بخشی از مقاله
چکیده
بی تفاوتی اجتماعی که یکی از تبعات جوامع درحال گذار است به وضعیتی اشاره دارد که طی آن، افراد به واسطه عدم اتصال ذهنی و عینی با جامعه، با بی علاقگی و بی اعتنایی به واقعیت های پیرامون، از انجام مشارکت اجتماعی-سیاسی، مسئولیت های اجتماعی، فعالیت های دگرخواهانه و درگیری فعال و مدنی در مسائل اجتماعی پرهیز می کنند. در پژوهش حاضر که به روش فراتحلیل انجام یافته است 23 پژوهش علمی در مورد بی تفاوتی اجتماعی مورد تحلیل واقع شد.
مطالعات مورد تحلیل، مربوط به سال های 1380 تا 1395 است که این داده ها از پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، کتابخانه ملی، سایت نورمگز، مگ ایران و سیویلیکا استخراج شده است. با استخراج سوال، هدف، روش و نتایج پایان نامه ها و مقالات، این داده ها تحلیل شد. نتایج عبارتند از اینکه 60/8 درصد پژوهش های مورد تحلیل در سال های 1393 و 1394 انجام یافته اند.
82/6 درصد پژوهش ها به روش کمی صورت گرفته است و 91/3 درصد پژوهش ها از نوع مطالعات موردی و عملی بوده اند. هدف 60/8 درصد پژوهش ها بررسی میزان بی تفاوتی اجتماعی و عوامل موثر بر آن بود. 52 درصد آنها مسئله بی تفاوتی اجتماعی را روی شهروندان و 42/8 درصد روی دانشجویان کار کرده اند. پژوهش های تحلیل شده، 30 متغیر مستقل را بررسی کرده اند که از این میان متغیر مستقل بیگانگی اجتماعی بیشترین فراوانی را دارد و بعد از آن متغیرهای فردگرایی، رضایت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، اثر بخشی اجتماعی و احساس محرومیت نسبی بیشترین فراوانی را در بین سایر متغیرهای مستقل دارند.
مقدمه
بی تفاوتی اجتماعی، یکی از مصادیق و تبعات جوامع در حال گذار از شکل سنتی به شکل مدرن می باشد. با توجه به یافته ها و نظرات بسیاری محققین و نظریه پردازان، رشد صنعت و تکنولوژی، توسعه ارتباطات اجتماعی، افزایش افسارگسیخته جمعیت، گسترش شهرنشینی، مجاورت فرهنگ ها و خرده فرهنگ های متفاوت، رشد ارتباطات موزاییکی، عقلایی شدن رفتار انسان، گسترش منطق خشک محاسبه گری، ضعف نهادها و اعتقادات مذهبی، سکولاریسم، از بین رفتن هویت های گروهی و محلی و فردگرایی و به طور کلی تغییرات شتابان اجتماعی و اقتصادی، همگی باعث گردیده اند تا به زعم برخی محققین، جوامع موسوم به جهان سوم، نظیر ایران به صورت حاد یا مزمن، با دوره ای از بحران مواجه شوند و جوامعی که با این گونه تحولات سریع اجتماعی و تقابلات سیاسی اجتماعی مواجه هستند عموما بیشتر مستعد پدیدارهای معرفتی منفی همچون انفعال و بی تفاوتی می شوند
انسان موجودی معناجو و متفکر است که در قالب کنشگری اجتماعی، توانایی تامل و ایجاد تغییر در شرایط و سرنوشت خود را می یابد. مشارکت اجتماعی به عنوان نمونه ناب این کنشگری، متضمن انواع کنش های فردی و جمعی در جهت دخالت در تعیین سرنوشت خود و جامعه، و موثر واقع شدن بر فرآیندهای گوناگون در حوزه امور عمومی است و بی تفاوتی همگانی نسبت به این امر، نشانگر انسان و جامعه ای است که یا با مسئله ای اجتماعی مواجه است یا تکامل و توسعه لازم را نیافته است.
انسان به مقتضای اجتماعی بودن خود و پیوند جویی در گروه های اجتماعی، بدون حضور فعال در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره، جایگاه و مسئولیت و کارکرد واقعی خود را نمی یابد. اساس جامعه مدنی1 را اعتنای اجتماعی2 و مشارکت مردمی تشکیل می دهد تا با استفاده از برخی نهاد ها و ابزارهای ارتباطی میان مردم و دولت، در روندی تعاملی از هرگونه تمرکز و دولت سالاری در جامعه جلوگیری شود.
در آنچه که امروزه" فرهنگ مشارکت"3 خوانده می شود، شهروندان در فرآیند تصمیم گیری و برنامه ریزی ها دخالت دارند و برای مشکلات و معضلات جامعه اهمیت قائل می شوند. در مقابل این رویکرد، رویکرد یا "فرهنگ بی تفاوتی"4 قرار دارد که در آن توده مردم در موضعی انفعالی قرار گرفته و تاثیر چندانی بر وقایع و تصمیم گیری ها ندارند.
در تمایز و تقابل با واحد منفعل اجتماعی، انسان و شهروندان آگاه قرار دارند که ترکیبی از دو عامل اعتماد به نفس فردی و داشتن جهت کلی جمعی است. » دولت و تمدن سازی محصول این خمیر مایه است که در آن هم تک تک مردم نسبت به آن احساس تعلق می کنند و هم خواه فردی و خواه گروهی، به ایفای نقش خود پرداخته، بدون دغدغه به کاری که خود را در آن کارآمد می دانند مشغول می گردند«
بی تفاوتی5 به معنای فقدان علاقه نسبت به انجام رفتار یا اقدامی است و نیز کناره گیری و سهیم نشدن در مسایل اجتماعی و بی تفاوتی اجتماعی6 وضعیتی است که طی آن، افراد به واسطه عدم اتصال ذهنی و عینی با جامعه، با بی علاقگی و بی اعتنایی به واقعیت های پیرامون، از انجام مشارکت اجتماعی-سیاسی، مسئولیت های اجتماعی، فعالیت های دگرخواهانه و درگیری فعال و مدنی در مسائل اجتماعی پرهیز می کنند
عواملی که موجب مشارکت مردم می شوند یا زمینه های بی تفاوتی آنان را فراهم می آورند، فراوانند. در یک تقسیم بندی می توان این عوامل را به 3 دسته جامعه شناختی، روانشناختی و اقتصادی تقسیم نمود - مسعودنیا، :1380 . - 154 بی تفاوتی اجتماعی در سه بعد رفتاری، شناختی و احساسی نیز تعریف شده است
مسئله ی بی تفاوتی، یکی از مسائل زندگی شهرنشینی است. در تیپولوژی جامعه تونیس، جامعه گزلشافت جامعه ای است که روابط مبتنی بر عقلانیت، منطق، حسابگری و تحلیل هزینه و فایده در آن حاکم است. افراد در این جامعه، که نمونه بارز جامعه شهری است تمایل کمتری به درگیری در سیاست و اجتماع دارند و طبق نظریه ی پنجره شکسته، بی تفاوتی افراد در جامعه باعث بروز مسائل عمده شهری می شود. بنابراین برای حل مسائل زندگی شهری باید افراد درگیری فعالی در اجتماع داشته باشند و نسبت به اتفاقات اطراف خود بی تفاوت نباشند.
هدف مقاله حاضر، فراتحلیل پژوهش هایی است که در مورد بی تفاوتی اجتماعی در پانزده سال اخیر در ایران انجام یافته است. این کار می تواند به یکپارچه سازی پژوهش های انجام یافته و همچنین شناسایی نقاط قوت و ضعف آن ها کمک کند.