بخشی از مقاله

فرهنگ دعا و نیایش از نظر پرفسور برومر

عین االله خادمی استاد دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی مروه دولت آبادی - دانشجوی دکتری دانشگاه شهید رجایی - بیان مسأله یکی از عمیق ترین نیازهای انسان، نیاز ارتباط با خداوند است. فطرت انسان نیازمند ارتباطی اختیاری با خداوند است که تجلی فقر ذاتی او می باشد. دعا و نیایش بیانگر این ارتباط است. در تمامی ادیان الهی به این ارتباط تاکید شده است.

در مسیحیت نیز دعا و نیایش نقشی بنیادین داشته. چنانچه در قاموس کتاب مقدس آمده است که دعا چه به صورت انفرادی و چه جمعی از جمله واجبات دینی نوع بشر بوده است و معنی آن گفتگو کردن با حضرت اقدس الهی است. دعا یکی از اعمال مشترک همه مسیحیان است به طوری که همه اعضای کلیساها باید در آن شرکت کنند. دیدگاه های بسیار متفاوتی در مورد دعا وجود دارد و تفسیر های مختلفی ارایه شده است.

در این میان پرفسور برومر فیلسوف دین مسیحی صاحب نظر و محقق می باشد. ایشان که متولد 30 دسامبر 1932 در آفریقای جنوبی می باشند، پس از سالها تحصیل و تحقیق، هم اکنون استاد تمام فلسفه دانشگاه اوترخت و رییس انجمن مطالعات الهیاتی انگلستان هستند که مقالات و تالیفات بسیاری در حوزه فلسفه دین بر جای گذاشته اند. یکی از مهمترین تالیفات ایشان کتاب " What are "we doing when we pray? می باشد که مساله دعا و نیایش را مورد بررسی قرار داده است.

یکی از مسایل محوری ایشان در این کتاب بررسی رابطه ضروری میان دعا و نیایش و تاثیری است که دعا و نیایش در تقویت ایمان مومنین ایفا می کند. ایشان از پیوند ضروری میان دعا و نیایش با عنوان های "بازی زبانی ایمان"، "کلید فهم ایمان" و "نسخه صغیر زندگی ایمانی" تعبیر می نماید. از این رو در رویکرد معرفت دینی برومر نه تنها ارتباطی ذاتی میان دعا و ایمان متصور می گردد بلکه دعای بدون ایمان بی معنا و بی اثر خواهد بود.

در این مقاله برانیم تا این رابطه دو سویه و ضروری را مورد بررسی قرار دهیم. لذا مهمترین سئوالاتی که در این مقاله درصدد پاسخگویی به آنها هستیم عبارتست از آیا دعا و نیایش بدون ایمان قابل تصور است؟ دعا و نیایش چه تاثیراتی بر ایمان مومنین دارد؟ بر این اساس اگر چه کتاب فوق در سال 1392 توسط انتشارات هرمس به چاپ رسیده است، سعی بر آن شده تا به متن اصلی کتاب مراجعه شود. برای نیل به مقصود فوق لازم است از معانی لغوی مفاهیم کلیدی آغاز نماییم.

معنای لغوی دعا و نیایش:

دعا کلمه ای عربی از ریشه "دعو" به معنای مایل ساختن به سوی خود با صدا و کلام است. - ابن فارس، ذیل دعو - ابوهلال عسکری اصل آن را درخواست انجام کاری می داند که جمع آن ادعیه است. - ابوهلال العسکری، 1386، ص - 534 دعا در اصطلاح به معنای درخواست انجام کاری از مدعو است که به صورت جمله امر یا نهی و گاه به صورت جمله خبری می آید و فرق آن با امر این است که در دعا مرتبه مخاطب فراتر از داعی و در امر فروتر است و نقطه مقابل دعا اجابت و مقابل امر طاعت است.

در مفردات راغب دعا را ملازم با سوال و درخواست و استغاثه دانسته است که همراه با تعظیم مدعو است. - راغب اصفهانی، 1382، ص - 227 در انگلیسی "Pray" گاه معادل مطلق دعا و نیایش و گاه به صورت شکل خاصی از دعا و نیایش به کار رفته است. مانند نماز خواندن یا طلب خیر برای دیگران و یا در خواست حاجت برای خود و یا حتی تشکر از مافوق.

دعا و نیایش نزد برومر:

برومر لفظ "Prayer" را برای دعا به کار می برد که از نظر او کارکردهای مختلفی می تواند داشته باشد. دعا و نیایش نزد ایشان معنایی عام و مطلق ارتباط با خداوند را در بر دارد. لذا ایمان به مبدا و خداوند، مقدم و شرط لازم آن بوده و بر همین اساس برومر دعای بدون پشتوانه ایمان را بی اثر و فاقد معنا تعبیر می نماید. خدای او متشخص و فرد است و دعا و نیایش از دیدگاه او رابطه ای بیناشخصی با خداوند است.

در این رویکرد بیناشخصی دعا، نیایش و ارتباط با حق نه تنها مطلوب نیایشگر، بلکه مطلوب خدا نیز می باشد. خدای متشخص برومر از حیث شخص محور بودن شباهت هایی با انسان نیز پیدا کرده و در خیلی از صفات به انسان شبیه می گردد. در نظر برومر دعا و نیایش علاوه بر شرط تقدم ایمان بر آن، مستلزم تصور این رابطه عاشقانه بینا شخصی و دو سویه می باشد که بین انسان و خدا برقرار می گردد. لذاست که در این رویکرد دعا و نیایش صرف ارتباط با حق نیست بلکه نوعی رابطه عاشقانه است که به نوعی عشق بازی مبدل می گردد. - - Brummer ,2008 ,125

تعبیرات برومر در بیان این رابطه عاشقانه بسان تعابیر عارفانه ای می باشد که در عرفان و حکمت غنی اسلامی نیز قابل مشاهده است با این تفاوت و دقت که لازمه بیناشخصی بودن این رابطه عاشقانه اسقلال و فرض دوییت برای طرفین است بر خلاف آنچه که در عرفان و حکمت اسلامی و در رویکرد وحدت شخصی وجود غیری و دویی فرض نمی گردد تا رابطه ای تعریف گردد.

هر چه هست مظهر و تجلی است و دعا و نیایش فقط بروز و ظهور این ارتباط ذاتی ای است که در سراسر هستی تعریف شده است. بر این اساس در نظر برومر رابطه عاشقانه ای که در ضمن دعا و نیایش برقرار می گردد هرگز به اتحاد و فنا با خداوند منتهی نمی گردد. اگر چه در تعبیرات برومر گرایشات عرفانی مشاهده می گردد اما باید توجه داشت که مبانی و ماحصل این تعبیرات با عرفان اسلامی که عرفان اتحادی است متفاوت است.

برومر از این نوع نگرش خود با عنوان عرفان بیناشخصی تعبیر می کند. در این رویکرد وصال بسان رابطه ی تنگاتنگ بیناشخصی دیده می شود که در آن هویت شخصی و فاعلیت مستقل دو سوی رابطه کاملا محفوظ می ماند. در عرفان بیناشخصی عشق به خدا در قالب مفاهیمی چونان یک دوستی عاشقانه بین انسانها فهمیده می شود اما در عرفان اتحادی عشق به خدا در قالب مفاهیمی تجربی به مثابه تجربه ای توام با جذبه از اتحاد با خداوند تلقی می گردد.

برومر این دو روش ارتباط با خداوند را مستلزم نگرش های متفاوتی در مساله دعا و نیایش می داند. ایشان در کتاب خود تفاوت های این دو نگرش را به تفصیل شرح می دهد. یکی دیگر از بازخوردهای اعتقاد به رابطه بیناشخصی میان انسان و خدا، برقراری تغییر در طرفین دعا می باشد. برومر در کتاب خویش شبهات و اشکالاتی را که ضمن اعتقاد به خدای متشخص مطرح می گردد را نیز مورد ارزیابی قرار می دهد.

او معتقد است ناسازگاری وجود ندارد اگر خداوند را از جهاتی شخص بدانیم که از جهات معینی می تواند تغییر کند و از برخی جهات دیگر تغییر ناپذیر است، به عنوان مثال صفات کمالی اش تغییر ناپذیر بوده و قابل اعتماد است. اما در عین تغییر ناپذیر بودن او می تواند نسبت به رویدادهای ممکن اعمال مختار انسان ها پاسخ هایی واقعی بدهد. برومر ضمن این مباحث درخواست از خدای عالم و قادر مطلق را نیز بررسی می کند که از مجال بحث خارج است.

لذا آنچه به هنگام دعا و نیایش واقع می گردد تغییر در یکی از طرفین نیست بلکه طرفین این رابطه متاثر می گردند. بدین ترتیب برومر دعا را رابطه ای دوسویه، متقابل و طرفینی میان دو شخص مختار می داند. ایشان این نکته را نیز متذکر می شوند که برقراری رابطه ی عاشقانه میان انسان و خداوند و تغییر و تاثر طرفین در این ارتباط مستلزم استجابت همه ی دعاهای ما نیست.

اگرچه خداوند عاشق ماست و در این رابطه عاشقانه مشارکت دارد اما همیشه آرزوها و خواسته های ما برآورده نمی کند چرا که آرزوهای ما همیشه مطابق خیر و واقع نیست بر خلاف خداوند که مشیت و اراده اش همیشه به خیر تعلق می گیرد. برومر حاصل این تدین بیناشخصی را وصال عاشقانه ی مومنین با خواست و اراده خداوند می داند. البته نه به معنای عرفان اتحادی و دست کشیدن از خواسته ی خویشتن. در نگرش رابطه ی بیناشخصی مومنین با خداوند آرزوها و درخواست های مومن طرد نمی شود بلکه با اراده و خواست حق منطبق می گردد - برومر ،1392، ص. - 53-35

اقسام دعا از نظر برومر:

همانطور که بیان گردید برومر معنایی عام از دعا و نیایش را که مطلق ارتباط و اتصال با خداوند است را مد نظر قرار می دهد. ایشان این ارتباط را به 6 قسم ذیل تقسیم می نمایند:

-1 استدعا: در این شکل از نیایش، انسان حاجت های خود را از حضرت حق مسالت می دارد. این قسم از دعا و نیایش همان تعبیر خاصی است که در تعلیمات دینی ما بدان اشاره و بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. چنانچه در قرآن می فرماید: "قل لا یعبوا بکم ربی لو لا دعاءکم" - بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من به شما اعتنایی ندارد - - فرقان، آیه - 77 ارتباطی که در قرآن کریم بدان وعده اجابت داده شده است: "....اجیب دعوه الداع اذا دعان..." - دعاکننده که مرا بخواند دعای او را اجابت می کند - - بقره ،. - 82

-2 شفاعت که در آن برای دیگران دعا و طلب می کنیم و حاجت های دیگران را می طلبیم. مساله ای که در تعلیمات اسلامی مورد تاکید و سفارش است. تقدم دیگران در دعا موجب تسریع در استجابت دعای خویش نیز می گردد. - نهج الفصاحه، ص - 759

-3 توبه و طلب مغفرت الهی که در آن به دنبال آشتی با خداوند هستیم. در این نوع دعا رابطه بیناشخصی میان انسان و خداوند بازسازی می شود. برومر استغفار را مبین تغییر باطنی ما می داند که زمینه را برای بخشایش خداوند فراهم می آورد.

-4 تسلیم و ایثار که در این نوع ارتباط مومنین خویشتن خویش را تقدیم خداوند می کنند تا شاید او غایات خود در جهان را به وساطت ما محقق کند. در این مقام برومر درصدد نسبتی است که دعا و نیایش میان انسان با عالم برقرار می کند یعنی زندگی ای اخلاقی بر پایه عرفان غیر اتحادی.

-5 شکرگزاری که بر اساس آن سپاس خویش را از خداوند در ازای لطف، مرحمت و مهرش اظهار می کنیم.

-6ستایش که در آن به عظمت، قداست و جلالت خداوند اذعان داریم. با این پیش فرض که او جهان را آفریده است تا عظمت، قداست و جلالت خویش را بر ما آشکار سازد. این نوع از نیایش همان مقام حمدی است که در ادعیه اسلامی نیز مشاهده می گردد. - Brummer ,2008 ,33-45 -

ایمان از نظر برومر:

چنانچه بیان گردید برومر دعا را "تمرین دایمی ایمان" معرفی می کند. ایشان برای تبیین این رابطه درصدد است تا سرشت ایمان را تبیین نماید. برای این کار ابتدا برداشت مدرنیته از ایمان آغاز می نماید و آغازگر آن را دکارت می داند. کسی که متصف به دو شاخصه می باشد یکی آنکه رابطه ی ما با جهان بیرون تنها بر اساس شناخت است و دیگر آنکه این معرفت علمی و تجربی است.

بر این اساس وجود خداوند به فرضیه ای برای تبیین حوادث عالم تبدیل می گردد و دین دیدگاهی می گردد که بر اساس آن طبیعت، انسان و خدا را مورد بررسی قرار می دهد و ایمان - باور به گزاره های دینی - می گردد، گزاره هایی که باید بر اساس روش های تجربی صحت و سقم آن را در بوته آزمایش قرار داد. بدین ترتیب مومن کسی می باشد که در تعارض علم و دین هم چنان به گزاره هایی باور دارد.

برومر برای تبیین این مساله به چند نمونه از خداباوران و خداناباوران اشاره می نماید که هر دو گروه از خدا، دین و ایمان یک برداشت دارند با این تفاوت که یکی نافی این سه مقوله است و دیگری آن را اثبات می کند. برومر به شدت این نگرش به ایمان را مورد نقد خویش قرار می دهد و آن را تصور غلطی می داند که مدرنیته در اذهان باقی گذاشته است.

برومر ایمان را از مقوله عشق و محبت می داند. عشق و محبتی که با معرفت و دانش عجین گردیده است. لذا ایمان در نظر او نه معرفت صرف است و نه عشق صرف، بلکه مجموع کنش و گرایش است، امری است وجودی که با درون مومن سر و کار دارد نه امری صرفا معرفتی که متعلقش امری بیرونی باشد. بر این اساس وقتی ایمان رابطه ای صرفا معرفتی و شناختی بین ما و خدا نباشد، نیایش ودعا می تواند عرصه ای برای فعلیت و فعالیت این رابطه باشد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید