بخشی از مقاله

چکیده

موسیقی هنر زیباست که از ابتدای خلقت بشری تاکنون، مورد توجه بوده است. موسیقی در هر فرهنگ و تمدنی نمودی خاص دارد. اسلام نیز با نگرشی ژرف و الهی به این پدیده سعی دارد تا این هنر زیبا که یکی از زیباترین مخلوقات خداوندی است را به خوبی به انسانها بشناساند و با تعیین عیاری، ناخالصی ها را از آن جدا کند و زیباییها را بنمایاند. با توجه به گوناگونی نظرات در ادیان و مکاتب مختلف در زمینه غنا و موسیقی، لازم است تحقیقاتی پیرامون این مسئله در دین که خود با جان و دل پذیرا شده این صورت گیرد.

دینی که در بیان تمامی مسایل زندگی بشر احکام و قوانینی دارد که در هر زمان و دورهای حتی با اختراع پیشرفته ترین تکنیکها قابل استفاده است. دینی که از کوچکترین مسئله زندگی بشر حتی آداب غذا خوردن تا مهمترین موضوعات عقیدتی و فقهی روشهایی را در خود جای داده است تا بشر خاکی دچار انحراف از جاده مستقیم حق نشود.

هدف از این پژوهش تعمق و تأمل بیشتر به مسئله مورد بحث یعنی حرمت غنا میباشد تا شیطان که در واقع اولین مخترع موسیقی حرام است ما را از مسیر درست الهی منحرف نسازد و محروم از فیوضات ربّانی نکند.

مقدمه

موسیقی احساس لطیف انسان و بهترین و مؤثرترین راه نفوذ در دلهاست. این هنر زیبا، از ابتدای خلقت بشری تاکنون مورد توجه بوده است و در تمدن ها و فرهنگ های مختلف با بینشی خاص پدیدار می شود. موسیقی نزد ایرانیان قدیم بسیار مورد توجه بوده بهطوری که شاید به جرأت بتوان گفت از ابتداییترین تمدنها که به این هنر پرداخته ایرانیان بودهاند. آنقدر که با خون و گوشت هر ایرانی عجین است.

تأثیر بسزای موسیقی در نفوذ کلام، باعث شده تا هر پیام اخلاقی، بهداشتی و حتی اخیراً تبلیغات بازرگانی را به این وسیله در ذهن مردم جای میدهند. زیرا به دلیل زیبا و آهنگین بودن هم جلب توجه میکند و هم بهتر به خاطر سپرده میشود.

اما مطلبی که باید به آن اشاره شود این است که هر آنچه که اصل دارد، یک مورد مشابه و یا شاید بتوان گفت تقلبی آن هم وجود دارد. موسیقی زیبا و دلنشین بهشتی که هر انسانی آرزوی شنیدن آن را دارد. متأسفانه با نوای شیطانی مشتبه شده و به همین دلیل است که در قالب روایات رسیده از معصوم علیه السلام شیطان بزرگ - ابلیس - مخترع موسیقی حرام معرفی شده است.

»قال ابوعبداالله علیه السلام: لمامات آدم - ع - شمت به ابلیس و قابیل فاجتمعا الارض فجعل ابلیس و قابیل المعارف و الملاهی شماته بآدم - ع - فکل ما کان فی الارض من هذا الضرب الذّی یتلذّذ به اسالن فانّما هو من ذلک.«

امام صادق - ع - فرمود : وقتی که حضرت آدم - ع - وفات نمود، شیطان و قابیل که با او دشمن سرسخت بودند دور هم جمع شدند و وسایل آلات موسیقی فراهم نموده و از راه غنا و موسیقی به حضرت آدم شماتت کردند و در روی زمین هر نوع موسیقی بوجود بیاید که مردم به وسیله آن در عیش و طرب بسر برند از همان نوع موسیقی است که شیطان بوجود آورده است.

شیطانه به شیوه ها و ترفندهای متفاوتی به سراغ اولاد آدم میآید و یکی از ابزارهای اساسی او هم همان موسیقی و غناست که انسان را موجودی بیهویت و تشخص و پای در هوا میسازد.

بنابراین فرمایش رسول اکرم - ص - و امام رضا - ع - که موسیقی را مقدمه زنا معرفی نمودهاند میباید در هر نظام اجتماعی که بیشتر به مسأله موسیقی و غنا توجه میشود، عمل شنیع زنا بیشتر از هر اجتماع دیگری تحقق یابد. بین آن دو - موسیقی و زنا - یک نوع رابطه علّی و معلولی وجود دارد. یعنی غنا به سبب فتنهانگیزی و موجبات فساد، زمینه بیغیرتی و بیتفاوتی نسبت به عفت و حیثیت اجتماعی را فراهم می آورد. وقتی که بیتوجهی به حیا و حیثیت به وجود آید مسلماً یکی از اعمال آشکار این بیتوجهیها عمل زناست که در برخی جوامع به ظاهر متمدن خصوصاً جوامع غربی وجود دارد

بنابراین بهترین راه منحرف شدن از جاده راستی، شناخت صحیح است که انشاء االله، به یاری خداوند و راهنمایی ائمه معصوم - ع - راه را از چاه تشخیص دهیم. و در روز قیامت جزء یاران شیطان و از نادمین نباشیم.

-2غنا و موسیقی در فرهنگ لغت و اصطلاحات

غِناء: آوازخوانی، آواز خوش، طرب انگیز، سرود، نغمه.

غُنا: خواندن شعر همراه با کف زدن، آواز خواندن، تغنی کردن، آواز خوانی، تغنی. غِنایی: منسوب به غناء.

شعر غنایی: شعری است که حاکی از عواطف و احساسات باشد. غناگر: خواننده و نوازنده و آوازخوان.مُغنی.

غُناوه: سازی است که مطربان نوازند.

موسیقی: فن ترکیب اصوات به نحوی که به گوش خوشایند باشد. »مولانا در فن شعر، ماهر بوده و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر...« - ترجمه مجالس النفایس - 16 ضح. قدما موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت اًلحان و آنچه التیام الحان بدان بوده و بدان کامل شود. - نفایس الفنون ج2 ص - 77 ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی محسوب داشته است و فیلسوفان اسلامی نیز این قول را پذیرفته اند. ولی از آنجا که همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت دارد آنرا »هنر« نیز محسوب دارند. علم موسیقی، علم تألیف

-3 آثار نامطلوب غناء در زندگی انسان

موضوع و مطلبی که بر هیچ اندیشمند و متفکری پوشیده نیست آن است که کوچکترین صداها بر روی سلسله اعصاب و روان آدمی تاثیر دارد و حتی گفتهاند نوع و کیفیت رنگها نیز برای بیننده آن یک حالت خاص ویژه روانی ایجاد میکند و از آنجایی که به قول آقای آرون کوپلند اکثریت شنوندگان موسیقی از میان آن دسته از افرادی است که موسیقی را تنها به طریق »حسی« گوش میدهند.

لذا بیش از آنکه زیر و بم ریتمها و نتهای مختلف و کیفیت اثر صدا و پیام پشت پرده آهنگها را تحلیل و بررسی کند به کسب لذت و تفنّن پرداخته و در نتیجه این کار نه تنها سطح کیفیت موسیقی مطلوب و طبیعی را بالا نمیبرد بلکه امکان عرضه و گسترش آثار پوچ و مبتذل را در این رشته فراهم ساخته و مهمتر آن که میزان قابل توجهی از سرمایه عمر گرانقدر خود را صرف آن میسازند بدون آنکه در دو عالم - دنیا و آخرت - به حالشان سودمند باشد. و اینک به بررسی بعضی از آثار شوم و ناگوار موسیقی و غنا در زمینه زندگی فردی و اجتماعی انسانها میپردازیم:

-1-3ضررهای اقتصادی

اگر به مخارجی که در مجالس لهو و لعب و عیاشی و خوشگذرانیها میشود و یا مقدار پولی که یک فرد ثروتمند هرزه و بیبند و بار در طول یک شبنشینی خانگی خرج میکند توجه کرد شاید میتوان با آن مایحتاج اولیه یک سال خانواده فقیر و بیچیزی را تامین کرد.

-2-3ضررهای اخلاقی

دستهای از طرفداران موسیقی هنوز رابطه مستقیم میان ترویج موسیقیها و مبتذل و سقوط و تزلزل پایهها و ارکان استوار اخلاقی و فضیلت را درک نکردهاند . آنان با یک نگرش سطحی و ظاهری به واقعیات پیرامون خود نگریسته و نمیدانند که یکی از علل اساسی ترویج روزافزون فحشا و جنایت، خودکشی و اضطراب و نگرانی روح نسل جوان همانا پدیده موسیقی به ویژه به سبک غربی آن است.

ما به این دلیل موسیقی را علت خودکشی میدانیم که شنونده موسیقی تا وقتی نواهای متنوع و به ظاهر دلچسب موسیقی را گوش میدهد سوار بر بال افسانههای خیال در یک بهشت ذهنی و غیرواقعی سیر میکند و دنیا پر قیل و قال موجود در عالم ذهن او فردوس برین و مطلوب جلوه-گر می شود و گمان میبرد که آرزوها و آمال دیرینه دانشمندان در تحقق مدینه فاصله موجودیت یافته است و لکن هنگامی که صدای موسیقی خاموش میگردد او ناگزیر با اصل چهره واقعیت نامطلوب موجود که به واسطه تسلط همه جانبه نظام استعداد کُشی ماشینیسم خشن و بیروح گشته است روبرو میشود. و به دلیل عدم وجود ایمان و عقیده دینی که بزرگترین سرمایه و پشتوانه معنوی روح انسانی است و از طرف دیگر به دلیل عدم ثبات و تعادل شخصیتی، دچار تزلزل و پریشانی روح میگردد. و حتی قادر به حل معضلات و ناهمواریهای زندگی فردی و اجتماعی خود نخواهد بود. و در نتیجه این اضطرابها و نگرانیها به دنبال راه حلی چون خودکشی میرود و با جان و دل آن را پذیرا میشود.

-3-3ضعف اعصاب و اختلال حواس

امروزه مسلم و قطعی شده است که کوچکترین صداها موجب تحریک و تهییج سیستم عصبی بدن میشود. یکی از کارهای زیانبار موسیقی هم، برهم زدن این توازن و تعادل در وجود آدمی است که آثار گوناگون آن تا مدتهای مدیدی دامنگیر روح انسان میشود. شاید به خاطر همین امر است که آقای گوتیه میگوید: »موسیقی عزیزترین ولی نامطبوترین سر و صداهاست.« و دانشمند و شخصیت بزرگ علمی ویلیام جیمز نیز در این زمینه میگوید: »ممکن است خدا از گناهان ما بگذرد ولی ضعف اعصاب دست از ما برنمیدارد.« و لوتر نیز اشاره میکند:

»موسیقی در تحذیر اعصاب از مواد مخدره هم قویتر است.« لازم به ذکر است که متفکران و محققان منصف و متعهد علم روانپزشکی امراض مختلف دیگر را به عنوان نتایج شوم موسیقیهای رایج در غرب و شرق نام بردهاند که از میان آنها میتوان به امراضی چون مانی، پارانویا سیکلوتمی و اختلالات دماغی اشاره کرد.

-4-3ضرر دوری از خدای سبحان

کسانی که با کانون مطلق معنویت حاکم بر جهان هستی ارتباط ندارند دچار خسران عجیب و دردناکی هستند که سبب نقص در منش و شخصیت الهی آنان شده و نیز هر دَم و نفسی قسمتی از سرمایه گرانقدر - عمر - را از دست میدهند. انسانی که خدای سبحان را در سیر زندگیش حاضر و ناظر نداند بسان موجودی حیران و سرگردان در کویری را میماند که به پوچی رسیده است و هیچگونه هدف فلسفه خاصی را برای حیاتش نمییابد. او به میزانی که بر شعاع و دایره آگاهیها و معرفتش افزوده گردد به همان میزان در تضاد و تزاحم با نظام طبیعیت کور به تعبیر او قرار میگیرند. اما اگر خدای سمیع و بصیر را در تمام زوایای اشکار و پنهان وجودش حاضر و ناظر بداند نه تنها سیر و روند حیات فردی او با هدف و معنا میگردد بلکه تمامی جهت بینش ها، گرایشها، آگاهی و عقاید و اعمال خود را حساب شده در راستای خواسته ذات اقدس الهی تنظیم نموده و جلوهگر میسازد.

اگر فردی به مبانی و موازین شرع مقدس معتقد و مقید نباشد لکن برای سلامتی و بهداشت روان خود هم که شده مییابد از آهنگها و نواهای مخرب سلسله اعصاب احتراز نماید و اگر نه، نه تنها در دنیای بعد از مرگ دچار عذابهای جانکاهی میگردد بلکه در همین دنیا نیز از نعمت سلامتی روان و اعصاب که منشأ سعادت و آرامش زندگی است بیبهره خواهد شد.

هر که با موسیقی افتد کار او میپرد عقل از سر هوشیار او پس پدیده موسیقی حرام جز دوری انسان از خدا و پیامبر او حاصل و نتیجهای ندارد.

امام سجاد - ع - فرمودند: »و اما حق گوش این است که آن را پاک و حفاظت کنی از اینکه راهی به سوی قلبت گردد مگر برای آن سخنان کریمهای که باعث نضج خیر در قلب گردند یا موجب اکتساب خلق و خوی و بزرگوارانه شوند چرا که به راستی گوش دریچه کلامی است که به قلب باز میشود و از این راه است که اقسام مفاهیم و معانی اعم از خوب یا بد و خیر یا شر وارد آن میگردد.«

و بالاخره این که موسیقی حرام، موجب قساوت قلب و سنگدلی انسان میگردد. - ثلاث یقسین القلب استماع اللهو و... - باعث فقر و تنگدستی در زندگی میشود. - یعقب الفقر - ریشه نفاق را در دل انسان میرویاند - الغناء یورث النفاق - سبب عذاب جانکاه و طاقت فرسا در حیات پس از مرگ خواهد شد - الغناء مما او عداالله عزوجل علیهالنار... -
کسی که به لهویات گوش فرا دهد تدریجا موجبات بیغیرتی و بیتعصبی نسبت به مسایل ناموسی در او ایجاد میشود. کسانی که به موسیقی گوش میدهند دچار بیثباتی و تزلزل شخصیت شده با اندک تحریک و تهییجی به سوی گناه و معصیت کشانده میشوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید