بخشی از مقاله

چکیده:

حسین منزوي - 1383-1325 - یکی از غزلسرایان نوگراي معاصر است. اما در شعر نوگراي او نیز پیوندهاي استوار بسیاري از دید مضمون، تصویر، زبان و... با شعر شاعران کهن و معاصر دیده میشود.

در این جستار به بررسی پیوندهاي بینامتنی در شعر منزوي پرداخته میشود و در سه بخش جداگانه نخست زمینههاي نمود یافتن پیوندهاي بینامتنی در شعر وي و سپس مضمونها و تصویرهاي مشترك در شعر او و شاعران کهن و معاصر، بررسیده خواهد شد و با به دست دادن نمونههایی، افزون بر گزارش و گسترش دامنه معنایی و زیباییشناسایی سرودههاي وي براي خوانندگان، روشن میشود که بخشی از زیباییهاي شعر او وامگرفته از شعر دیگر شاعران است. سنجش بلاغی نمونههاي یادشده با شعر معاصران نیز از بخشهاي دیگر این پژوهش است.

-1 مقدمه

حسین منزوي - 1383- 1325 - شاعر نوجوي زنجانی، در قالبهاي گوناگون شعر پارسی سخنسرایی کرده است. »در مجموعه اشعار منزوي - که البته دربردارندة همه سرودههاي او نیست - سرودههایی در قالبهاي گوناگون دیده میشود: 434 غزل، 138شعر نیمایی و سپید، 47 رباعی، 17 مثنوي، 11 دوبیتی، 1 قصیده، 1 قطعه و چند شعر پراکنده - از جمله تضمین، غزل ناتمام و 

او در آفرینش هنري افزون بر شاعري به ترانهسرایی هم پرداخته است و »هماننديهایی میان سبک شاعري و سبک ترانهسرایی او دیده میشود

اما »قالب برگزیدة شعر منزوي هم در چندي - کمیت - و هم در چونی - کیفیت - ، غزل است و با بررسی غزلهاي منزوي میتوان ویژگیهاي راستین شعر او را بازنمود« - فیروزیان، » . - 14 :1390او با ذهن نیمایی غزل مینوشت« - شمس لنگرودي، - 674 : 1390 از اینرو غزل وي »به لحاظ بینش و زبان به متن شعر نو وصل میشود اما به لحاظ قالب از آن جداست« - شمیسا، . - 51 :1383 منتقدان نیز بیش از هر چیز او را براي نوآوري در غزلسرایی ستودهاند و او را »پیشگام معتبر و نامدار غزل نو« - کاخی، - 91 :1390 و دارايحرفی» تازه در غزلِ عصر ما« - حمیدیان، - 95 :1390 خواندهاند.

منزوي در راه نوآوري، اصالت را فراموش نکرده و یکباره از سنت نگسسته است و »برترین و بنیادینترین ویژگی غزل منزوي که آن را چیستی و ساختاري جداگانه و بازشناختنی بخشیده است، نوآیینی و نژادگی است« - کزازي، - 672 : 1390 و شاید از همینرو شاعران برجسته روزگار او را در شمار چند غزلسراي برترِ معاصر نهادهاند - از جمله نک: ابتهاج، -695 :1391 آتشی، - 10 :1386 و حتی برخی بر این باورند که »منزوي از بزرگترین غزلسرایان در طول تاریخ شعر فارسی است

-1-1بیان مسئله

اصطلاح »مناسبات بینامتنی« از سوي صورتگرایان روس با اثرپذیري از »منطق گفتگویی - dialogism - « باختین، که باور داشت هر متنی ناگزیر است با متون دیگر پیوندي داشته باشد

نخست در جستار نامدار »هنر چونان شگرد« - اشکلوفسکی، - 42-40 :1372 پیش کشیده شد - صفوي، - 1276 :1376، و سپس در دهه 1960 در نظریه »بینامتنیت1 - Intertexuality - « ژولیا کریستوا نمود یافت - مکاریک، . - 72 :1384 این منتقد بلغاري- فرانسوي هرچند »بیش و کم تحت تأثیر صورتگرایان روس است

پاي از دایرة صورتگرایی فراتر نهاده و باختین را نیز - که بنیاد نظریه بینامتنیت را در اندیشههاي وي دانستیم - بنیانگذار پساصورتگرایی میداند - پوینده، . - 30 :1373 از دید او »هر متنی در حقیقت یک بینامتن - Intertext - یعنی جایگاهی است از تلاقی متنهاي بیشمار دیگر حتی متنهایی که در آینده نوشته خواهند شد

پس از کریستوا، ژرار ژنت، نظریهپرداز فرانسوي که در بنیان نهادن مجله پوئتیک - Poétique - همکار کریستوا بود - Nelles, 2004: 248 - ، به گسترش این نظریه پرداخت و در دنباله به ترامتنیت - Transtexuality - ، یعنی »همه چیزهایی که متن را آشکارا یا پنهان به متون دیگر پیوند میدهد« - Genett, 1997 : 1 - رسید. »به گمان ژنت نقل قولها و بازگفتهاي از متنی دیگر - که معمولاً داخل گیومه قرار میگیرند - ، سرقت ادبی، اشارات کنایهآمیز، نقل به معنا در این دسته جاي دارند

رولان بارت، هارولد بلوم و مایکل ریفاتر نیز از دیگر منتقدان حوزة بینامتنیت هستند - آلن، . - 18 :1389 این نظریه همانگونه که خود بر اثرگذاري متون بر یکدیگر انگشت نهاده، از رویکردهاي ادبی پیشینیان در متون انتقادي اثر پذیرفته است. میتوان گفت بینامتنیت »با نامهاي مختلف در مطالعات مختلفی که به هر نوعی با متن سر و کار داشته، وجود داشته است

در نظریه بینامتنیت از سه گونه پیوند بینامتنی، آشکار، پنهان و ضمنی، سخن رفته است که میتوان آنها را با بخشهایی از بلاغت اسلامی تطبیق داد«

ناگفته نماند که بینامتنیتصرفاً» فرآیند تشخیص منابع و تأثیرات آن نیست« این نظریه ابعاد گستردهتري دارد و رهایی متن از یک دستگاه معناییِ بسته را میجوید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید