در صدد تخلیه مشکلات خود هستند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید