بخشی از مقاله

چکیده:

فقر جنبه های مختلف زندگی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد، فقر از مهم ترین عوامل برای از بین رفتن امنیت اجتماعی و بروز پریشانیهای سیاسی و تنش هایملّی و شیوع بی بندوباری در اجتماع است و عامل نابودی اخلاق، ادب، فرهنگ، دین، تربیت و اعتقادات است و هنگامی که اعتقادات ضعیف شود و رو به نابودی برود، کنترل درونی که محافظی در برابر انحرافات است نیز منزوی میشود و به سوی نابودی می رود و به این ترتیب افراد در معرض انحرافات قرار میگیرند.

پدیده فقر علاوه بر ایجاد مشکلات اقتصادی، مانع تحقق عدالت اجتماعی است و ضد عدالت هست و عاملی در خدشهدار کردن کرامت انسانها محسوب میشود. سؤال مطرح شده در مقاله این است که آیا فقر تأثیری بر انحرافات رایج جامعه دارد؟ در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانهای استفادهشده است با توضیح اینکه همراه با رجوع به آیات، روایات ائمه و مراجعه به کتابهای دینی است.

هدف مقاله حاضر کشف تأثیرات بین فقر و انحرافات و ارائه برخی از راه کارها برای حل این مشکل است. نتیجه قابل ذکر این است که کج روی فقرا یا برای تأمین معیشت یا ناشی از حقارت و ضعف اعتمادبهنفس و یا عدم آگاهی و اجرا نشدن عدالت اجتماعی درباره آنان است. ازاینرو، به هر میزانی که این مشکلات برطرف شود، به همان میزان احتمال انحراف فقرا نیز کمتر میشود.

مقدمه:

شناختن خاستگاههای اجتماعی و عمومی فقر، برای مبارزه با فقر و برانداختن آن اهمیت فراوان دارد. حقیقت فقر نیازمندی است، اسلام به صورتهای گوناگون به مبارزه با فقر وعلّتهای آن برخاسته و آثار و عوارض منفی آن را آشکار و    قاطع شرح داده است و مردمان را بیدار کرده و به آنان فهمانده است که چگونه با پدیده ویرانگر فقر به مبارزه برخیزند و    محرومان، ظلمهای اقتصادی را بههیچروی برنتابند. آنچه اسلام با تأکید درباره آن سخن گفته، این است که محروم بودن محرومان و گرسنگی گرسنگان و برهنگی برهنگان و نیازمندی نیازمندان و بینوایی بینوایان، معلول قضا و قدر الهی نیست، زیرا که خداوند مردمان را آفریده و برای آنان روزی و آنچه زندگی ایشان به آن وابسته است فراهم ساخته است.

برخی از مصادیق انحراف: -1 خوردن مال مردم به ستم و گناه. -2 ستم روا داشتن بر مزدوران و کارگران. -3 افزایش بیحساب سود که موجب بالا رفتن نرخها میشود. -4 رباخواری و کمفروشی و احتکار.-5 نپرداختن انواع مالهایی که باید پرداخت شود. - حکیمی،1380، چ 1، ص - 471 فقر و نابرابری موضوعات تازهای نیستند. از آن زمان که تفاوت گروهای انسانی در دستیابی به امکانات مادی شکل گرفت و بهتدریج نهادینه گردید و سلطه گروهی بر گروه دیگر معنای ملموس به خود گرفت و کاربرد واژهایی چون بیشتر و کمتر، بالا و بالاتر و پایین و پایینتر در باب تمایزات اقتصادی- اجتماعی موضعت یافت، نابرابری اجتماعی- اقتصادی و بهتبع آن فقر نیز متولد شد.

چه بسا فاصله اندک و بسامان در یک جامعه نهتنها مشکل جدی را در جامعه به وجود نمیآورد، بلکه فوایدی نیز دارد؛ اما اگر این فاصله زیاد گردد، تبعات نامطلوبی در سطح جامعه خواهد داشت. ازنظر اسلام اختلاف فاحش که منتهی به فقر طبقهای - نه بهواسطه بیماری، بیکاری و. - بشود ممکن نیست جز از طریق ظلم و استثمار. این مشکلات در صورتی پیچیدهتر خواهد شد که معنای - نداری - در جامعه تغییر کرده و از فقدان امکانات ضروری زندگی، به فقدان هر آن چیزی که طبقه مرفه جامعه در اختیاردارند تبدیل گردد.

این تغییر زمانی پدید میآید انسانها ارزش خود را در مادیات بدانند و به آن فخر بفروشند؛ امری که امروزه به کمک گسترش ارتباطات و تبلیغات وسیع رسانههای جمعی از مدها وسایل فاخر و افزایش وسایل لوکس و قیمتی در جهان، عملی گردیده است. در این وضعیت، بهمرورزمان، یک احساس محرومیت و نداری برای کسانی که از امکانات اولیه برخوردار هستند، اما امکانات طبقه مرفه را در اختیار ندارند، فراگرفته و بهطور طبیعی احساس محرومیت کسانی که از امکانات اولیه برخوردار نیستند نیز تشدید می گردد.  به خاطر این احساس نداری، افراد تلاش می کنند از این وضعیت نجات یابند. در این حالت، اگر راههای مشروع نجات از این وضعیت باز باشد، فقرا بهراحتی از نداری نجات خواهند یافت؛ اما درصورتیکه راههای مشروع نجات از فقر باز نباشد، دو احتمال باقی میماند:

-1 یا فقرا به وضعیت خود رضایت می دهند که در این صورت، به احساس حقارت و دور شدن از جامعه گرفتار می شوند و    ازنظر شخصیتی آسیب می بینند و به سرخوردگی دچار می شوند. کسانی هم که ازنظر روانی آسیب ببینند، درنهایت به سوی انحراف تمایل پیدا خواهند کرد، چراکه آسیب روانی و اختلالات شخصیتی عامل بسیاری از فسادها و    کجرویهاست.

-2 اما درصورتی که فقرا به این وضعیت راضی نشوند، به دنبال راه های دیگری خواهند رفت که برخی از این راه ها غیر مشروع و انحرافی خواهد بود. به هرحال، ارتباط فقر و انحراف به این معناست که اگر فقر در جامعه وجود داشته باشد و امکانات مادی نیز در جامعه ارزشمند تلقی شود، ممکن است انحراف به وجود آید. اصولاً یکی از پیامدهای زندگی فقیرانه این است که فقرا در محلههای خاصی سکونت میکنند که در آن محلهها، نیروهای کنترل کننده همچون پلیس و دادگاه نیز ضعیف عمل میکنند و فساد اخلاف در این مناطق بیشتر است.

پس باید بهجای صرف هزینههای گزاف برای مهار فساد، باید فقر و نابرابری را کاهش داد و شکافهای طبقاتی را از بین برد. در غیر این صورت، انحراف و فساد افزایش خواهد یافت. فرایند مزبور به معنای محدود کردن انحراف و کجروی به فقرا و انکار انحراف در میان ثروتمندان نیست، بلکهصرفاً تبیین رابطه علی فقر و انحراف هست؛ چراکه انحراف ثروتمندان نوع دیگری از انحرافات است که علل خاص خود را دارد. درعینحال، فساد و انحراف در میان فقرا امری همگانی نیست. برخی از مصادیق انحراف:

-1 خوردن مال مردم به ستم و گناه.

-2 ستم روا داشتن بر مزدوران و کارگران.

-3 افزایش بیحساب سود که موجب بالا رفتن نرخها میشود.

-4 رباخواری و کمفروشی و احتکار.-5 نپرداختن انواع مالهایی که باید پرداخت شود. - حکیمی،1380، چ 1، ص - 471

مفهوم شناسی:

- انحراف:

دهخدا، ذیل واژه »انحراف«، این معانی را ذکر میکند: میل کردن و برگشتن، از راه برگشتن و به طرفی مایلشدن، چسبیدن، خم شدن، کج رفتن، کجروی و بی فرمانی. - دهخدا، - 1373  انحراف اخلاقی: از اصول اخلاقی دست کشیدن و کارهای ناشایست کردن - فرهنگ معین -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید