بخشی از مقاله

چکیده

فرهنگ به معنای عام به مجموعه باورها ، ارزش ها و نقش های مشترک یک جامعه اطلاق می شود و به تعبیر دیگر فرهنگ برآیند عادات و اعتقاداتی است که به یک جامعه اختصاص پیدا می کند. بسیاری از نظام های فرهنگی با پیدایش ادیان پایه گذاری شده اند اما تاثیرگذاری ادیان مختلف بر روند شکل گیری فرهنگ اجتماعی متفاوت بوده است. دین اسلام واجد ویژگی ها و اجزایی است که در مجموع یک فرهنگ را می آفریند.  این فرهنگ مجموع آثار مثبت مادی و غیرمادی جوامع اسلامی است که افراد آن عقاید، باورها، ارزش ها و آداب و رسوم خود را بر اساس آموزه های قرآن کریم و سنت معصومین - ع - استنباط و بنا نهند.

دین اسلام به عنوان مجموعه ای از معارف و احکام نازل از جانب خداوند متعال یعنی مجموعه باورها ، ارزش ها و احکامی که از جامعیت در قلمرو زندگی فردی و زندگی اجتماعی برخوردار است و تحقق بخشی و اجرایی شدن این معارف و احکام از طریق استقرار هنجارهای پسندیده و الهی در متن رفتارهای اجتماعی می بایست صورت پذیرد. در این مقاله با توضیح کوتاهی پیرامون مفهوم فرهنگ و رابطه دین و فرهنگ به فرهنگ اسلامی و مهمترین ویژگی های آن پرداخته و با اشاره به برخی ارزش های اسلامی، فرهنگ پذیری جامعه در خصوص این ارزش ها مورد بررسی قرار گرفته است.

مقدمه

هر جامعه ای تا اندازه ای از فرهنگ ساخته شده و برای استمرار، نیازمند »فرهنگ« است1، فرهنگ، در زندگی انسان، نقش تعیین کنندهای دارد، زیرا یکی از وجوه امتیاز بخش انسان از سایر موجودات زنده »فرهنگ« است. فرهنگ، هویت انسانی انسان را میسازد و    ابعاد گوناگون زندگی انسان را شکل میدهد این معنا از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی در تعریف انسان گفته اند: »انسان موجودی فرهنگی است.

« رفتارهای مختلف و انگیزه های گوناگون بشر، همیشه تحت تأثیر فرهنگ قرار داشته است، و به هر اندازه مایه های فرهنگی فرهنگ، عمیق تر، جامع تر و هماهنگی آن با خواسته های طبیعی و فطرت انسان، بیشتر باشد نفوذ و تأثیر گسترده تری خواهد داشت.3انسانهای هیچ جامعه تشکل یافته ای در هیچ یک از دورانهای تاریخ، بدون رنگ آمیزی واقعیات عینی و توجیه فعالیتها و شئون زندگی خود با مقداری از آرمانها و عقاید و رسوم و هدف گیریها به حیات خود ادامه ندادهاند.4فرهنگ سنتی همواره ارزشهای گذشته را پیش میکشد و    در مقابل تغییرات و خلاقیت ها مقاومت نشان میدهد.

در مقابل، فرهنگ نوگرا، خلاق، مبتکر، آفریننده و متناسب با رشد جامعه است. هر فرایند خلاقه فرهنگی که تبدیل به سنت میشود دو جنبه تاریخی و منطقی را در درون خود حمل میکند. جنبه تاریخی آن در بستر سنت پیشین استحاله شده و موجب غنا و تداوم آن میگردد و عنصر منطقی آن نیز زمینه ساز نوآوری های بعدی خواهد شد.5 از جمله مهمترین کارکردهای فرهنگ میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:

-1 تأمین نیازهای اساسی - فیزیولوژیک، روانی، اجتماعی و ... - از طریق واسطهگری بین محیط و انسان:فرهنگ، ارضای نیاز فرد را در بستری مناسب با شرایط زمانی، مکانی و اجتماعی قرار داده و از این طریق اقدام به متعادل سازی مینماید.

-2 ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی: فرهنگ با به رسمیت شناختن و ارزشگذاری یک سری مبانی فکری و شناختی، دست به هنجارسازی میزند و با استفاده از ابزارهای ابرقدرت فرهنگی از جمله مذهب و زبان مشترک - که مطلوب اکثریت افراد گروه و یا جامعه است - در عمل به ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی می انجامد.

-3 ایجاد ارتباط جمعی و جامعه پذیری: نحوه تعامل و ارتباط اعضای یک جامعه انسانی توسط فرهنگ همان جامعه تعریف میشود. لذا فرهنگ علاوه بر ایجاد ارتباط اجتماعی، یا تعریف و مشخص نمودن هنجاره، زمینه جامعه پذیری افراد را نیز فراهم می آورد.

-4 ایجاد هویت فردی، گروهی و اجتماعی: تعلق خاطر افراد به بخش شناختی و پایبندی به بخش هنجاری، در مجموع موجب حالتی از احساس رضایتمندی به فرهنگ در افراد می شود که آن را »هویت فرهنگی« مینامند.

-5 ایجاد مصونیت: فرهنگ، انسان را یاری می کند تا بهتر ببیند، بخواند، برود، بخواهد، بیابد و برگزیند. و لازمه این برگزیدن نیز این است که چیزی را نفی و چیزی را اثبات کند و در مواجهه با آنچه ضد فرهنگ است مصونیت پیدا کند.6 از دیدگاه قرآن کریم، انسان به طور قطع، خود، با کیفیت استفاده از امکانات عظیم الهی که در خلقت در اختیار او نهاده شده و با میزان بهره برداری از هدایت الهی، از درون و بیرون - عقل و انبیای الهی - سرنوشت خود را می سازد و اختیار و انتخاب فرد و جامعه است که آینده او را رقم می زند، و این اراده و خواست الهی بوده است تا زمینه تکامل انسان و تربیت خلیفه االله را فراهم کرده باشد.

قطعا یکی از مختصات جامعه اسلامی، باور و اعتقاد به این اصل زیربنایی انسان شناسی اسلام است که به عنوان عنصری بارز و برجسته در فرهنگ عمومی جامعه باید با آنان عجین شده باشد، تا در عرصه عمل و رفتار، مسئولانه و متعهدانه برخورد کند و آنچه را در جامعه خود می یابند، برآیند همه تلاش ها و عملکردها و رفتارها بدانند. در این نوشتار پس از اشاره به مفهوم فرهنگ به چیستی فرهنگ اسلامی و ویژگی های آن پرداخته می شود.

مفهوم شناسی فرهنگ

فرهنگ، مبحثی بسیار پیچیده و مبهم می باشد که از دیدگاههای گوناگون به آن پرداخته شده است. شاید کاربرد دقیق و تعریف مفهوم فرهنگ با تایلور - - Tylor آغاز شد، وی در 1871م، فرهنگ را اینگونه تعریف کرد: فرهنگ، کلیت درهمتافتهای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست میآورد.

 به تعبیر دیگر فرهنگ، به معنای خاص، به سرمایه معنوی یک قوم گفته می شود و همه آثار ادبی، هنری و فکری را در بر می گیرد8 ؛ اما از نظر دکتر نصر محمد عارف در کتاب الحضاره،» الثقافه، المدنیّه«، ماهیت مفهوم و ابعاد و معانی معادل عربی فرهنگ را در زبان عربی مورد بررسی قرار می دهند و مهمترین مفاهیم ضمنی آن را در زبان عربی چنین برمی شمرد:

الف - ثقافه - فرهنگ - یعنی کند و کاو و جست و جوی معانی حق و خیر و عدالت و همه ارزشهای اصلاح کننده وجود انسانی و تهذیب و استوار کردن آن.

ب - ثقافه - فرهنگ - در برخورد با علم، بر جنبه کاربردی آن در زندگی انسان تکیه دارد و نه مطلق علم.

ج - ثقافه - فرهنگ - یعنی تعلیم و تربیت و تجدید خویشتن و تکرار تعلیم و خویشتن یابی و ارزیابی و اصلاح کژیهای آن.

د - ثقافه - فرهنگ - در ذات خود قضاوت ارزش مدارانه نمیکند و فرهنگها را به فرهنگ عقب افتاده و پیشرو و عصری تقدیم نمیکند. ه - فرهنگ مفهومی عام است که همه رفتارهای انسانی متعلق به فرد، گروه و جامعه را دربرمیگیرد.9 نگاه ریموند ویلیامز - - - 1976 پژوهشگر حوزه ادبیات-عبارتست از اینکه: »فرهنگ، یکی از پیچیدهترین واژهها در زبان انگلیسی است که حیطه وسیعی از معانی را دربرمیگیرد و این معانی در طول زمان تغییرات بسیاری یافته اند.« وی معانی اصلی فرهنگ را همانگونه که امروزه اغلب با آن موافق هستند به صورت زیر مشخص کرده است:

-1 فرهنگ والا، معنایی مرتبط با واژه های »هنر« و »تمدن«

-2 تهذیب فردی، همچون هنگامی که ما درباره یک »فرد فرهنگی« صحبت می کنیم

-3 اثرها و محصولات فرهنگی مانند کتابها، فیلم ها و نمایشهای تلویزیونی -4 کل شیوه های زندگی گروه های خاصی از مردم، بنابراین فرهنگ را میتوان هم به »فرهنگ والا« و هم »فرهنگ عامه«، روشهای تفکر و مشخصه های احساس هر فرد در یک گروه یا جامعه خاص و یا ظرفیت های افراد، نگرشها و عادتهای بسیار و یا اندکی ارجاع داد.10 بطور کلی پس از بیان برخیبرداشتها و تعاریف متفاوت از فرهنگ می توان فرهنگ را به طور عام به مجموعه باورها و ارزشها و نقشهای مشترک یک جامعه اطلاق کرد که به طور خاص گروهها و دسته های کوچکی که دارای باورها و هدفها و ارزشها و نقشهای مشترک هستند، را نیز شامل می شود.

اما در فرهنگ دینی یا تعبیر روشن تر فرهنگ اسلامی، فرهنگ را با اندکی تسامح می توان معادل سنت الهی گرفت و این فرهنگ یا سنت الهی زمینه ساز رشد باورها و ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه اسلامی می شود..11 از منظر فرهنگ دینی، مقام معظم رهبری فرهنگ را مجموعه سیالی میدانند که مستقیما مربوط به انسان است و برایند عادات و اعتقاداتی است که به یک جامعه اختصاص پیدا می کند12؛ یعنی خلقیات و ذاتیات یک جامعه و بومی یک ملت؛ تفکراتش، ایمانش، آرمانهایش؛ اینها تشکیلدهنده مبانی فرهنگ یک کشور است.فرهنگ یک ملت و یک کشور، در حقیقت شاکله معنوی آن ملت است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید