بخشی از مقاله
چکیده
خرافات و گرایش به باورهای خرافی یکی از مسائل حائز اهمیت در جهان معاصر است که بر ساحتهای مختلف زندگی بشر سایه افکنده بهگونهای که میتوان آن را یک پدیده اجتماعی شمرد. با وجود پیشرفت علم و تکنولوژی در عصر حاضر، باورهای خرافی همچنان در زندگی انسانها جاری است و زنان بیش از مردان به خرافات روی آورده و در زندگی خود بدان توجه میکنند.
با توجه به اینکه زنان نیمی از اجتماع بشری را تشکیل میدهند و همچنین تأثیراتی که خرافهگرایی در زندگی آنان خواهد داشت، پژوهش حاضر درصدد است با روش کتابخانهای علل گرایش بیشتر زنان نسبت به مردان به مسأله خرافات را مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور پس از تحلیل و تفسیر مسأله خرافه، علتهای گرایش زنان به خرافات را بررسی نموده و از مهمترین رهیافتهای حاصل از این پژوهش این است که محرومیت و به حاشیه راندن زنان و نادیده گرفتن توان و استعدادهای آنان از سوی جامعه از جمله عواملیاست که زنان بیش از مردان برای حل مشکلاتشان به ناچار به خرافات روی میآورند.
مقدمه
نگاهی گذرا به تاریخ اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف جهان نشان میدهد که در ورای اندیشهها و عقاید علمی، ایدههایی یافت میشوند که هیچ مبنای علمی و عقلانی برای آنها نمیتوان یافت و به همین دلیل است که نام خرافه؛ یعنی چیزی پوچ و بیاساس به خود میگیرند.
درواقع خرافات که از جهل و ناآگاهی انسان درباره پیوند علّی موجود بین پدیدهها نشئتگرفتهاست، از زمان باستان وجود داشته و به گفته برخی منابع، خاستگاه آن در بینالنهرین بوده است، اما به مرور زمان شکل منسجمتری به خود گرفته و در تمام جوامع بشری اعم از ملل شرق و غرب گسترشیافته است؛ بهطوریکه امروزه در عصر علم و فنآوری نیز هنوز شاهد اعتقاد به برخی از این عقاید خرافی هستیم.
خرافه و خرافهگرایی از دیرباز در تمام جوامع وجود داشته و همچنان هم وجود دارد؛ رواج خرافات در میان افراد هر جامعه بستگی به نوع تفکر، نگرش و فرهنگ و آداب و رسوم آنان دارد، ولی آنچه ممکن است بین جوامع مختلف متفاوت باشد کم یا زیاد بودن ریشه دواندن خرافات در هر جامعه است، در حقیقت موضوع افراط و تفریط آن است.
در این میان زنان به دلیل نابرابریها، عدم حضور اجتماعی، عدم قدرت اقتصادی، خانهنشینی، نظام سلطه مردانه، تعدد زوجات، بیشتر به سمت و سوی سرنوشتگرایی، افکار قضا قدری و سوگواریها و ترسها کشانده شدند و در پی چارهجویی به مسائل خرافی روی آوردهاند.
با توجه به کارکردهای منفی که خرافات به عنوان پدیدهای اجتماعی دربر دارد و استقبال مردم و عمومیت یافتن آن باعث شدهاست که محققان و پژوهشگران علوم اجتماعی خرافات را به عنوان یک مسأله و آسیب اجتماعی مورد توجه قرار دهند و پژوهشهای زیادی در این باره انجام شود که بهعنوان نمونه میتوان به "خرافهگرایی؛ چیستی، چرایی و کارکردها" تألیف سید رضا صالحیامیری؛ " فلسفه خرافات: معرفی و شناخت خرافات، علل و انگیزههای گرایش و روش مبارزه با آن" از سید یحیی یثربی؛ "روانشناسی خرافات" از فاطمه شعیبی و... اشاره کرد.
با توجه به اینکه زنان بیش از نیمی از جمعیت کره زمین را به خود اختصاص دادهاند و همچنین تأثیراتی که خرافهگرایی در بطن زندگی آنها خواهد گذاشت، در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای بر آن هستیم تا علل اجتماعی و فرهنگی گرایش زنان به مسائل خرافی را بررسی کنیم و به پرسشهایی از قبیل پرسشهای ذیل پاسخ دهیم:
خرافه چیست و آیا زندگی بدون خرافه متصور است؟! خرافات چه پیامدها و کارکردهایی در پی دارد؟! خرافهپژوهی و توجه به خرافات چه ضرورتی دارد؟! چه عوامل اجتماعی و فرهنگی منجر به گرایش بیشتر زنان به مسأله خرافات شدهاست؟!
-1 مفهومشناسی خرافه
به منظور فهم بهتر پدیده خرافه لازم است ابتدا تعریفی دقیق از آن بیان گردد. معانی ارائه شده از خرافه در لغت و اصطلاح بدین شرح است: الف - معنای لغوی: واژه »خرافه« که مفرد خرافات است، لغتی عربیاست که ریشه آن »خرف« به معنای چیدن میوه است. خرافه در لغت به معنای سخن بیهوده، عقیده فاسد و رأی باطل، زوال عقل ناشی از پیری و نیز به معنای افسانه و داستان بیاساس است؛ به عبارت دیگر، اعمال و عقاید خلاف عقل است
دهخدا و معین نیز در معنای خرافه نوشتهاند: خرافه در عرف لغوی، سخنان پریشان و نامربوط ولی خوشایند یا عادت و عقیدتی بیرون از مبنای عقل و ناسازگار با آموزهها و موازین شرع و حتی عرف را گویند. - معین و دهخدا، ذیل واژه خرافات -
در واقع خرافه نام مردی پری زده از قبیله عذره بودهاست. او آنچه را از پریان میدید، نقل میکرد و مردم آن را دروغ میپنداشتند و میگفتند: این حدیث خرافه است. همچنین راجع به او آمدهاست: او مردی است که در بیپایگی احادیث به او مثل زده میشود و احادیث بیپایه را خرافه گویند
بعضی از لغویان نیز خرافه را به معنای اسطوره و افسانه دانستهاند
ب - معنای اصطلاحی: از دیدگاه جامعهشناسی خرافات بهعنوان پدیده گروهی مطمح نظر قرار میگیرد. بهگونهای که، خرافات را میتوان بهعنوان مجموعه رفتار و طرز تلقیهای یک گروه دانست. چون که گروه دارای داوریها، واکنشهای غیر منبعث ار تجربیات واقعی، عقاید پذیرفته درباره خود و دیگران بدون سنجش کافیاست. خرافات حاصل محیطیاست که در آن زندگی میکنیم و حامل آن طرز تفکر غالب گروه خاص است و اساس خرافات را وضع اجتماعی باورها و تجربیات خاصی که به گروه منتقل میشوند، تشکیل میدهد و بسط و نشر خرافات نیز تحت تأثیر و تلقین و تقلید صورت میپذیرد و زمانی خرافه به صورت یک عادت جای مییابد، میتواند موجبات پیدایی عقیده قالبی را فراهم آورد
جاهودا نیز خرافات را عبارت میداند از : »هر نوع عقیده یا عمل نامعقول و وحشت غیر منطقی یا ترس از یک چیز ناشناخته و مرموز خیالی، تردید یا عادتی که پایه آن ترس یا جهل باشد. -
بهطور کلی میتوان گفت خرافه عبارت است از: »سلسله باورها، نگرشها و رفتارهای غیر معقول و غیر قابل اثبات به لحاظ عقلانی، علمی، تجربی و مبانی وحی در افرادی که نسبت به موضوع دانش کافی ندارند و ناشی از جهل، ترس و ناآگاهی آنها درباره پیوندها و روابط علی پدیدههاست. -
-2 گونهشناسی خرافات
خرافات را از جنبههای گوناگون میتوان تقسیمبندی و بررسی کرد. در یک طبقهبندی خرافات به چهار دسته تقسیم شدهاست؟
1. یک دسته از خرافات بیشتر حالت شهودی داشته و به ابعاد ماوراءالطبیعی زندگی انسانها اشاره دارد. از قبیل احضار و ارتباط با ارواح، احضار و ارتباط با اجنه و جادوگری.
2. پیشبینی حوادث آینده - پیشگویی - چون فالگیری، طالعبینی و کفبینی.
3. دور کردن بلا و مصیبت مانند آویزان کردن مهرهمار، اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن.
4. دستیابی به خواستهها و نیازها.
5. دسته دیگر از انواع خرافات ناظر بر این باور هستند که خرافات در خدمت افراد قرار میگیرند تا دخل و تصرفی در پدیدههای به وجود آورند و این دخل و تصرف معمولا برای برآوردن نیاز یا خواستههای انسان به کار میرود. این طبقه مواردی چون افسونگری، درمان بیماریهای لاعلاج و چیزخور کردن افراد را شامل میشود
گروهی نیز قائلند با آنکه در تاریخ فرهنگ بشری، خرافهپرستی، تاکنون جلوههای متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است، شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیانهایی که به طور انفراد یا اجتماع برای بشر داشتهاند به سه نوع ذیل تقسیم کرد