بخشی از مقاله

چکیده

معماری هر زمان بیانگر دانش، فرهنگ و هنر آن عصر است و حفظ آثار بر جای مانده از گذشته به منزله پاسداشت دانش پیشین و عر ضه آن به ن سل های بعد می با شد. به منظور حفظ و صیانت از آثار تاریخیِ معماری، ا صول و مبانی نظری در حیطه دانش مرمت معماری نگاشته شده است که پرداختن به هر اثر مستلزم کسب دانش در این حیطه می باشد. در زمینه تجارب موجود در مداخله در بافت های تاریخی نیز رویکردهای مختلفی وجود دا شته؛ که هر کدام متنا سب با نوع اثر و بافت تاریخی اتخاذ شده ا ست.

برای حفظ یک اثر معماری در گذر زمان علاوه بر حفاظت فیزیکی به میزان جریان زندگی در آن اثر و میزان تعامل اثر معماری با ادوار دیگر توجه شده است . این نوشتار به تحلیل برخی از رویکردهایی که در زمینه مداخله در بافت های تاریخی، مرمت آثار معماری و احیای آنان صورت گرفته، پرداخته است. بررسی صورت گرفته نشان دهنده آن است که همانگونه که هر اثر تاریخی معماری در برگیرنده دانش و هنری خاص می باشد، احیای آن در زمانهای بعد نیز نیازمند دانشی در خور موجودیت آن اثر می باشد؛ به عبارت دیگر شناخت ویژگی ها و تغییرات در گذر زمان و موجودیت فعلی اثر معماری، سبب اتخاذ رویکرد متناسب تر جهت حفظ و احیای آن خواهد بود.

-1  مقدمه

معماری به عنوان کالبد فیزیکی جهان ماده دربرگیرنده زمان، فرهنگ و غنای حسی ادوار گوناگون تاریخ و مردمان هر نسل میباشد. موجودیت ارزشی بناهای تاریخی علاوه بر زیباییهای کالبدی، به عنوان نمادی فرهنگی- اجتماعی و یادمانی ملی دارای اهمیت میبا شد و آثار برجایمانده از گذ شته به عنوان میراث فرهنگی هر منطقه شناخته می شود بنابراین حفظ این آثار برای انتقال پیام نسلها به آیندگان ضروری میباشد. به منظور حفظ و صیانت از آثار تاریخیِ معماری، اصول و مبانی نظری در حیطه دانش مرمت معماری نگاشته شده است که پرداختن به هر اثر مستلزم کسب دانش در این حیطه می باشد.

بازشناسی معماریهای قدیمی، چه آنها که برجستهتر ، به عنوان " منومان" ها یا بناهای تاریخی مورد نظرند و چه بناهایی که تحت عنوان معماری بومی مطرح می شوند، گذ شته از اینکه خود گ شاینده م سائل متعددی در فرهنگ معماری سرزمینها ست، پایه لازم و از مصالح غیرقابل تعویض تدوین هر نظریه است که مبنای روش باز زنده سازی معماری قرار میگیرد

-2  پیشینه تحقیق

از نخ ستین دهههای قرن بی ستم به ویژه پیش و پس از جنگ جهانی دوم، حمایت از میراث فرهنگی و حفاظت از ساختارها ی تاریخی در مقیاس بینالمللی ، ابعاد جدیدی یافته ا ست. فعالیت سازمانهای مختلفی همچون، آیکوم، ایکوموس ، آیکروم و یون سکو ، برگزاری اجلاسهای ملی،بینالمللی، و صدور قطعنامه ها، تو صیه نامهها و د ستورالعملها، ف ضای جدیدی را برای هدایت این نه ضت فراهم نموده است. گرایشهای موجود برای حفاظت از بناهای تاریخی تغییرات بسیاری داشتهاند و در این زمینه اصول و دستورالعمل های مدونی در جهت حفاظت و نگاهداری آثار تاریخی جوامع مختلف بشری تهیه شده است. در ایران نیز نشستهای تخصصی، کنگرهها، همایشهای مرتبط با حفاظت و حمایت از میراث فرهنگی - تاریخی کشور با تشکیل انجمن آثار ملی در دهههای نخست قرن حاضر برگزار گردیده است.

قطعنامههای ارائه شده در زمینه حفاظت و مرمت بناهای تاریخی و تجارب صورت گرفته در این زمینه به تدریج به جنبههای بیشتری از ملاحظات مربوط به مرمت بناهای تاریخی توجه کرده و روندی تکاملی داشتهاند. در زمینه میزان مداخلات جدید در بناهای تاریخی رویکرد توافق نامه های مختلف، تفاوتهایی از نگاهی محافظه کارانه تا استفاده از پتانسیل عناصر معاصر در مداخلات جدید را نشان میدهد به طوریکه به تدریج در نظریات اخیرحضور ساختارها ی جدید را در زمینه ی تاریخی سبب تداوم تاریخ و غنا یافتن محیط های تاریخی دانسته اند. گستره مطالعات و طراحی در زمینه احیای بناهای تاریخی تنها محدود به کالبد فضا نبوده است و شامل کارکرد و فعالیتها نیز شده است.

-3  ضرورت، اهداف و روش تحقیق

آثار برجایمانده از گذشته به عنوان میراث فرهنگی هر منطقه شناخته میشود بنابراین حفظ این آثار برای انتقال پیام ن سلها به آیندگان ضروری میبا شد. این نو شتار در پی آن ا ست که با تحلیل انواع رویکردهای مداخله در بافت های تاریخی بر لزوم شناخت زمینه تاریخی برای اتخاذ رویکرد صحیح و در خور اثر معماری تاکید نماید. روش تحقیق در این طرح بر مبنای مطالعات کتابخانهای و مشاهدات و پژوهشهای میدانی می باشد.

-4  مبانی نظری مرمت بناهای تاریخی

بافتهای تاریخی به عنوان ه سته اولیه شهرها، دربرگیرنده تاریخ م ستند دورههای حیات پی شین شهر میبا شند و موجودیت ارزشی بناهای تاریخی علاوه بر زیباییهای کالبدی، به عنوان نمادی فرهنگی- اجتماعی و یادمانی ملی دارای اهمیت میباشد . معماری به عنوان پیکرهای برای تجلی فرهنگ ملی و اسطورههای قومی یک ملت، نقش انتقالی و انعکاس زمانی این معانی از نسلی به نسل دیگر را دارد. عملکرد بناهای تاریخی با گذشت زمان و در پی بروز تغییرات در نیازهای جامعه ،پیشرفتها یا تغییر هنجارهای اجتماعی، اقتصادی و ... دستخوش دگرگونی میشود و در نتیجه این دگرگونی ترد و ترک بنا و حتی تخریب آن سبب میشود.

تدبیر برای ایجاد پیوند میان گذ شته، حال و آینده در یک بنای ارز شمند نه ساده ا ست و نه پذیرای فرمول، د ستورالعمل و یا الگوی طراحی متداول و تعمیمیافته. به عبارت دیگر جامه بر ساختمان معمر دوختن، شناخت و گذر بر اندیشه اصیل آن را میطلبد و در این زمان مقوله مرمت معماری مطرح میگردد. در زمینه مرمت و معماری بناهای ارزشمند تاریخی، نخست باید شناختی جامع نسبت به ارزشها و ویژگیهای این بناها صورت پذیرد و پس از آن با امکانسنجی رویکردهای مختلف طراحی در بناهای تاریخی، بهترین شیوه در مواجهه با بنا اتخاذ گردد. زمانی که دگرگونی در پیکره بنا آغاز میشود، هم شرایط کارایی درونی و هم ویژگیهای شکلی - مفهومی و کاربردی فضای بیرونی آن، از وضعیت متعادل پیشین خارج میشوند

تضادهای فکری قابلتوجهی جو مرمت معماری را تحت تأثیر قرار داده است: از رها کردن یک بنای قدیمی به حال خود تا اعمال حد اعلای مداخله در وضع آن برای مساعد کردنش در جوابگویی به نیازهای زمان حال، دو راه متضاد مقابله با یک بنای تاریخی را عرضه میکنند. راه اول با تمام پیوستگیهایش با طبیعتگرایی، از اتخاذ تصمیم مثبت و سازنده عاجز است و راه دوم با پذیرفتن اینکه میبایست به هر حال مثبت و سازنده بود، اصل حفاظت به معنای احترام به تجارب و فرهنگهای گذشته را به مخاطره میافکند.

در سرزمینهایی که از قرون متمادی، مرمت معماری با دقت در چارچوب تکرار بخشها، عناصر و مجموعههای معماری فرسوده و تخریبشده به صورت اولیه مطرح میشود،عملاً جاودانی ماندن سنن و فرهنگ معماری نیز - در حد بازسازیها- تضمین میگردد. بالعکس، نزد کشوری که با از بین رفتن بانی اصیل یک بنا به تدریج به خود بنا کمتر توجه کنند و بنای کهن را بیشتر به زمان احداث آن تعلق دهند تا به خویشتن، مسئله مرمت یا باز زنده سازی، مسائل معماری را در زمینه زیباییشناسی معماری، فنی-ساختمانی و اقتصادی-اجتماعی مطرح میسازد.

در این گروه کشورها، امر دخالت در وضع موجود یک بنا یا مجموعه معماری باارزش ، باید با تلاش و اهتمامی هرچه بیشتر، بر دسترسی و آگاهی دقیق از فرهنگ گذشته متکی باشد.اگر مردمان سرزمینهای مختلف با فرهنگ معماری خویش، به شیوهای که درخور غنای فرهنگ معماری جهان امروز است ناآشنا مانده باشند با دشواریهای بسیار بیشتر و همراه با اشتباهات جبرانناپذیر ، میتوانند بناهای خود را مرمت کنند

معماری به دو سرفصل اصولی مینگرد؛ انسان - و تمام ابعاد مادی و معنوی فضای زندگی او - و محیط - که هم دگرگونی به بار میآورد و هم دگرگون میشود و بر موجودیت معمارانه تأثیر میگذارد.بر این مبنا معماری در سه بخش مورد پژوهش قرار میگیرد: گستره انسانی، گستره معماری و گستره محیطی و مرمت معماری به تعادل پویا بردن و ضعیت یک بنا ا ست. به معنای مداخله کردن، اما به حرمت هر فکری که در آینده میآید و به حرمت هر تکنولوژی پی شرفتهتری که ممکن است در آینده بیاید.

-5  ملاحظات طراحی ساختارهای نو در زمینه های تاریخی

شهر همچون موجود زندهای ا ست که حیات آن با ظهور بناهای جدید تداوم مییابد. در واقع شهر مح صول دورههای تاریخی متعدد ا ست، دوران معا صر نیز با ح ضور ساختارهای جدید خود در این روند ح ضور خواهد دا شت و معماری امروز میراثی برای آیندگان خواهد گشت. شهرها و زمینههای تاریخی جهت مواجه شدن با نیازهای جامعهی معاصر، به طور دائم در حال تغییر و رشد بوده و خصوصیت شهرها در طول زمان به واسطه حضورمعماریِ هر دوره تغییر میکند.

آنچه که در این میان مهم میباشد، این است که این سیر تحول ادامه یابد و به این ترتیب سرزندگی مکانها پیوسته تداوم داشته باشد. معماری امروز میراثی برای آیندگان و لایه دیگری را در این مجموعهی میراثی سبب می شود و به این ترتیب بخ شی از خ صو صیت و هویت شهر را شکل میدهد. احداث ساختارهای جدید در زمینههای تاریخی یکی از نیازهای اصلی در حوزههای مرتبط با حفاظت از میراث فرهنگی است، احیای بسیاری از بناها و مناطق تاریخی هم نیازمند حفاظت میباشد و هم نیازمند توسعه حفاظت و سازگاری بناهای قدیمی به سبب ارزش تاریخی و فرهنگی آنها، مقارن با آن تخریب بخشهایی که از کارایی و انعطافپذیری کاربری بنا میکاهند، و درعینحال ساختن بخشهای جدیدی برای تأمین ف ضاهای قابلا ستفاده و انطباق پذیر برای م صارف بی شتر ایجاد نگرشهای کنونی و لزوم ح سا سیت طراح آن در زمینههای تاریخی حاصل روندی طولانی است

هدف از باز آرایی یک بنای تاریخی، تنها یک دغدغه تاریخی نیست، بلکه فضای شهری حاصل از استقرار آن در بستر موجود نیز مد نظر است، براین مبنا در روند طراحی با توجه به بافت دربرگیرنده بنا، رویکردهای زیر باید لحاظ گردد:

-    رویکرد کالبدی: تعیین جایگاه بنا در فضای شهری و امکانسنجی دسترسیها به مجموعه

-    رویکرد ایمایی و اشاره - نشانه - :چنین رویکردی را میتوان با تعابیر و تفاسیر مختلفی مورد ارزیابی قرار داد: - اشاره به مکان بنا

- اشاره به ساختار و ویژگی خاص بنا. - مسعود بیگزاده شهرکی, - 1392 تجربه شهری یعنی درگیر شدن با سه عن صر مت شکله شهر: فعالیت، کالبد - شکل - و ف ضا، که از ترکیب دو مورد نخ ستین، مورد سوم حادث می شود. 

آنچه غالباً در محدوده ادراکی فرد پیاده قرار میگیرد در محدوده معماری شهری میباشد

حریم منظری بنای تاریخی نیز دارای چشمانداز دوسویهای است که یک سوی آن از دید ناظر واقع در درون اثر - بنا، بافت یا فضای شهری - به سمت پیرامون بوده و سوی دیگر چشمانداز، از دید ناظر مستقر در بیرون اثر به سمت اثر یا محوطه داخلی آن میباشد. رعایت این حریم منظری اثر، در هر دو سو ضرورت دارد.

تصور ذهنی از فضای شهری حاصل از استقرار بنای تاریخی به شکل درخور توجهی به بافت شهری قوت خواهد بخشید.

اجرای ساختار پوششی مستلزم مطالعهای دقیق و طرحی در خور محوطه بنای تاریخی میباشد به گونهای که ضمن توجه به بقایای تاریخی، تلفیقی از تاریخ و زمان حاضر را برای احیای محیط کالبدی بنای تاریخی از یک سو و تعریف فضای شهری را از سوی دیگر مد نظر داشته باشد.

با هدایت معماری میان افزا در بافتهای تاریخی، کیفیت طراحی شهری نیز ارتقا یافته و با ترکیب شدن با کیفیتهای ذاتی و تاریخی موجود در آنها، تجربههایی بیبدیل و متفاوت از فضا و منظر شهری ارائه خواهد گردید.بخشها و بناهای مخروبه در بافت شهری در حکم بخش فر سوده امکان منا سبی را برای ا ستقرار ساختو ساز جدید و نیز تعریف و ا ستقرار فعالیت و کاربری متنا سب و مورد نیاز جریان حیات را خواهند داشت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید