بخشی از مقاله
چکیده
خیابان ها در مناطق مرکزی شهرها به عنوان عرصه ای مهم جهت حضور شهروندان و برقراری تعاملات اجتماعی مطرح هستند ولی متاسفانه در سالهای اخیر تسلط حضور اتومبیل ها و آسیب های ناشی از آن در این خیابان ها را شاهدیم. در چند دهه اخیر جهت خارج کردن شهرها از تسخیر اتومبیل ها اقدامات متفاوتی صورت پذیرفته است که از جمله این اقدامات پیاده راه سازی در بافت های مرکزی شهرهاست. لذا مدیران شهری درکشور ما نیز به همین منظور در شهرهای متفاوت رویکردی واحد را مد نظر قرار داده اند و خیابانهایی را در مراکز شهرها تبدیل به پیاده راه کرده اند.
البته این اقدام بسیار پسندیده و قابل تقدیر است ولی در بعضی موارد شاهد نا رضایتی گروه های ذینفع و درنتیجه شکست این نوع اقدامات هستیم. اتومبیل به نوعی یکی از وسایل مورد نیاز در جوامع امروزی تبدیل شده است.
جهت کاستن از مشکلات به وجود آمده ی، در نتیجه احداث پیاده راه ها و همچنین تسلط حرکت پیاده در شهرها، تکنیکی تحت عنوان فضای مشترک - shared space - مطرح شد که در این روش خودروها حذف نمی شوند ولی حجم و سرعت خودروها کاهش مییابد و به حرکت امن پیاده اولویت داده می شود. طرح فضای مشترک - shared space - دردهه هشتاد قرن بیستم میلادی برای اولین بار در هلند، مطرح و معرفی شد و بدنبال آن در کشورهای دیگر اروپایی و آمریکایی نیز مورد استفاده قرار گرفت و با استقبال زیادی مواجه گشت که هدف آن پیاده مدار کردن شهرها و پاسخگویی به حجم بالاتری از نیازهای ذینفعان بود.
لذا در این مقاله به معرفی این روش و تجارب جهانی با این روش پرداخته شده است که در نهایت می توان نتیجه گرفت با توجه به شرایط و نیازهای گروه های ذینفع در فضاهای شهری، تکنیک فضای مشترک به عنوان راه حلی پاسخگو به سطح بالاتری از نیازهای ذینفعان می تواند جایگزین پیاده راه سازی شود.
.1 مقدمه
نگرشهای سواره محور در قرن بیستم پیامد هایی را از جمله اتومبیل محوری در شهرها ، ارجحیت منافع شخصی بر منافع اجتماعی و عدم توجه به انسان ها را سبب گشت. حضور اتومبیل ها در شهرها مشکلات و آسیب های زیادی را به شهرها وارد کرد افزایش آلودگی های زیست محیطی مانند: آلودگی هوا، آلودگی صوتی، آلودگی بصری، و...، گسترش بیمار ی های جسمی و روحی، افزایش تصادفات و خسارات ناشی از آن، به ویژه کاهش تعاملات اجتماعی از جمله زیان های محیط ها ی اتومبیل مدار است. اهمیت دادن به انسان و نیازهای آن در بسیاری از شهرهای جهان از اولویت های مدیران و مسئولین شهری است که این موضوع در شهرهای ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
برتری یافتن پدیده ماشینیسم بر نیازها و خواسته های شهروندان ، پدیده ای است که بدترین اثر را بر جسم و روان مردم خواهد گذشت. در طرح های نوین شهرسازی ،کاستن از آسیب ها و مخاطرات ناشی از وجود اتومبیل ها در شهرها و محدودیت ورود اتومبیل به بخش های مرکزی شهرها از اولویت های برتر یک طرح به حساب می آید. اهمیت دادن به انسان و نیازهای آن در برنامه ریزی و طراحی شهری و اولویت به پیاده از نکات مثبت، در بسیاری از شهرهای جهان می باشد که این موضوع در شهرهای ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
به منظور انسان محور کردن شهرها تکنیک های متعددی توسط نظریه پردازان شهری ارائه شده تا تسلط حرکت پیاده در طرح های توسعه شهری را مورد تاکید قرار دهد که احداث پیاده راه ها ازجمله این اقدامات است . جهت کاستن از مشکلات به وجود آمده، در نتیجه احداث پیاده راه ها و همچنین تسلط حرکت پیاده در شهرها تکنینکی تحت عنوان، طرح فضای مشترک - shared space - مطرح شد که در این روش خودروها حذف نمی شوند ولی حجم و سرعت خودروها کاهش مییابد و به حرکت امن پیاده اولویت داده می شود.
.2 پیشینه پژوهش
رعایت اصول زیربنایی و یکپارچه سازی تمام جنبه های مدیریت و طراحی خیابان ها، حداقل در 30 سال گذشته به صورت مشهود در کشورهای صاحب نام اروپایی قابل رویت بوده است و ما شاهد نهضت های مختلفی در این زمینه بوده ایم.به خصوص در این مورد می توان به اقدامات صورت گرفته در کشور هلند اشاره کرد.که این اقدامات با عنوان وونرف یاد شد که بیشتر در مورد مدیریت خیابان های مسکونی بود.
در سال های اخیر اصطلاح "فضای مشترک" به صورت کلی به مکان هایی اطلاق می شد که در آنها حجم ترافیک به صورت یکپارچه بین قسمت های پر از ازدحام شهری ، مراکز و حومه ی شهر ها تقسیم شده بود.اگرچه تقریبا در تمامی کشورهای اروپایی می توان نمونه هایی از این نوع طراحی یافت. ولی می توان از پروژه های موفق این نوع طراحی در کشورهای دانمارک ، سوئد و هلند اشاره کرد.با تمامی ابعاد اصول نوین فضای مشترک را می توان در کشور انگلستان به صورت واضح مشاهده کرد.
به عنوان یکی از مستندات در این زمینه می توان به بازسازی تعدادی از تقاطع ها در قسمتی از شهر داچ در استان های شمالی فریزلند اشاره کرد.وجود یک تئاتر شهر در حومه ی این منطقه این مکان را به یکی از پر ازدحام ترین نقاط شهر تبدیل کرده بود که با حجم ترافیک بالای آن به یک پدیده ی متداول در شهر تبدیل شده بود که وجود یک تقاطع بسیار بزرگ در قلب این حجم ترافیکی به ازدحام جمعیت در محدوده افزوده بود.ولی مسئولین با استفاده از یک نوع سیگنال کنترلی و یا علائم راهنمایی خاص توانستند رفت و آمد حدود 20000 وسیله ی نقلیه در طول شبانه روز را در این محدوده کنترل کنند.
مسئله ی نگران کننده در این تقاطع های پر رفت و آمد و یا جاده هایی که پهنای باند آنها زیاد است،متراکم بودن و خطرناک بودن و کمبود فعالیت های اجتماعی در آنهاست.در این مکان ها مسیر های پیاده و راه های مخصوص دوچرخه نامناسب و غیر جذاب هستند.
»فضای مشترک« یعنی حذف مرز میان آمدوشدِ خودرو و عابرینِ پیاده،عموماً با از بین بردن چیزهایی مانند جدول، خطکشیهای روی خیابان، و علائم و چراغهای راهنمایی. در نتیجهی این طرح، رانندگان، دوچرخهسواران و عابران پیاده بیشتر احتیاط میکنند و تصادفها نادر و فجایع اندک میشوند. اشتراک گذاشتن فضا تحت عنوان وونرف در هلند در اواخر 1960 آغاز شد. هانس موندرمان،مهندس ترافیک هلندی، مفهومِ فضای مشترک را ابداع و آن را در چندین شهر در اروپا اجرا کرده است، از دستاوردهای معروف او وونرف - Woonerf - در هلند یا پروژه زندگی خیابان - Living Street - است که معروفترین این نوع پروژه ها بومته در آلمان بود.
همیلتون بایلی در سال 2008 بیان می کند که اگر در خیابان ها، زیبایی وجذابیت کمی برای فعالیت ها،حمل ونقل و یا تعاملات اجتماعی وجود داشته باشد در نتیجه مردم تمایل کمتری برای گذراندن اوقات خود در مکان های عمومی دارند به همین خاطر کیفیت این فضاها کاهش خواهد یافت و فعالیت های انسانی از مکان های عمومی به فضاهای خصوصی منتقل می شود از این رو او طراحی شهری فضای مشترک را به عنوان جایگزین طرح های سنتی رایج در شهرهای انگلیس که بر مسائل ترافیکی توجه داشت پیشنهاد و توصیه کرده است.
رعایت اصول زیربنایی و یکپارچه سازی تمام جنبه های مدیریت و طراحی خیابان ها، حداقل در 30 سال گذشته به صورت مشهود در کشورهای صاحب نام اروپایی قابل رویت بوده است و ما شاهد نهضت های مختلفی در این زمینه بوده ایم.به خصوص در این مورد می توان به اقدامات صورت گرفته در کشور هلند اشاره کرد.که این اقدامات با عنوان وونرف یاد شد که بیشتر در مورد مدیریت خیابان های مسکونی بود.
در سال های اخیر اصطلاح "فضای مشترک" به صورت کلی به مکان هایی گفته می شد که در آنها حجم ترافیک به صورت یکپارچه بین قسمت های پر ازدحام شهری ، مراکز و حومه ی شهر ها تقسیم شده بود.اگرچه تقریبا در تمامی کشورهای اروپایی می توان نمونه هایی از این نوع طراحی یافت. ولی می توان از پروژه های موفق این نوع طراحی در کشورهای دانمارک ، سوئد و هلند اشاره کرد.با تمامی ابعاد اصول نوین فضای مشترک را می توان در کشور انگلستان به صورت واضح مشاهده کرد
به عنوان یکی از مستندات در این زمینه می توان به بازسازی تعدادی از تقاطع ها در قسمتی از شهر داچ در استان های شمالی فریزلند اشاره کرد.وجود یک تئاتر شهر در حومه ی این منطقه این مکان را به یکی از پر ازدحام ترین نقاط شهر تبدیل کرده بود که با حجم ترافیک بالای آن به یک پدیده ی متداول در شهر تبدیل شده بود که وجود یک تقاطع بسیار بزرگ در قلب این حجم ترافیکی به ازدحام جمعیت در محدوده افزوده بود.ولی مسئولین با استفاده از یک نوع سیگنال کنترلی و یا علائم راهنمایی خاص توانستند رفت و آمد حدود 20000 وسیله ی نقلیه در طول شبانه روز را در این محدوده کنترل کنند
»فضای مشترک« یعنی حذف مرز میان آمدوشدِ خودرو و عابرینِ پیاده،عموماً با از بین بردن چیزهایی مانند جدول، خطکشیهای روی خیابان، و علائم و چراغهای راهنمایی. در نتیجهی این طرح، رانندگان، دوچرخهسواران و عابران پیاده بیشتر احتیاط میکنند و تصادفها نادر و فجایع اندک میشوند. اشتراک گذاشتن فضا تحت عنوان وونرف در هلند در اواخر 1960 آغاز شد. هانس موندرمان، مهندس ترافیک هلندی،مفهومِ فضای مشترک را ابداع و آن را در چندین شهر در اروپا اجرا کرده است، از دستاوردهای معروف او وونرف - Woonerf - در هلند یا پروژه زندگی خیابان - Living Street - است که معروفترین این نوع پروژه ها بومته در آلمان بود
همیلتون بایلی در سال 2008 بیان می کند که اگر در خیابان ها، زیبایی وجذابیت کمی برای فعالیت ها،حمل ونقل و یا تعاملات اجتماعی وجود داشته باشد در نتیجه مردم تمایل کمتری برای گذراندن اوقات خود در مکان های عمومی دارند به همین خاطر کیفیت این فضاها کاهش خواهد یافت و فعالیت های انسانی از مکان های عمومی به فضاهای خصوصی منتقل می شود از این رو او طراحی شهری فضای مشترک را به عنوان جایگزین طرح های سنتی رایج در شهرهای انگلیس که بر مسائل ترافیکی توجه داشت پیشنهاد و توصیه کرده است
.3 جایگاه عملکردی خیابان به عنوان عنصر مهم فضای شهری
آنچه از نام خیابان در قدم اول به یاد هر کسی می آید همان نقش بارز تردد و جابجایی یا یک راه عبوری است. در حالی که خیابان به عنوان یکی از عناصر مهم شکل دهنده فرم اصلی شهر ، نماد فرهنگی ، و اجتماعی و برقرار کننده ارتباط فضایی و اتصال فعالیت های شهری بوده و همواره مورد توجه شهرسازان و طراحان شهری قرار داشته است.
از نظر عملکردی همان طور که ترنر در کتاب "شهر همچون چشم انداز" می گوید خیابان های مستقیم و عریض توسط دیکتاتورها طراحی شده و آنها قصر و بارگاه خود را جهت نشان دادن رژه هایی که به منظور نشان دادن جلال و جبروت خود بود بر سر آن قرار می دادند و فضای حاکم بر این نوع خیابان ها با فضای تفریحی که دربرگیرنده مسائل زیست محیطی سالم و سرگرم کننده باشد متفاوت بوده است.