بخشی از مقاله
چکیده
با آن که حس حقیقت شناسی و شوق سعادتمندی در همه افراد بشر موجود است، ولی دیو نفس، وی را فریب داده و دچار غرور و خودپسندی گردد تا جایی که خود و خدای خود را فراموش کرده و از معنویات گریزان میشود. هدف این تحقیق، بررسی روشهای غلبه بر بحران معنویت با توسل بر قرآن کریم میباشد. روش این تحقیق، کیفی است و از شیوه کتابخانهای و بررسی اسناد اسلامی نظیر قرآن کریم و احادیث ائمه استفاده شده است.
یافتهها نشان میدهد تاثیر نفوذ شیطان بر قلوب انسانها، موجب غفلت و غلبه رذایل اخلاقی بر انسان میگردد. برخی از عوامل اصلی انحراف عبارتند از چالش غلفت، چالش دوستی دنیا، پیروی از الگوهای ناپسند، چالش شیطان و هوای نفس، عادتهای بد و گناهان. برای غلبه بر چالشهای معنویت از دیدگاه قرآن کریم میتوان به عواملی نظیر توجه به ماهیت دنیا، توجه به کوتاهی دنیا و زهد ورزیدن اشاره کرد. برای تقویت ایمان در جهت رفع چالشهای معنوی راهکارهایی نظیر تقویت آگاهی و اراده عملی نیز ارائه میگردد.
مقدمه:
یکی از شئون روح انسان " نفس"است. نفس یکی از ابعاد روح انسان است که مستقیماً با بدن و طبیعت او ارتباط و سروکار دارد و با دو نیروی شهوت و غضب که نیروهای تحریکی انسان هستند، زندگی طبیعی و مادی او را مدیریت می نماید. این شأن از روح انسان، درصورتی که در حالت اعتدال و بدور از افراط و تفریط عمل کند، می تواند حتی به تعالی معنوی و سلامت قلب روحانی انسان کمک نماید و زندگی مادی و معنوی او را به صورت هماهنگ به پیش ببرد، ولی در صورتی که از این حالت خارج شود و به افراط و تفریط گراید، از کنترل عقل انسان خارج می شود، و به صورت افسار گسیخته، دل آدمی را بیمار می کند و او را به وادی های خطرناک گناه و تباهی نزدیک می کند نیست
این شرایط به تعبیری بحران معنویت نامیده می شود. بحران معنویت یعنی دین گریزی و روی گردانی از ارزش های اخلاقی و انسانی و اسلامی. با آن که حس حقیقت شناسی و شوق سعادتمندی در همه افراد بشر موجود است، ولی دیو نفس، او را فریب داده و باده های غرور و نخوت و خودپسندی، وی را به وادی هولناکی سوق داده است که خود و خدای خود را فراموش می کند و از معنویات گریزان است ، در حالی که معنویت یکی از نیازهای درونی انسان است که در قلب ها و ذهن ها و در آیین ها ، به ویژه در آیین های مذهبی وجود دارد . به گفته ی تیلیچ ، معنویت قلمرو و دغدغه ی نهایی - غایی - است ؛ چون همه ی انسان ها دغدغه ای نهایی دارند، پس همگی معنوی اند
با این همه، از دغدغه ی نهایی می توان برداشت های گوناگونی کرد. برخی از افراد خودشان یا نگرانی هایشان را معنوی نمی دانند. معنویت مانند عاطفه از نظر عمق و معنا می تواند درجاتی گوناگون داشته باشد؛ معنویت ممکن است آگاهانه یا نا آگاهانه باشد ؛ رشد یافته یا رشد نایافته باشد ؛ س الم یا مرضی باشد؛ سودمند یا زیان بار باشد. از معنویت با توجه به سویه های مطرح شده تعریف های گوناگون شده است که با همه ی تاکیدهای روز افزون دانش مندان بر بعد معنوی رشد انسان ، هنوز تعریفی یکپارچه که در بر گیرنده ی تمامیت معنوی باشدارائه نشده است . معنویت را متضمن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی ، اخلاقی ، عاطفی و فردی می دانند. به سخن دیگر ، معنویت خودش به تنهایی یک زمینه ی رشد است ؛ یک نگرش است و نیازمند حداکثر تجربه های انسانی است
ماهیت معنویت
پذیرش و مقبولیت تکاملی دین و معنویت توسط دانشمندان مختلف مانند زیست شناسان، روانشناسان، انسان شناسان ودین شناسان بررسی شده است. کریک پاتریک - - 1999 معتقد است همین که در طول تاریخ تکامل انسان، دین توانسته است سازوکارها و راهبردهای روان شناختی را بوجود آورد که از طریق انتخاب طبیعی بتواند بسیاری از مشکلات که اجداد ما با آن روبرو بوده اند، را حل و فصل کند، نشان دهنده کارکرد تکاملی دین و معنویت است.این سازوکارها هم در سطح فرهنگی- اجتماعی و هم سطح فردی وجود داشته اند. تعدادی از این سازوکارهای زیستی که در طول تاریخ زندگی انسان ظاهر شده است، و زیربنای، باورها و رفتارهای دینی بوده است.مانند دلبستگی، وحدت و پیوستگی، تبادل اجتماعی و نوع دوستی قومی است. بنابراین به نظر می رسد که وجود دین و معنویت از نظر تکاملی به حل مسائل و مشکلات و بقاء انسان کمک کرده است
ریشه کلمه معنویت به معنای نیرو و جان گرفته شده است. نیل - - 1979 پیشنهاد می کند که روح ما معمولاً در ارتباط با نیروی زندگی و حیات ما می باشد. بنابراین معنویت نیروی زنده، حیاتی و نامرئی و نامحسوس درون ما که سرچشمه معنا می باشد که ما راانسان می سازد - مک اولی ودیگران،2002، ترجمه تقی یاری،. - 1383 معنویت ترکیبی از فاکتورها و عوامل زیر است:
عشق، امید، لذت، گذشت، قدردانی، خیر خواهی، توکل، هیبت و شکوه که این عوامل باعث پیوند افراد به یکدیگر می شود. لغتنامه دهخدا ابتداکلمه " معنوی "را مبسوطاً توضیح می دهد و سپس معنای کلمه " معنویت " را با آن ارجاع می دهد. وی در ذیل کلمه چنین آورده: " منسوب به معنا مقابل مادی، صوری، ظاهری و لفظی " و از ناظم الاطباء نقل می کند معنوی یعنی حقیقتی اصلی، مطلق و روحانی
معنویت برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد و بنابراین تعاریف زیادی در ادبیات این موضوع وجود دارد که ناشی از وجود دیدگاه های متفاوت می باشد. به نظر می رسد واژه معنویت کلمهای است مثل عشق که برای بسیاری از مردم اهمیت بهسزایی دارد، ولی مشخص کردن مفهوم آن بسیار دشوار است و بسیاری معتقدند که معنویت فراتر از کلمات است. در حقیقت، چنین بهنظر میرسد که کلمات، قادر به تشریح معنویت نیستند و کلام از سخن گفتن درباره معنویت قاصر است
ابعاد معنویت
برخی معتقدند ابعاد معنویت شامل تلاش برای معنا و هدف،تفوق و برتری مثلاً،احساس اینکه انسان بودن فراتر از وجود مادی ساده است. این درحالی است که " معنا و هدف در زندگی، خودآگاهی، اتصال به خود، دیگران و یک واقعیت برتر" از اجزاء سلامت معنوی نیز شمرده شده اند. اگرچه برخی افراد که خود را معنوی میدانند، بر یک مذهب رسمی صحه نمی گذارند، مذهبی بودن و معنویت، مفاهیمی هستند که همپوشانی دارند. به صورت تجربی، هر دو جستجوی معنا وهدف، تفوق، اتصال و ارزشها را ممکن است شامل باشند. دراین نگاه،مذهبی بودن شبیه معنویت است. بزرگترین مشکل انسان در جهت حفظ هویت واقعی خود، ماندن در مسیر عبودیت وبندگی خدا و لذت بردن از فضای معنوی حاکم بر دل انسان، وجود تمایلات نفسانی تحریک شده و افراطی است