بخشی از مقاله
چکیده
امروزه نسبی گرایی به عنوان یک تفکر غالب در جامعه علمی جهانی وجود دارد و آموزه های آن درباره انسان، فرهنگ، جامعه و علم بسیار چالش برانگیز می باشد. نسبی گرایی با تکیه و اصرار بر نسبی بودن تمام امور در نهایت امر به پوچ گرایی می رسد در پژوهش حاضر بررسی می کنیم که اندیشه های نسبی گرایانه در مورد انسان ها، قائل به تفاوت بین انسان ها می باشد و نقطه اشتراکی برای زندگی انسان ها در یک فرهنگ نمی بیند لذا این اندیشه زندگی را بر انسان ها سخت می کند.
پرسشی که این نوع تفکر برای انسان امروز ایجاد می کند این است که آیا عامل انسانی مشترکی بین انسان ها در جهان فرهنگی متفاوت وجود دارد ؟در این میان پاسخ های متفاوتی در مکاتب نظری به این پرسش داده می شود فطرت پاسخی است که در برخی مکاتب به آن توجه می شود اما سوالی که از این پاسخ برای نگارنده به وجود آمد این است که آیا اختلاف بین انسان ها نیز امری فطری است ؟ به بیان دیگرفطرت عامل مشترک بین انسان ها است یا فطرتی عاملی برای تفاوت انسان ها می باشد؟
در پی پاسخ به این پرسش، سراغ مکاتب مختلف فکری می رویم »برایان فی« در سنت غربی معتقد است همین تفاوت هایی که اندیشه نسبی گرایی از آن صحبت می کند براساس شباهت ها و گفتگوهای اولیه صورت گرفته است لذا قدرمشترک ها و شباهت های انسان ها که باعث می شود که این تفاوت ها درک گردد یا به عبارت دیگر تفاوت فقط در برابر پس زمینه ای از اشتراکات می تواند وجود داشته باشد در سنت اسلامی فطرت پاسخ کامل و متقنی به پرسش فوق می دهد اما با بررسی اندیشه علامه طباطبایی درباره فطرت ایشان جدای از این که فطرت را نقطه اشتراک بین تمام انسان ها می دانند یعنی در مقام بالقوه بودن بینش ها و گرایش های فطری باعث شباهت بین انسان ها می باشد علامه معتقد اند میزان فعلیت یافتن این گرایش ها و بینش های فکری خود باعث تفاوت بین انسان ها می شود پس نگاه ایشان به فطرت در مقام شباهت و تفاوت انسان می باشد که پاسخی جامع و کامل به پرسش فوق الذکر است. در پژوهش حاضر روش کتابخانه ای و تفسیر موضوعی مورد استفاده قرار گرفته شده است.
مقدمه
پژوهش حاضر با توجه به پرسش آیا عامل انسانی مشترکی بین انسان ها در جهان فرهنگی متفاوت وجود دارد ؟در این میان پاسخ های متفاوتی در مکاتب نظری به این پرسش داده می شود فطرت پاسخی است که در برخی مکاتب به آن توجه می شود اما سوالی که از این پاسخ برای نگارنده به وجود آمد این است که آیا اختلاف بین انسان ها نیز امری فطری است ؟
به بیان دیگرفطرت عامل مشترک بین انسان ها است یا فطرتی عاملی برای تفاوت انسان ها می باشد؟ شکل گرفته است و ما در پی آن هستیم تا با بررسی جواب های ممکن در تاریخ اندیشه انسانی به پاسخ مطلوب دسترسی پیدا کنیم ابتدا در رویکرد پوزیتیویستی رویکردی که از نظر معرفت شناسانه وجود داشت بررسی می گردد ضمن آن که گزاره های انسان شناختی این رویکرد هم بسیار مهم می باشد سپس رویکردی که غالب می شود در پاسخ به رویکرد اول رویکرد نسبی گرایی است که اندیشه های آن یک نوع پوچ گرایی را ترویج می کند.
ما در پی آن هستیم تا پس از بررسی ریشه های پرسش و احصاء پاسخ سنت غربی سراغ سنت اسلامی برویم و با عرضه پرسش فوق به حکمت اسلامی به نتایج مورد قبولی دست پیدا کنیم در این بین مفهوم فطرت در حکمت اسلامی ظرفیت توضیح در این باره را دارا می باشد اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ اندیشه نظراتی داشته اند که البته درباره این مقوله باید گفت که تفاوت های نظری بسیار متفاوتی دیده نمی شود تنها اندیشمندی که نگاه متفاوتی برای پاسخ به این پرسش دارند مرحوم علامه طباطبایی می باشند که در تفسیر المیزان به شرح و توضیح آن پرداخته اند پرداختن به مفهوم فطرت البته از زمان فلاسفه یونان باستان مورد بحث بوده است که این مفهوم را در آن زمان بررسی خواهیم کرد.
پیشینه پژوهش
مفهوم فطرت در طول تاریخ اندیشه همیشه مورد بحث بوده است در این میان با بررسی مقالاتی که در این زمینه تدوین شده اند پژوهش های ذیل احصاء شده اند. آن چه که پژوهش حاضر را از پژوهش های دیگر متمایز می کند بررسی جامع مفهوم فطرت در تاریخ اندیشه از یونان باستان تا زمان حال می باشد و نگاهی که متفاوتی که نسبت به مفهوم فطرت از علامه طباطبایی مطرح شده است توجه به فطرت به عنوان عاملی که در عین این که توضیحی برای شباهت های انسانی می باشد توضیح جامعی برای تفاوت های میان انسان ها می باشد که این مهم از طریق میزان به فعلیت رسیدن فطریات حاصل می شود در مقام بالقوه همه انسان ها طبق رویکرد موجود در تمام پژوهش های ذیل همه انسان ها یکسان می باشند اما میزان به فعلیت رسیدن فطریات در انسان ها باعث تفاوت بین آن ها می شود.
هر یک از این پژوهش ها به نوبه خود مفهوم فطرت را در اندیشه، اندیشمندان مسلمان به خوبی توضیح داده اند برخی از آن ها تمرکز بر اندیشه مرحوم علامه نیز داشته اند نگاه فرهنگی به مفهوم فطرت به ندرت در آن ها مطرح شده است به عنوان مثال در پژوهش ظرفیت های فرهنگی-هویتی جهان فطری سعی در توضیح این مفهوم دارد ولی سطح بررسی آن سطح کلان در حوزه جهان فطری می باشد ما در این پژوهش از سطح انسان و مولفه های انسان شناسی شروع خواهیم کرد و سپس به در سطوح کلان به تبیین نظری خواهیم پرداخت درباره جوامع نیز تحلیل خواهیم کرد.
پژوهش فوق توضیحات کامل و جامعی را از سیر مفهوم فطرت از یونان باستان توضیح داده است که در پژوهش حاضر از آن استفاده های زیادی شده است زمینه های بحث درباره فطرت از فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو اثرات زیادی را بر اندیشمندان ×بعدی داشته است اگر چه که فیلسوفان و عرفای مسلمان در تبیین فطرت از منابع دینی استفاده داشته اند.
برای پاسخ به پرسش پژوهش یکی از رویکردهایی که در فلاسفه جدید حوزه زبان در مباحث چرخش زبانی توسط افرادی مانند ویتکنشتاین به آن پرداخته شده است زبان می باشد که پژوهش فوق زبان را یک عامل فطری می داند که بین تمام انسان ها مشترک می باشد و ریشه های زبانی یک عاملی می باشد که انسان را از آن نسبی گرایی رها می سازد و نگاهی نو می باشد که البته این رویکرد نیز در توضیح تفاوت ها به واسطه فطرت موفقیت خاصی ندارد بلکه در آشنایی با رویکردهای جدید در حوزه توضیح اشتراکات انسانی پاسخ مناسبی دارد که ما در پژوهش حاضر از آن استفاده داشته ایم.