بخشی از مقاله

چکیده

نیکوکاری انسان نه فقط در عرف جوامع و ماهیت ادیان الهی مورد پذیرش قرار گرفته و سفارش شده است، بلکه برای فاعلان آن پاداش دنیوی و اخروی نیز مقرر گردیده است، یکی از مصادیقنیکوکاری انسان در گستره ی فقه اسلام و قوانین ایران مخصوصاً قوانین کیفری،»قاعده ی احسان« می باشد،که به موجب آن فردی که بهانگیزه ی خیرخواهانه عملی را انجام دهد و اتفاقاً همان عمل منجر به خسارت و صدمه بر دیگری و یا حتی فوت او شود با وجود شرایطی مسئول شناخته نمی شود

از جمله ی این شرایط می توان به عرفاً خیرخواهانه بودن عمل ، ضرر کمتر داشتن عمل فرد به نسبت ضرر وارده بر فرد مورد احسان و رعایت مقررات قانونی اشاره کرد؛ قانونگذار در قانون جدید مجازات اسلامی مقررات این قاعده را به صراحت در ماده 510 مورد اشاره قرار داده است که در این نوشتار نیز سعی می شود بعد از اشاره به مبانی فقهی این قاعده، شرایط اِعمال آن را بر مبنای مقررات کیفری علی الخصوص ماده 510 قانون مذکور مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.

-1 مقدمه

بدون شک رفتارهای - فعل و ترک فعل های - انسان در شرایط گوناگون از جانب عرف و قانون می تواند واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته باشند، به گونه ای که بسته به شرایط زمانی و مکانی و سایر اوضاع و احوال هر رفتار فرد می تواند مصداق بدی و یا خوبی تلقی گردد، نگاه دو بعد فقه و حقوق کیفر ی به رفتار افراد و تعیین واکنش علیه این رفتارها تا حدودی با یکدیگر متفاوت می باشد، به گونه ای که در گستره ی حقوق کیفری فقط با رفتارهایی که در قوانین کیفری جرم شناخته شده و برای آنها مجازات تعیین شده باشند - ماده 2 قانون مجازات اسلامیسرو - کار داریم امّا در فقه از دو بعد دنیوی و اخروی به رفتار های انسان توجه می شود، یعنی هم رفتارهایی که مخالف اخلاقیات می باشند و عذاب اخروی برای آنها در نظر گرفته شده است و هم رفتارهایی که مخالف اوامر و نواهی شارع مقدس بوده و عذاب و عقوبت دنیوی - مجازات - برای آنها در نظر گرفته شده است.

از جمله رفتار هایی که هم در فقه پاداش دنیوی1و اخروی برای آن مقرر گردیده است و هم در قوانین کیفری مرتکب آن در سایه حمایت قانون قرار گرفته است رفتارخیرخواهانه2می باشد که در قالب قاعده ی احسان3بیان شده است. احسان مصدر باب افعال از ریشه " حسن " می باشد - ابن منظور ، 1410 ه ق، ج13، - 117ودر لغت به معنی خوبی، نیکی - معین،1381، 1، 98 - و نیکویی کردن درباره کسی - عمید، 1389، 77 - به کار برده شده است، در اصطلاح حقوق کیفری عبارت است از اینکه فردی با انگیزه ی خیرخواهانه و در جهت حفظ جان، مال و یا آبروی دیگری عملی را که برای حفظ موارد یاد شده لازم است انجام دهد. و در اصطلاح فقهی عبارت است از نفعی را به دیگری رساندن بدون اینکه او مستحق دریافت آن نفع بوده باشد و محسن در این احسان کردن قصد احسان را داشته باشد

نکته ی شایان توجه در این باره این است که چون در عرصه حقوق کیفری رفتارها برخورد مستقیم با جان و مال و آبروی افراد دارند باید در تطبیق مصادیق عمل خیرخواهانه بر شرایط قانونی قاعده، مقامات قضایی نهایت سعی و دقت نظر خود را به منظور جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی بکار گیرند و نباید قبل از اتمام تحقیقات کافی، به صرف ادعاهای افراد مدعی احسان تحت تأثیر بعضی از افراد سوء استفاده گر قرار بگیرند، زیرا وجود قواعدی مثل احسان در قوانین کیفری در کنار مزایای فراوانش و اینکه بهعمالاَ واقعاً خیرخواهانه که اتفاقاً منجر به ضرر مالی و جانی شده است جنبه ی قانونی می دهد و از آنها حمایت می کند، می تواند مجرایی باشد برای استفاده سوء بعضی از افراد که در پی جلوه دادن اعمال پلید خود در لباس قانونی هستند.

نکته ی قابل ذکر در این مقاله این است که با توجه به اینکه بیشتر تحقیقات صورت گرفته درایران در ارتباط با قاعده ی احسان بیشتر حول محور مسائل مربوط به خسارات مالی و درواقع مسائل حقوقی - به معنای خاص - بوده است، تحقیق پیش رو به نوبه ی خود پژوهشی نو در تحلیل قاعده ی مذکور در ابعاد فقه و حقوق کیفری و حول محور مسئولیت کیفری می باشد، و با توجه به اصل قانونی بودن حقوق جزا سعی شده است مستندات قانونی این قاعده به شکل بارزی مورد بررسی قرار گیرند.

در این مقاله سعی شده است با تحلیل مبانیفقهی و حقوقی، خصوصاً قوانین کیفری به سؤالاتی از قبیل اینکه آیا صرف اثبات انگیزه خیرخواهانه برای رفع مسئولیت فرد محسن کافی است؟ در واقع آیا قانونگذار در اعمال قاعده ی احسان ضابطه ی عینی رفتار خیرخواهانه را پذیرفته است یا ضابطه ی شخصی؟ و سؤالاتی دیگری که در مباحث بعدی مورد اشاره قرار می گیرند پاسخ مستدل و مستند داده شود.

در این مقاله بعد از ذکر یک مقدمه، جایگاه قاعده ی احسان در فقه اسلامی بر مبنای آیات و روایات و بنای عقلا، مستندات و شرایط اِعمال قاعده ی مذکور در حقوق کیفری ایران مورد بررسی قرار می گیرد و در پایان از مباحث مطروحه نتیجه گیری به عمل می آید.

-2 جایگه قاعده احسان در فقه اسلامی

از جمله اعمالی که در گستره ی فقه اسلامی چه در کلام وحی - قران - و چه در کلام پیامبر - ص - و ائمه - ع - مورد سفارش قرار گرفته شده است، احسان و نیکوکاری است، که بدون شک مقصود از ایناَعمال در فقه رسیدن به نتیجه ی نیک نیست بلکه آنچه از اهمیت برخوردار است مصداق عمل نیکو بودن رفتارفرد است که ممکن است اتفاقاً به نتایجی مخالف با خواست و نیت فرد محسن بیانجامدامّا، آنچه که در فقه نیز ایجاد سؤال می کند این است که ضمانت اجرای رفتار نیک منتهی به صدمه و خسارت چیست؟

آیا جبران خسارات و صدمات روحی و جسمی قابل استیفاء است یا نه؟ که تحقاًی پاسخگویی به این گونه سؤالات نیازمند تحلیل و بررسی مستندات این قاعده در تمامی گستره ی فقه اسلام می باشد که در این مبحث سعی می شود با اتکا به تفاسیری از آیات قرآنی مرتبط با قاعده و شأن نزول این آیات و نیز دقت نظر در روایات و تعمق در سیره ی عقلا و اجماع به این سؤالات پاسخ داده شود و یک نگرش جامع از قاعده ی مذکور در فقه بدست آید.

-1 -2 آیات قرآن

آیاتی از قرآن کریم به صراحت هرچه تمامتر گویای قاعده ی احسان و دال بر نفی مسئولیت کیفری و مدنی از شخص محسن می باشند که در زیر به تحلیل تفاسیر و شأن نزول هر یک از آنها پرداخته می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید