بخشی از مقاله
چکیده
از آنجا که امثال و حکم و یا ضرب المثل هاي هر ملت نشأت گرفته از فرهنگ آن ملت می باشد. فرهنگ شامل سخن، دانش، باورها، آداب، هنر، فن شناسیها، آرمانها و دستورهایی است که ما از دیگران از بزرگانمان و از گذشته آموخته و خود میتوان چیزي بر آن افزود. زبان نیز از دل فرهنگ هر ملت بیرون آمده است به طوري که یکی از عناصر مهم سازنده ي فرهنگ هر ملتی قلمداد می-گردد. در این میان مثل نیز بخشی مهمی از ادبیات هر زبان می باشد، امثال نه تنها وقایع، حکایات و افسانه ها را ضبط می نمایند.
بلکه همچون اشعار نگهدارندهي واژگان و به طور کلی زبان به حساب می آیند. مثل قدیمی ترین ادبیات بشر است، انسان پیش از آنکه شعر بگوید و قبل از آنکه خط را اختراع کند، به گفتن امثال مبادرت نموده و در این میان از آن به عنوان چاشنی سخن استفاده کرده است. مثل در لغت به معناي مانند، شبیه، همتا، افسانه، حکمت، پند و اندرز و ... می باشد و در اصطلاح آوردن مطلبی حکیمانه در شعر و یا نثر میباشد که در تفهیم کلام و استحکام بنیهي آن تاثیري شگرف دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر ضرب المثلهاي مشترك در سه زبان و ادبیات عرب، فارس و انگلیسی بدلیل اهیمت آن گردآوري میگردد.
مقدمه
عصري که در آن زندگی می کنیم عصر ارتباطات می باشد که از آن به دهکده جهانی نیز یاد می شود، از این رو زبان در ایجاد ارتباطاتی موثرتر از نقش و جایگاه ویژه اي برخوردار می گردد. اما در این میان سوالی که مطرح می شود این است که آیا ضرب المثل که بخشی از گفتارهاي یک زبان را تشکیل می دهد ، قابل ترجمه به زبانهاي دیگر می باشد یا خیر ؟
در اینجا لازم است ذکر شود، اگرچه در پاره اي از موارد شاهد هستیم یک ضرب المثل از لحاظ لفظ و معنی درچند زبان مشترك می باشد ولی این امر هیچگاه دلیل بر آن نمی شود که بتوانیم مثلی را از یک زبان به زبان دیگر ترجمه تحت لفظی شود، بلکه شایسته و بایسته آن است که به دنبال معادل یک مثل و یا حکمت در زبان دیگر باشیم، و در همین جاست که به اهمیت معادل یابی و مقایسه ي ضرب المثل ها در میان سه زبان پی می بریم، زیرا همانطور که گفته شد تنها راه بیان یک ضرب المثل به زبان دیگر، یافتن معادل و معناي آن مثل در زبان دیگر می باشد.
بنابر آنچه بیان شد می توان گفت که این مطالعه نیز در حوزه ترجمه قلمداد گردیده، به طوري که سعی بر آن دارد تا بخشی از دشواريهاي معادلیابی ضرب المثل-هاي این سه زبان بکاهد. آنچه در این مقاله فراهم آمده است، قطره اي از دریاي پهناور در فرهنگ زبان وادبیات عربی و انگلیسی است، و همانطور که در این پایان نامه مشهود است شالوده کار در ارتباط با زبان عربی می باشد، به گونهاي که نخست یک ضرب المثل عربی اصل قرار داده شده و در ذیل آن معادلها و یا مترادفهاي عربی، فارسی و انگلیسی آن ثبت و ضبط شده است
انواع مثل
براساس تقسیم بندي قطامش مثل بر سه قسم کوتاه، قیاسی وخرافی تقسیم بندي می شود. ضرب المثل کوتاه؛ غالب این مثلها، گفته هاي کوتاه و پر مغزي می باشند که تکیه بر واقعیتها و اصول بدیهی دارند. ضرب المثل قیاسی؛ این نوع از مثل ها در واقع اظهار پند و اندرزي می باشد که همراه با استدلال و برهان آورده می شود. ضرب المثل خرافی؛ این دسته از مثلها یا از زبان حیوانات و یا از افسانه هاي کهن نقل شده است و به همین سبب خرافی قلمداد میگردند
مهم ترین ویژگیهاي ضرب المثل
مثل و یا هر عبارتی که به عنوان ضرب المثل به کار می رود، زمانی ابدیت خواهد یافت که ویژگیهاي جاوید سازي را در دل خود به همراه داشته باشد، به همین لحاظ شایسته است تا به برخی از این ویژگیها اشاره اي گردد.
ایجاز و اختصار : یکی از ویژگیهاي بارز ضرب المثل بیان معانی و افکار عمیقی است که با عباراتی کوتاه و الفاظی کم صورت می پذیرد. تشبیه: اساس هر مثلی را تشکیل می دهد، به گونه اي که بدون تشبیه حالتی به حالت دیگر ضرب المثل تحقق پیدا نمی کند.
کنایه: مثل را می توان نوعی کنایه تلقی کرد، زیرا تنها لفظ مد نظر قرار نمی-گیرد، بلکه معناي مورد نظر که فراتر از ساختار واژگان است، مقصود ما می باشد.
اصل بدیهی: مثل در بسیاري از موارد بیان کننده واقعیتها و اصول بدیهی زندگی است و همین امر در فراگیر شدن آن تاثیر فراوانی دارد
تاریخ پیدایش امثال وحکم
آنچه به صورت علم در تاریخ ثبت شدهاست، اندیشه پیشگامان فلسفه در صدها سال قبل از میلاد مسیح است. آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمیشد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوي جامعه بود. امثال و حکم نیز قبل از طبقهبندي علوم و قرنها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته است. انسان اجتماعی، از تشخیص میان خوب و بد عاجز نبوده است و بر اساس تجربه و برخورداري از اساطیر و داستانهاي موجود، طبق نیاز و شرایط خود، به ساختن ضربالمثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداختهاست.
بر اساس متون تاریخی اولین بار ارسطو به جمعآوري امثال و حکم و تحقیق علمی آن اقدام نمودکه متأسفانه رساله او بنام »امثال و حکم« از بین رفته است. در یونان باستان فلاسفه، شعرا و نویسندگانی مانند: افلاطون، آپولونیوس، سوفکلس، همر، آریستوفان، آیشیلس، اوریپیدس و دیگران با بکار بردن »امثال« در آثار خود، آن را به عنوان بخشی از ادبیات، هم ردیف امثال سایره قرار دادهاند
نویسندگان و فلاسفه رومی مانند: پلاتوسترِنس،، هوراس و سیسرو هم نوشتههاي خود را مزین به امثال و حکم نموده ولی هیچکدام به جمعآوري یا تحقیق در پیرامون آن نپرداختهاند، ضمن اینکه اکثر مثلهاي موجود در ادبیات رومی، متکی بر امثال و حکم یونانی است که بعدأ اروپائیان به ترجمه آنها اقدام نموده و به گنجینه فرهنگ عامیانه خود غناي بیشتري دادند. نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضربالمثل در آثار خود و تغییر آنها بر اساس ولریسم، چهرهاي طنزآمیز به ادبیات بخشیدهاند.
نویسندگانی چون برتولت برشت، گونتر گراس، مارتین والزر، اریش کستنر، هانس ماگنوس انسنبرگر وهاینریش بل در آلمان و صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده، علیاکبر دهخدا، ایرج میرزا و عارف قزوینی و هنرمندان دیگر در ایران، ستارگان درخشان ادبیات و فرهنگ مردمی هستند و نامشان باقی. در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاري است، ابتدا گفتار لحظهاي و ترواش برقآساي اندیشه انسان سخنگو بوده که به لحاظ مؤثر بودن، دقیق بودن و دلنشین بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شدهاست.
شایان ذکر است که حیات امثال و حکم به دوران قبل از کتابت و نوشتارهاي ادیبانه باستانی رسیده که بعدأ به صورت نقلقول از گفتارهاي ناب نوشته در ادبیات عتیق ملل متمدن ضبط شدهاند. کتیبههاي متعلق به سومريها که با خط میخی نوشته شده، حاوي امثال و حکمی هستند که محققین »زبانشناس« به کشف و ترجمه آن توفیق یافتهاند. با توجه به مطلب فوق، هر اثر ادیبانهايضابطکه امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشأ و مبدأ آن مثَل تلقی گردد.
بسیاري از امثال پیش از اینکه در آثار نویسندگان یا شعرا ظاهر شوند، مدتها در زبان و گویش عامیانه مردم رایج و سایر بوده و همانند افسانهها و قصهها، سینه به سینه نقل شدهاند. در کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره واصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت. از این طریق نیز بسیاري از اشعار مردمپسند به لحاظ تکرار مداوم و انتشار آنها در دور و نزدیک، به قلمرو امثال و حکم راه یافته و با اقبال مردم مواجه شدهاندامثال. و حکم و اصطلاحات مثلیِ متولد در قرن نوزده و بیست، در زبانهاي غیر اروپایی نیز رواج یافتهاست در سالهاي اخیر به لحاظ توسعه تبلیغات و آگهیهاي تجارتی و استفاده از امثال به منظور کسب اعتبار براي کالاهاي تجاري، ونقشهاي رسانهگروهی، اصطلاحات و امثال جدیدي به منَصه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم به سر نیامده است