بخشی از مقاله

چکیده

امروزه مدیریت دانش از الزامات ورود شرکتها به فضای رقابتی است. لذا درک موانع آن و توسعه توانمندسازها برای مقابله با این موانع ضرورت دارد. در این مطالعه، پنج استراتژی یا توانمندساز در مقابل موانع مدیریت دانش شامل سازمان، اطلاعات، فرهنگ، مشارکت و دلبستگی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این تحقیق، بررسی روابط بین این عوامل در قالب فرضیه توسعه متوازن توانمندسازهای مدیریت دانش است و بدین منظور شرکت فناوری اطلاعات پاسکال سیستم پویا برای مطالعه موردی انتخاب شده است.

تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و مطالعه موردی میباشد. دادهها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. برای تحلیل آماری از نرم افزار اس.پی.اس.اس استفاده شده است. به منظور آزمون فرضیهها از آزمون پیرسون برای بررسی همبستگی بین متغیرها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هر پنج توانمندساز مدیریت دانش دارای همبستگی معنادار با یکدیگر هستند و این نشان میدهد که این توانمندسازها بر روی همدیگر تأثیر میگذارند و یا از سوی عامل مشترک دیگر به وجود میآیند، یعنی فرضیه توسعه متوازن تأیید میشود.

با توجه به وضعیت نامناسب سازمان و تأیید فرضیه توسعه متوازن پیشنهاد میشود شرکت از بهترین تجارب داخلی خود الگوبرداری کند. همچنین با توجه به محدودیت تحقیق حاضر، تحقیقات آتی می توانند فرضیه توسعه متوازن توانمندسازهای مدیریت دانش را در سازمانهای دیگر مورد مطالعه قرار دهند و در صورت تأیید این فرضیه، به جستجوی عامل مشترک در صورت وجود بپردازند.

مقدمه

مدیریت دانش رویه ای است که اکثر شرکتهایی که به دنبال کارآیی و اثربخشی فرآیندهای اداری خود هستند آن را اتخاذ می کنند. تکنیک های مدیریت دانش برای رسمی کردن دانش ضمنی از طریق رویه های کتبی حائز اهمیت هستند که باید توالی فعالیت های تکراری را هدایت کنند. رسمی سازی دانش امکان بهبود مستمر فرآیندهایی که نیازمند بالاترین سطح اثربخشی هستند را فراهم می کند. از طرفی دیگر، تحقیق درباره مزایای رقابتی، که ممکن است شامل اتخاذ فرهنگ نوآوری شود، اتخاذ سیستم مدیریت دانش برای دستیابی به اهداف سازمانی را بررسی می کنند.

زمانی که حافظه سازمانی حفظ می شود، می توان بسیاری از فرآیندها را ساده و موثر کرد و بسیاری از پروژه ها را به نحو بهتری اجرا نمود. عدم رسمی سازی هنگام انجام رویه های داخلی می تواند به تسریع بی نظمی طبیعی فرآیندهای سازمانی منجر شود. بعلاوه، هدر رفت همیشگی دانش مورد نیاز در طول انجام پروژه های سازمانی وجود دارد که این پروژه های سازمانی برای انجام پروژه های دیگری که سطح تشابهات مرتبط را حفظ می کنند، بسیار اهمیت دارندتوانایی.

سوء استفاده از تیم هایی که قبلاً همین شرایط را تجربه کرده اند و توانایی استفاده از راه حل هایی که قبلاً آزمایش شده اند، امکان کاهش سطح منابعی که قرار است مورد استفاده قرار بگیرند، کاهش زمان انجام پروژه و افزایش سطح کیفیت را فراهم می کنند و به شرکت ها اجازه می دهد که از سطح انتظارات مشتریان خود فراتر روند. بدین لحاظ، مدیریت دانش می تواند با به تعویق انداختن فرآیند طبیعی، به بهبود فرآیندها و پروژه های سازمانی کمک کند و از این رو، اتخاذ مدیریت دانش درسازمان ها، فرآیند بی نظمی منفی را برقرار می کند.

یکی از ابزارهایی که می تواند سازمان ها را در تامین این اهداف یاری کند، مدیریت دانش است. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش به دست آورد و فعالیت خود را بر کسب ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری، از این دانش و ایجاد زمینه های رشد نوآوری و خلاقیت بهره گیرد. مدیریت دانش به عنوان یک فعالیت میان وظیفه ای، از اجزای شایستگی مدیریت ارشد یک سازمان است که بایستی مورد توجه قرار گیرد.

مدیریت دانش، مدیریت سرمایه های چنهان سازمان است. این فرایند شامل خلق، کسب، ذخیره سازی، انتشار، به اشتراک گذاری و بکارگیری دانش است

اهداف و سوالات تحقیق

هدف این مقاله، بررسی فرضیه توسعه متوازن توانمندسازهای مدیریت دانش است و بدین منظور شرکت فناوری اطلاعات پاسکال سیستم پویا به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. توانمندسازهای مدیریت دانش در این تحقیق شامل پنج گروه سازمان، اطلاعات، فرهنگ، مشارکت و دلبستگی هستند. فرضیه توسعه متوازن بصورت زیر تعریف میشود:

فرضیه توسعه متوازن: توانمندسازهای مدیریت دانش بر یکدیگر تأثیر می گذارند و یا تحت تأثیر یک عامل مشترک پنهان هستند.

به منظور آزمون این فرضیه، میزان اثر هر یک از متغیرها بر یکدیگر بصورت دو به بدو با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن بررسی شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید