بخشی از مقاله

چکیده

در طول تاریخ بشریت باور به خدا کارکرد هایی را برای انسانها به ارمغان آورده است که شناخت و تحلیل عالمانه آنها برای خداباوران پر فایده است. ما در این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی و با استناد به متون دینی بررسی کرده ایم که کارکردهای خداباوری چگونه میتواند به زندگی انسان معنا دهد و اهداف الهی را محقق سازد.

رهیافت اندیشه پژوهان مسلمان با اندیشمندان غربی در این مقوله هر چند دارای اختلافاتی است لکن با هم پوشی هایی نیز همراه است. با ژرف نگری در محتوای متون دینی این نتایج به دست می آید که اولا معنا داری واقعی زندگی جز در ارتباط با خدا بدست نمی آید. ثانیا فلسفه شریعت و احکام الهی رشد و تعالی معنوی انسان می باشد. و ثالثا آموزه های دینی توان پاسخگویی به شبهات اعتقادی پیرامون معناداری زندگی و خدامحوری را دارا می باشند.

طرح مسئله

مسئله معنای زندگی از قدیمیترین مسائل تاریخ فکری بشر است که حوزه های مختلف و مطالعات بشر را تحت تاثیر قرار داده است. فلسفه، دین شناسی، عرفان، ادبیات، روانشناسی و دیگر حوزههای علوم بشری به نوعی درباره آن کاوش نموده اند؛ با ظهور مدرنیته و تلاش جمعی گروهی برای مرگ خدا و خروج دین از عرصه زندگی انسان ها، باورهای پوچ گرایانه و انسان مداری به جای خدا محوری اوج بیشتری یافت که نمونههایی از آن نیهیلیسم، افزایش خودکشی ها و بی معنا دانستن زندگی است.

در عین حال مسئله بازگشت به خدا و معنویت، نقش ایمان دینی در معنادهی به زندگی، رشد فزاینده تحقیقات فلسفی، ادبی و روانشناسی پیرامون خداباوری و نقش آن در کاهش آسیب های روانی اجتماعی بارقه امیدی است در دل جویندگان حقیقت. این تحقیقات نشان می دهد که اعتماد و قرار گرفتن در جذبه معنوی الهی، موجب رضایت انسان از زندگی و تلاش در جهت آراستن خود به صفات خدایی می شود که در ادبیات دینی »قرب الهی« نام گرفته است که در پرتو آن انسان خدا گونه میگردد که گویا حیات مجددی می یابد که صعودی است به سوی حیات گوارا.

در این نوشتار ابتدا به صورت اجمالی به دیدگاه تعدادی از اندیشمندان مسلمان و غربی در زمینه نقش ایمان و خداباوری در زندگی انسان ها اشاره می شود و سپس برخی از کارکردهای خداباوری در معنادهی به زندگی انسان با تفصیل بیشتری تبیین میگردد و سرانجام به پاره ای از چالش ها پیرامون معنای زندگی و فلسفه شریعت پاسخ داده میشود.

نقش ایمان و خداباوری در زندگی

آشفتگی و سرگردانی انسان معلول بی ایمانی و جدایی او از خدا و آموزه های دینی است، آموزه هایی که زندگی انسان را در این دنیا معنا می بخشد و مرگ را نابودی انسان نمی داند و به جهان او وسعت می دهد زیرا علاوه بر دنیا انسان را به آخرت و قیامت باورمند میسازد و سعی و تلاش او را بیهوده ندانسته بلکه تمامی حرکات، سکنات و اعمالش را محفوظ و مضبوط میداند.

اسوالد هنفلینگ پس از آنکه سرگردانی بشر را در پاسخ به کاوش در معنای زندگی بدون تکیه بر آموزههای وحیانی بیثمر میبیند بر مزیت دیدگاه دینی تاکید می کند زیرا زندگی انسان درون طرح کلی طرح خدایی رخ می دهد که هدفی دارد - رک: اسوالد هنفلینگ, - 1395:10 تولستوی هم در مقاله یک اعتراف پس از شرح سلوک فکری خود و کنکاش در زندگی افراد و طبقات مختلف اجتماعی نتیجه میگیرد که ایمان قادر است به زندگی معنا و هدف بخشد زیرا پاسخ هایی که ایمان به سوال معنای زندگی میدهد باعث میشود وجود محدود انسان به معنای نامتناهی وصل گردد - رک: تولستوی, - 39-38 : 1390 لویس هاپ واکر دین را معنا بخش زندگی می داند و می نویسد:

»خداباوری و حضور موجودی متعالی و خیر خواه و حاکم بر جهان مدعاهای زیر را در پی دارد:

-1 ماتبیین قانع کننده ای از منشا و قوام جهان داریم. ما فرآورده تصادف نیستیم بلکه نتیجه کار یک موجود آسمانی هستیم که مراقب ماست.

-2 خیر بر شر غلبه خواهد کرد. ما در مبارزه با بدی ها تنها نیستیم، بلکه خدا در این نبردگاه جانب ما را گرفته است. این اندیشه پیروزی نهایی خوبی بر بدی، به ما قوت قلب خواهد داد که تا به جنگ بر ضد هر گونه بی عدالتی و ظلم و جور ادامه دهیم.

-3 خدا مارا دوست دارد و دل نگران ماست عشق او ما را به پیش می راند و لذا ما برای انجام کارهای نیک اخلاقی، از جمله ایثارهای بزرگ انگیزه قوی تری داریم.

-4 اخلاقی بودن به سود شماست، زیرا شر واقعا برای شما بد است و خیر واقعا برای شما خوب است

-5 عدالت عالم گیر بر جهان حاکم است در مورد هرکس بر این اساس داوری می شود که چگونه از توانایی هایش استفاده کرده است.

-6 همه انسان ها ارزش برابر دارند.

-7 لطف و غفران الهی پایانی خوش را برای همه نوید می دهد

-8 زندگی پس از مرگ وجود دارد، مرگ پایان همه چیز نیست بلکه ما به زندگی جاودانه ادامه خواهیم داد. بنابراین دین هدفی برای زندگی به ما می بخشد و مبنایی برای اخلاق به دست ما می دهد که آن قدر ارزشمند است که نباید آن را با بی اعتنایی از دست بدهیم.« - لوییس هاپ واکر، - 382 - 379 : 1389

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید