بخشی از مقاله
چکیده
یکی از زمینهها و دانشهای جامعه شناسی مطالعه فرهنگ عامه و ادبیات بومی است. معمولاً در معرفی فرهنگ عامه به آداب و رسوم و ضربالمثلها و مانند آنها توجه می شود اما گویشهای محلی نیز فرهنگ عامه را بازتاب میدهند. بخشی از فرهنگ عامه در کنایات و اصطلاحات بومی و در واژهها و جملههای گویشی است. به همین خاطر این مقاله باورهای عمومی، آداب و رسوم و روحیات و خُلقیات مردم را در گویش علامرودشت در جنوب استان فارس بررسی و معرفی کرده است.
پژوهش حاضر به شکل میدانی صورت گرفته و از میان چند هزار جمله و کنایه محلی، برگزیدهای از آنها ارائه شده است. با مطالعه این تحقیق میبینیم که باورهای مذهبی، آداب و رسوم مردم و سنتهایی مانند ازدواج، عزاداری و جریان زندگی و رویدادهای آن مانند مسافرت، بارندگی و نیز خصوصیات و خلقیات مثبت و منفی مردم در این گویش چگونه بیان می شود. مجموعه این اصطلاحات و کنایات بازتابی از فرهنگ عامه مردم این ناحیه از جنوب کشور است.
مقدمه
جامعه ایران، جامعهایبسیار متنوع و متکثّر است. این تنوع، در قومیّت ها، اقلیم های جغرافیایی، آداب و رسوم، باورهای گوناگون، عقاید مذهبی و روحیات و خلقیات، خود را نشان میدهد. این تنوع و تکثر مانند اجزای گوناگون یک پازل است که در کنار هم، جامعهای واحد و همبسته را به نام ایران ساخته است. بنابراین خرده فرهنگهای قومی و جغرافیایی بخشی از کلیّت فرهنگ جامعه ماست. شناخت، بررسی و معرفی هر یک از این اجزا، کمک به آشنایی، همدلی و ایجاد همبستگی بیشتر در بین اقوام و فرهنگهای گوناگون درون جامعه است.
فرهنگ
هر ملت و قومی فرهنگی دارد و هر فرهنگ برای آن قوم بسیار اهمیت دارد. »فرهنگ برای جامعه همچون حافظه برای انسان است. به عبارت دیگر فرهنگ شامل سنتهایی است که نشان میدهد پیش از این چگونه عمل می شده است. فرهنگ همچنین شامل نگرش مردم به خود و محیط اطرافشان، پیش فرضهای بیان نشده آنها درباره راه و رسم دنیا و همچنین روشی است که مردم باید عمل کنند.
معمولاً بیشتر ملتها و اقوام مورد اعتنا را با فرهنگشان می شناسیم؛ زیرا فرهنگها نمایی از ویژگیهای مهم و برجسته قومی را در منظر دیگر ملتها میگذارد. »فرهنگ به معنای خاص به سرمایه معنوی یک قوم گفته میشود و این، همه آثار ادبی و هنری و فکری را دربرمیگیرد؛ همه آنچه از درون او سرچشمه گرفته و در برون تجلی خود را در سازندگی یافته است. این سازندگی اگر بیشتر متوجه برآوردن حوائج مادی و جسمانی باشد، نام تمدن به خود میگیرد و اگر بیشتر ناظر به اقناع نیازهای معنوی و غیر انتفاعی و غیر قابل تقویم او باشد نام فرهنگ؛ ولی غالباً این دو با هم پیوستگی مییابند.
فرهنگ عامه
در درون یک فرهنگ ملی، فرهنگهای محلی متفاوتی وجود دارد. فرهنگ اقوام و اقلیمهای گوناگون را در یک سرزمین به نام فرهنگ عامه میشناسیم. برای فرهنگ عامه به اختصار یا به تفصیل تعاریف و توصیفاتی ارائه شده است؛ از جمله این تعریف که محتوای فرهنگ عامه را نیز بهخوبی بیان کرده است:
»دانش عوام یا توده شناسی شاخه ای است از علم مردم شناسی و عبارت است از علم به آداب و رسوم، بازیها و سرگرمیها، قصه ها، افسانهها، داستانها، ضرب المثلها، چیستانها، ترانهها، سرودهها و تصنیفهای شادی و عزای یک قوم و ملت که زبان به زبان و دهن به دهن از نسلی به نسلی می رسد و جمعآوری و بررسی دقیق آنها، بسیاری از نکات تاریک و مبهم زندگی و معیشت، اخلاق و عادات، عواطف و احساسات و طرز تفکر و اندیشه و اجمالاً خصایص روحی و ملی آن قوم و ملت را آشکار میسازد
اهمیت ادبیات و فرهنگ عامه امروزه به حدی است که در بررسی و تحلیل آنها نظریاتی مطرح شده است. آراء و نظریاتی مانند »فرهنگ تودهای، مکتب فرانکفورت و صنعت فرهنگ، نشانه شناسی و ساختارگرایی، مارکسیسم، پست مدرنیسم، پوپولیسم فرهنگی و فمینیسم« از این نظریات است
کنایات
این نوشتار، بازتاب فرهنگ عامه را در یکی از گویشهای جنوب کشور بررسی میکند. بخش فراوانی از ویژگیهای فرهنگ عامه، باورها عناصر فرهنگی و اعتقادی، و نیز ویژگی های روحی و خُلقی مردم در گویشها و اصطلاحات بومی خود را نشان می دهد. در کتب بلاغی، کنایه را با تعابیری نزدیک معنی کردهاند. از جمله: »کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح آن است که لفظی را بگویند و از آن لازمِ معنی حقیقی را اراده کنند به این شرط که اراده معنی حقیقی نیز جائز باشد
همچنین شمیسا - 235 :1372 - با تعبیری سادهتر در این باره نوشته است: »کنایه عبارت یا جملهای است که مراد گوینده معنای ظاهری آن نباشد اما قرینه صارفهای هم که ما را از معنای ظاهری متوجه معنای باطنی کند، وجود نداشته باشد.« کنایات عامه بخشی از ادبیات شفاهی و حاوی روح زندگی محلی و اقلیمی هستند و با گردآوری آنها به منابع مکتوب و ذخیره فرهنگی تبدیل میشوند.
کنایات برخاسته از باورها، رفتارها، نوع زندگی، رنجها، شادیها، غمها و تجربه های مردمی است که در یک اقلیم زندگی میکنند. این کنایات نیز گرچه در زبان و بیان متفاوتند اما در روح و پیام و محتوا می توانند با ادبیات عامیانه در اقلیمهای دیگر مشترکاتی داشته باشند. در فرهنگ عامه عناصر فراوانی را میتوان بررسی کرد که در این نوشتار، به بازتاب باورها، آداب و رسوم و خلقیات مردم علامرودشت در جنوب استان فارس میپردازیم.
ضرورت تحقیق
ادبیات و فرهنگ عامه یکی از رشتههای ارتباط جمعی و پیوند بین نسلها و توده هاست. نسلهای امروز با دیروز تفاوت فراوان دارند اما شناخت فرهنگ نسلهای قدیمی و نسل کهنسال، پیوند فرهنگی بین نسلها را حفظ میکند. »از برخی جهات می توان گفت که یک نسل عبارت است از فاصله میان والدین یا فرزندانشان؛ بدین ترتیب اگر سن بچهدار شدن را مثلاً بیست الی بیست و پنج سالگی فرض کنیم، آنگاه هر بیست تا بیست و پنج سال یک نسل جدید پا به عرصه حیات میگذارد. بسیاری از مردم در طول عمر خویش شاهد سه نسل هستند: پدر بزرگها و مادر بزرگها، خودشان و فرزندانشان
پیشینه تحقیق
در زمینه ادبیات عامیانه به طور عموم از جمالزاده و هدایت تا امروز کارهای نسبتاً فراوانی انجام شده است اما پرداختن به کنایات در گویشها و دریافت ویژگیهای فرهنگی از آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. درباره فرهنگ عامه در منطقه علامرودشت، تاکنون به این صورت، تحقیقی صورت نگرفته است. البته کتابهایی مختصر درباره معرفی جغرافیایی منطقه و برخی از ویژگیهای عمومی فرهنگی علامرودشت نوشته شده امّا کتاب »گویشنامه علامرودشت« مفصلترین اثری است که به معرفی ویژگیهای زبانی و دستوری - آوایی، صرفی و نحوی - علامرودشت پرداخته است.