بخشی از مقاله

چکیده

مفهوم کارآفرینی به طور سنتی تداعی گر خلاقیت افرادی است که ایده های تجاری نویدبخش را به کسب و کارهای جدید و موفق تبدیل می کنند. در دیدگاه شومپیتر، مبتکرترین افراد می توانند تغییر پایدار و تخریب خلاقانه را در بازارها و صنایع خاص ایجاد کرده و به تنهایی یا درون شرکت های بزرگ فعالیت کنند. اما پروسه کارآفرینی توسط سازمان های تثبیت شده هم انجام می شود که می توانند عدم تقارن بین تقاضای بازار و ظرفیت نوآوری اجتماعی- فنی را بررسی کنند.

در چنین مقیاس گستردهای - از فرد تا شرکت - ، »کارآفرینی سازمانی « بعنوان وسیله تحقق نوآوری سازمانی و افزایش عملکرد مالی و بازار به میان می آید با نمونه های فراوانی مثل اپل، سه ام3، پروکتر و گمبل4و گوگل. از ویژگیهای بارز اقتصاد امروز، تغییرات سریع است و کشورهایی می توانند از نظر اقتصادی قوی و موفق گردند که دارای کارآفرینان سازمانی نوآور و ریسک پذیر باشند.

در واقع می توان گفت که کارآفرینی سازمانی نماد نوآوری و موفقیت در امور تجاری و کارآفرینان پیشگامان آن هستند که با نظرات نوین خویش موجب تحولات اساسی در ساختار نظام اداری و افزایش کارایی و اثربخشی آن می شوند. از این رو، لازم است تا سازمانها ، روشهای نوین تولید را جایگزین روشهای سنتی سازند تا بتوانند به نیازهای بی انتهای مشتریان پاسخ گویند و از مزیت رقابتی سازمان خود در برابر سایر رقبا محافظت کنند و همچنان در گردونه رقابت باقی بمانند.

مقدمه

به طور ویژه، کارآفرینی سازمانی بیانگر فرآیند ایجاد کسب و کار درون شرکت های تثبیت شده به منظور بهبود سودآوری سازمانی و جایگاه رقابتی، یا احیای استراتژیک کسب و کارهای موجود است - زهرا5، . - 1991 بنابراین شامل پیدایش و توسعه کسب و کارها، محصولات یا خدمات جدید، و یا استراتژی ها و مواضع رقابتی جدید می شود. از این رو کارآفرینی سازمانی محرک اصلی نوآوری سازمانی، عملکرد تجاری و رهبری بازار برای سازمان های فعال در صنایع حوزه فن آوری است.

تاکید روی شرکت های فن آوری محور به جا و مناسب برای کارآفرینی سازمانی است. قطعا حضور فن آوری های نوآورانه و کاربردهای آنها در بازار محرک پیدایش محصولات و خدمات جدید و نیز کسب و کارهای جدیدی است که آنها را تولید و تجاری سازی می کنند. ماهیت چند بعدی کارآفرینی سازمانی و پیچیدگی آن از نظر فاکتورهای توانمندکننده انگیزه تحقیق به منظور بررسی و روشمندکردن چنین مولفه هایی درون یک چشم انداز و مدل یکپارچه را ایجاد کرده است.

تکامل مفهوم کارآفرینی سازمانی - شرکتی -

مفهوم کارآفرینی سازمانی جدید نیست، اما تقریبا به 40 سال قبل و در اواسط دهه 40 باز می گردد، و مقالات اولیه آن که تعریفها، ویژگی ها و عوامل میسرکننده آن را معرفی کرده اند

کارآفرینی سازمانی بعنوان یک سازه چند بعدی از پنج بعد اصلی تشکیل شده است 

بعد اول »نوآوری« است، یعنی تبدیل ایده های جدید به محصولات و خدماتی با ارزش افزوده و نیز بهینه سازی پروسه های محصول و توسعه سیستم ها و فرم های سازمانی .

بعد دوم »ایجاد کسب و کارخطرپذیر جدید« - یا ایجاد کسب و کار خطرپذیر سازمانی - است که عبارت است از تشکیل واحد تجاری جدید درون سازمان موجود، یا اکتساب یک کسب و کار جدید برای تعبیه در شرکت موجود با هدف نهایی پیدایش یا جستجو برای کسب و کارهای جدید در بازار بیرونی.

بعد سوم »کارآفرینی سازمانی« است، یعنی توسعه بازارهای داخلی و واحدهای مستقل درون کمپانی های بزرگ برای تست پیشنهادات جدید یا بهبود خدمات، فن آوری، یا روش های موجود.

بعد چهارم شامل فعالیت های »احیای استراتژیک« - یا خودسازماندهی یا تغییرشکل سازمانی - است که اشاره دارد به انجام تغییرات سازمانی بزرگ از طریق احیای ایده ها و ترکیب جدید منابع موجود، و نیز تغییر شکل و تجدیدحیات عملیات کمپانی با تغییر چارچوب رویکرد تجاری و رقابتی آن. در آخر، بعد »قانون شکنی صنعت« اشاره دارد به تغییرات در قوانین رقابت در صنعت که توسط بنگاه انجام می شود.

هر تعریف از کارآفرینی سازمانی یک ماهیت و معنای چندبعدی دارد، حتی اگر ویژگی هایی که از قبل مشخص شده را بتوان به پنج بعد عنوان شده در بالا نسبت داد. جدول 1 فهرستی از تعریف های کارآفرینی سازمانی - به ترتیب زمانی - که نشان دهنده ابعاد اصلی است ارائه می دهد.

محققان دیگر فراتر از این 5 بعد رفته و بر جنبه های دیگر کارآفرینی شرکت تاکید کرده اند. مثلا فلوید و وولدریچ - 1999 - 17 و کانتر - 1985 - کارآفرینی سازمانی را یک فرآیند یادگیری درنظر می گیرند که سرمایه معنوی سازمان و دارایی های دانش آن را برای پیگیری اهداف جدید تغذیه می کند.

این تعریف همسو با تعریف راترفولد و هولت - 2007 - 18 است که کارآفرینی سازمانی را به کاوش و بهره برداری از شایستگی ها و مهارت های کارمندان ارتباط می دهند. برگلمن - 1983 - ، زهرا - 1991 - و کووین و سلوین - 1991 - یک چشم انداز جایگزین از کارآفرینی سازمانی ارائه داده و آن را یک موضع استراتژیک برای تنوع بخشی از طریق توسعه داخلی درنظر می گیرند، از این رو آن را به تقویت جایگاه رقابتی شرکت ارتباط می دهند.

میلر - 1983 - و کائو - 1993 - کارآفرینی سازمانی را به رفتارهای ریسک پذیری ارتباط می دهند، با هدف نهایی بدست آوردن فرصت های جدید و توسعه کسب و کارهای مناسب. در مقابل، هایتون و کلی - 2006 - کارآفرینی سازمانی را به شاخص های خاصی برای اندازه گیری اثر ایجاد شده در سطوح سازمانی و بیرونی ارتباط می دهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید