بخشی از مقاله

چکیده

راهبرد ورود صنایع به نواحی روستایی در حکم راهکاری برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور های در حال توسعه تلقی می شود.

در این تحقیق، به منظور ارزیابی تأثیر نواحی صنعتی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی، شهرستان ارومیه دارای 1200 روستا با دارا بودن صنایع مختلف از تولید میوه و معادن و صنایع دستی تا گردشگری به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند.

نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که در شاخص های برگزیده، شامل خوراک، پوشاک، کیفیت مسکن، رضایت و ثبات شغلی، عدم مهاجرت، انگیزه ماندگاری، در روستا های مورد مطالعه از روستاهای شهرستان ارومیه تفاوتی معنی دار دارند.

مقدمه و طرح مسئله

صنعتی سازی روستایی راهبردی است که ابزار های مناسب برای متنوع سازی اقتصاد روستایی را فراهم می آورد و از این رو، رویکردی اقتصادی به شمار می رود که با ایجاد اشتغال و افزایش و توزیع متعادل تر درآمدها، سطح زندگی روستاییان را بهبود بخشیده و زمینه دستیابی به توسعه پایدار روستایی را فراهم میسازد

نظریه توسعه و صنعتی شدن مناطق روستایی عاملی تأثیرگذار بر فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی است که در عین حال، آخرین چاره کار برای حل مشکل فقر در مناطق روستایی محسوب می شود بر اساس این دیدگاه، از طریق صنعتی سازی و گسترش فعالیت های غیرکشاورزی در روستاها، می توان به افزایش رفاه و تأمین کالا ها و خدمات ضروری برای خانوارهای روستایی تحقق بخشید. تأثیرات و نفوذ صنعت در مناطق روستایی با ایجاد اقتصادی فعال می تواند دارای اثرات تکاثری باشد، به طوری که تجربیات کشور های متعدد نشان می دهد هر تغییر ساختاری از طریق صنعتی شدن نه تن ها نقش اقتصادی باارزش در مناطق روستایی ایجاد می کند بلکه منجر به اقتصاد بر این اساس، صنعتی شدن می تواند از طریق خودرانشی می شود

افزایش تولیدات روستایی، بهره وری، ایجاد فرصت های شغلی، تأمین نیاز های اساسی و ایجاد پیوند با دیگر بخش های اقتصادی، نقشی بسیار مهم در توسعه روستایی ایفا کند

بررسی مقوله راهبردهای توسعه روستایی د ر کشورهای جهان سوم نشان می دهد که هر یک از این کشورها متناسب با ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی، خود رویکردهایی متفاوت داشته اند. در ایران نیز طی دهه های 1350 تا 1370 صنعتی سازی روستاها و طرح ایجاد نواحی صنعتی روستایی از راهبردهای مهم توسعه به شمار میرفت - اختر، - 1383، هر چند، نخست، این مقوله در برنامه عمرانی دوم - پیش از انقلاب اسلامی - مطرح شد، اما چون رویکرد اصلی برنامه های عمرانی بخش صنعت در آن زمان بر راهبرد توسعه صنعتی در نقاط شهری استوار بود، هیچ گاه صنایع روستایی نتوانسته است که جایگاه واقعی خود را در عمران روستایی بیابد

در سال های آغازین انقلاب نیز عمده فعالیت های روستایی به اجرای طرح های زیرساختی و کالبدی معطوف بود؛ تا اینکه در برنامه اول توسعه اقتصادی - اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، صنایع روستایی به لحاظ اهمیت آن در افزایش سطح درآمد روستاییان و ایجاد زمینه های ارتقای فناوری در فعالیت های سنتی و بومی مورد توجه قرار گرفت یکی از طرح های دولت در این برنامه ایجاد نواحی صنعتی روستایی بود

تنوع بخشی به اقتصاد روستا، جلوگیری از مهاجرت بی رویه از مناطق روستایی به مناطق شهری، و کاهش نابرابری های فضایی بین مناطق شهری و روستایی از سیاست های اساسی دولت در توسعه روستایی است که در قالب اهداف کلی برنامه ها و طرح هایی تدوین شده است و در بخش های مختلف کشور، به ویژه در نواحی روستایی، به صورت هدایت شده در حال اجراست

در این زمینه، گروهی از محققان توسعه روستایی، با بحث بررسی پیرامون صنعتی سازی روستا به مثابه سنگ بنای راهبرد توسعه آینده، بر این باورند که در فرآیند توسعه اقتصادی کشور، صنعتی سازی روستایی در چارچوب طرح جامع ملی و نیز افزایش نرخ صادرات در راستای ایجاد تعادل در تراز پرداخت ها با سه هدف عمده اصلاح درآمد سرانه، کاهش بیکاری و کاهش عدم تعادل بین منطق های رویکردی اجتناب ناپذیر است از این رو، در دو دهه اخیر، مسئولان و برنامه ریزان کشور استقرار صنایع در روستا در قالب شهرک ها و نواحی صنعتی را در دستور کار خود قرار داده اند

روستاهای شهرستان ارومیه عضوی از جامعه روستایی کشور است که به دلیل ناپایداری شرایط بوم شناختی و از آن جمله خشکسالی های دورهای و پیامد های ناشی از آن مانند کمبود منابع اب و زمینهای کشاورزی و عدم امکان افزایش سطح زیر کشت با ضعف بنیان های کشاورزی مواجه بوده، قادر به تأمین شاخص های اقتصادی - اجتماعی مناسب برای توسعه روستایی نیست؛ و از این رو، مقاله حاضر در پی پاسخ گویی بدین پرسش است که آیا صنایع روستایی در محدوده مورد مطالعه در صنایع کوچک را می توان گامی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه روستایی در روستاهای شهرستان ارومیه دانست؟

توسعه صنعتی روستایی چیست؟

با کاهش منابع طبیعی در مناطق روستایی و نیز تحولاتی که در اثر مدرنیزاسیون بوجود آمده ظرفیتهای اشتغال در بخش کشاورزی به ویژه کشاورزی سنتی نه تنها با محدودیت روبرو میباشد، بلکه آموزش و پرورش نیروی انسانی نیز در دوران مدرن به شیوه ای عمل کرده که تمایل قشر تحصیل کرده به اشتغال در بخش سنتی کشاورزی روز به روز کاهش مییابد. در نتیجهاین امر، ظرفیت جمعیت پذیری روستاها کاهش یافته و بدین ترتیب موج مهاجرت روستائیان به شهرها در دهه اخیر مشکلاتی را در توسعه روستا و شهر پدید آورده است.

در این شرایط تنوع بخشی به ظرفیتهای اشتغال در مناطق روستایی و توسعه مشاغل متناسب با تغییرات اجتماعی - اقتصادی و محیطی ضرورت یافته است. یکی از زمینههایی که ضمن ایجاد فرصت شغلی جدید میتواند به عنوان مکمل فعالیت کشاورزی به توسعه این بخش کمک کند، توسعه فعالیتهای صنعتی است. به همین دلیل ایجاد و گسترش صنایع در دهه های اخیر به عنوان یک سیاست اجرایی تعقیب شده است.

طرفداران این سیاست معتقدند که اگر ایجاد وگسترش صنعت در روستاها بیش ازپیش جدی گرفته شود و با صبر وحوصله و با کارشناسی دقیق مورد پیگیری قرار گیرد بی گمان می تواند زمینه ساز خروج بسیاری از نواحی روستایی از تنگناهای موجود باشد. بنابراین با صنعتی کردن روستاها میتوان به اهداف توسعهای روستاها وخروج آنها از انزوای جغرافیایی دست یافت . فقدان یا کمبود فعالیتهای صنعتی و راکد بودن فعالیتهای خدماتی برخاسته از درون روستا و اتکا به بخش کشاورزی جهت کسب درآمد، از مشخصههای اصلی اقتصاد روستایی کشور است. فعال کردن بخش صنعت در نواحی روستایی میتواند موجب فعال کردن بخش خدمات نیز شده و اقتصاد روستایی را واجد قابلیتهایی تازه نماید.

امروزه در توسعه روستایی پرداختن به تحلیل اقتصادی فضاهای جغرافیایی جایگاه مهمی دارد. توسعه به معنی واقعی آن زمانی به پایداری میرسد که تحلیلهای اقتصادی در کنار سایر ابعاد اجتماعی، محیطی و کالبدی و زیرساختی به صورتی متوازن و البته مکمل سامان یابند. در این مدل توسعه چنانچه سیستم به خوبی نقش خود را ایفا نماید نقص یا کاهش عملکرد یکی با تلاش مضاعف دیگری جبران میشود. در این صورت در فرایند توسعه روستایی نیز بخشهای مختلف اقتصادی نقش و اهمیتی مخصوص به خود دارند. راهبردهای توسعه روستایی از جمله راهبرد انقلاب سبز، اصلاحات ارضی و صنعتی کردن روستا هر یک با تاکید بر بخشی از ابعاد اقتصادی توسعه، تلاش کردهاند تا اهداف توسعه در محیطهای روستایی را محقق سازند.

اما با توجه به اینکه راهبردهای صنعتی و سرمایه گذاریهای محلی گرایش شدیدی به شهر داشته است، بخش عمده سرمایه گذاریها به سمت یک یا چند شهر بزرگ سرازیر میشد و کمتر نواحی روستایی مورد توجه بود، افزون بر این همانطور که ریچاردسون میگوید، گرایشهای قطبی شدن هنوز در تمام کشورهای در حال توسعه، بسیار قوی است، بطوری که هیچ گونه پراکنش مهمی - اثرات پخش - ، در این کشورها بخودی خود روی نداده است. حتی تلاشهای آگاهانه دولت، بمنظور تمرکززدایی از صنایع به سمت یک یا دو مرکز منطقهای، همواره با مشکلات قابل ملاحظهای رو به رو شده و موفقیت آن محدود بوده است، با این حال، چنین مفهومی از پراکندگی صنایع یا عدم تمرکز، جدایی از مفهوم صنعتی کردن روستاست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید