بخشی از مقاله

چکیده

قتل در اسلام یکی از بزرگ ترین گناهان است و برای آن در دنیا و آخرت، کیفر شدیدی مقرر شده است. در حقوق ایران، قتل بر سه قسم است که شامل قتل عمد، شبه عمد و خطای محض می باشد. قتل خطای محض و شبه عمد در اسلام، مجازات قصاص ندارند و قاتل موظف به پرداخت دیه است. اما کسی که عمدا اقدام به قتل میکند، در اسلامستّحق قصاص است.

در واقع قصاص کیفری است که متناسب با جنایت جانی بر او وارد می شود. قصاص اصطلاحی فقهی و به معنای مجازات مجرم به تناسب جرم بوده و مهمترین هدف تشریع آن، ابقا زندگی و حیات بشر است. این مجازات اختصاص به مکتب اسلام ندارد، بلکه در ادیان و مکاتب دیگر نیز قصاص قابل قبول بوده است. در قرآن کریم نیز در برخی آیات از جمله آیات 178 و 179 سوره بقره و آیه 33 سوره اسراء به قصاص توجه شده است.

-1 مقدمه

قتل در اسلام یکی از بزرگ ترین گناهان است و برای آن در دنیا و آخرت، کیفر شدیدی مقرر شده است. دین اسلام که به عنوان آخرین و کاملترین ادیان از سوی خداوند برای هدایت بشر و ایجاد یک زندگی مطلوب و توأم با آرامش، امنیت و عدالت، فرستاده شده است، به این مهم توجه ویژه داشته و یکی از اساسی ترین حقوق شخصی بشر را حق حیات می داند. بنابراین وقتی کسی باعث سلب حیات از یک نفر میشود، باید به مجازات متناسب با آن برسد. قتل افراد از نظر اسلام بر سهگونه است:

-1  قتل عمد: قاتل بااراده و اختیار برای کشتن شخصی، عملی انجام دهد که به مرگ او بیانجامد.

-2 شبه عمد: قاتل، تصمیم کشتن نداشته و عملی انجام دهد که غالبا کشنده نیست، هر چند اتفاقا در این مورد به مرگ مقتول انجامیده است.

-3 خطای محض: هدف قاتل از کاری که به قتل میانجامد، نه شخص مقتول بلکه چیز دیگری است و قتل کاملاً تصادفی است. مثلاً کسی، سنگی به سویی پرتاب میکند و تصادفا شخصی را میکشد.

قتل خطای محض و شبه عمد در اسلام، مجازات قصاص ندارند و قاتل موظف به پرداخت دیه است. اینمجازات در حدّ امکان، خسارت خانواده مقتول را از فقدان سرپرست جبران میکند. در این دو صورت قاتل، تصمیم به قتل نداشته و طبیعتا خود ناراحت است . علاوه بر آنکه پرداخت دیه نیز بر ناراحتی او میافزاید و سبب می شود که در آینده او و دیگران بیشتر احتیاط کنند و قتل غیرعمد به حداقل ممکن میرسد. اما کسی که عمدا اقدام به قتل میکند، در اسلامستّحق قصاص است که موضوع اصلی این مقاله را تشکیل میدهد.

-2 قتل عمد

قتل از نظر لغوی به معنای سلب حیات است، اعم از اینکه حیات انسان باشد یا حیوان. زیرا که حرمت جان و بدن انسان مقتضی محافظت از هرگونه خطر است. درقهف امامیه قتل، خارج کردن جان محترم و برابر از تن است که اصطلاحاً از تعبیر »ازهاق نفس« یعنی خارج کردن نفس استفاده شده است - جبعی عاملی، 1416، ص . - 510 بنابراین در تعریف قتل باید گفت، سلب حیات از انسان زنده، به گونهای که جسم و تن مقتول از لحاظ قانونی و شرعی تحت حمایت بوده باشد.

مطابق ماده 289 قانون مجازات اسلامی » :1392جنایت بر نفس، عضو و منفعت بر سه قسم است: عمدی، شبهعمدی، خطای محض.« قتل عمدی، سلب عمدی حیات از دیگری برخلاف قانون است - آقایینیا، 1384 ، ص . - 18 به بیان بهتر، به سلب حیات اشخاص با اراده و اختیار قتل عمد گفته می شود. با وجود اینکه حقوقدانان تعاریفی را در زمینه قتل و انواع آن ارائه دادهاند، قانون مجازات اسلامی در تعریف قتل عمدی ساکت مانده و صرفاً به ذکر مصادیتی از این نوع قتل - قتل عمدی - بسنده نموده است.

بنابر ماده 290 قانون مجازات اسلامی: »جنایت در موارد زیر عمدی محسوب میشود:

-1 هرگاه مرتکب با انجام کاری، قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود واقع شودخواه، کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت بشود، خواه نشود.

-2 هرگاه مرتکب،عمداً کاری انجام دهد کهنوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن میگردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد، ولی آگاه و متوجه بوده که آن کارنوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن میشود.

-3 هرگاه مرتکب، قصد ارتکاب جنایت را نداشته و کاری را هم که انجام داده است،نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده، نمی شود، لکن درخصوص مجنیعلیه، به علّت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعاً موجب آن جنایت می شود، مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنی علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد.

-4 هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت داشته باشد، بدون آن که فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد و در عمل نیز جنایت مقصود واقع شود، مانند بمب گذاری در اماکن عمومی.«

در کتب فقهی، تعاریف زیادی در خصوص قتل عمدی مستوجب قصاص ارائه شده است. مطابق نظر فقهی، قتل عمد عبارت است از بیرون کردن روح انسان معصوم و محترم از بدن، به طور عمدی با شرایطی که می آید

فقیهی دیگر در خصوص تعریف قتل عمدی میفرماید: خارج» کردن جان انسان محترم و برابر از تنی، عمداً و به ناحق« 

اکنون و با توجه به تعریف ارائه شده در ماده 290 قانون مجازات اسلامی، توضیحاتی مختصر در خصوص بندهای چهارگانه که علی الحاظر، رکن قانونی جرم قتل عمدی در کشور ایران محسوب میشود، ارائه میگردد.

- 1 قصد کشتن - بند 1 ماده 290 قانون مجازات اسلامی -

قصد کشتن و سلب حیات از دیگری که عملاً به نتیجه مورد نظر برسد، صرف نظر از نوع وسیلهای که برای تحقق قصد خود بهکار برده و بدون توجه به نوعاً کشنده بوده آن کار، عمدی محسوب می شود - جبعی عاملی، 1416، ص . - 510 بدین ترتیب هرگاه قصد کشتن دیگری وجود داشته باشد، ولی وسیلهمورد استعمال ذاتاً قابلیت سلب حیات را نداشته باشد، ولی عملاً به مرگ بیانجامد و یا عمل به گونهای باشد که شانس موفقیت در آن کم است، در صورت حصول نتیجه، عمدی محسوب میگردد.

2 - نوعاً کشنده بودن عمل - بند2 ماده 290 قانون مجازات اسلامی -

رفتار کسی که عمداً کاری انجام دهد که نوعاً کشنده باشد، هر چند که قصد کشتن نداشته باشد، در حکم عمدی محسوب می شود. به عبارت دیگر، اگر عملنوعاً کشنده بوده و قصد مرتکب خواه کشتن باشد، خواه نباشد و در عمل به قتل بیانجامد، قتل عمدی محسوب می گردد، چرا که کسی نمی تواند چنین اقدامات خطرناکی را انجام داده و از عواقب کار خود بگریزد. به سخنی بهتر، چنین فردی کمتر از کسی که عملی را به قصد قتل یا ایراد جرح علیه دیگری انجام می دهد، قابل سرزنش نیست

- 3 کشنده بودن عمل با توجه به شرایط مجنی علیه - بند 3 ماده 290 قانون مجازات اسلامی -

در این بند، عمل نوعاً کشنده نیست. ولی زمانی که عمل نوعاً غیرکشنده، نسبت به مجنی علیه، نوعاً کشنده محسوب شود، به عنوان مثال، سیلی زدن به کودک تازه متولد شده و یا سیلی زدن به فرد کهنسال که منجر به کشته شدن آنها گردد، قتل عمدی محسوب می شود. بنابراین، این بند مواردی نظیر کودکی، پیری، ناتوانی، زمان ارتکاب فعل و یا حتی مکان ارتکاب عمل را نیز شامل می شود. به عنوان مثال، شلاق زدن در هوای بسیار سرد یا ریختن بنزین روی کسی که کنار آتش نشسته است. در این بند، همان گونه که تبصره 2 ماده فوق تصریح نموده است، مرتکب باید نسبت به کشنده بودن عمل در آن شرایط توجه و آگاهی داشته باشد. مطابق این تبصره: »در بند سوم باید آگاهی و توجه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنیعلیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی اثبات شود و در صورت عدم اثبات، جنایت عمدی ثابت نمیشود.«

-4 قصد قتل در جمع غیر معین - بند 4 ماده 290 قانون مجازات اسلامی -

مطابق این بند: » هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت داشته باشد، بدون آن که فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد و در عمل نیز جنایت مقصود واقع شود، مانند بمب گذاری در اماکن عمومی.« این بند به اختلاف نظراتی که در مورد قصد قتل در جمع غیرمعین بود، پایان داد و قصد قتل حتی اگر مقصود جمع معینی نباشد را از مصادیق قتل عمدی مستوجب قصاص تلقی نمود.

مطابق ماده 381 قانون مجازات اسلامی: »مجازات قتل عمدی در صورت تقاضای ولی دم و وجود سایر شرایط مقرر در قانون قصاص و در غیر این صورت دیه و تعزیر مقرر در کتاب پنجم این قانون خواهد بود.« بر این اساس، برای قتل عمدی 3 مجازات در نظر گرفته شده است. .1 قصاص .2 دیه .3 تعزیر که مجازات اصلی قتل عمدی، قصاص است.

-3 مفهوم قصاص

قصّ«» بیشتر به معنی تتبّع«» است؛ یعنی به دنبال داشتن و پیامد چیزی - احمدبن فارس، 1404، ج 5، ص . - 11 همچنین این لفظ به معنی قطع کردن آمده است - ابن منظور، 1408، ج 7، ص . - 73 گاهی نیز به معنی بیان کردن می باشد

عبدالقادر عوده قصاص را چنین تعریف می نماید: »قصاص آن است که مجرم باید مشابه و همانند عمل خود مجازات ببیند« - عوده، 2005، ج 2 ، ص . - 92 محمدجواد مغینه در تعریف قصاص مینویسد: »قصاص در اصطلاح عبارت است از اینکه مجنیعلیه، حق خود را مانند تعدی که به او شده است، از تعدی کننده بستاند

»قصاص جان بدین معناست که پیامد خون و پشت سر آن، قود می آید« - راغب اصفهانی، 1416، ص » . - 672یعنی پس از هر قتلی، خونی ریخته می شود. در حقیقت قصاص نفس مترادف است با قود که به معنای قتل به قتیل است«

تطبیق معنای لغوی قصاص بر مفهوم فقهی و اصطلاحی آن ایجاب میکند که در توضیح قصاص گفته شود، وقتی تعقیب خون و پی گیری جنایت در جریان باشد، قصاص اطلاق می شود. زیرا جانی معمولا خود را پنهان و مخفی می کند و درصدد لوث کردن خون و جنایتی است که مرتکب شده؛ از این رو از طرف اولیا مقتول و قانون تحت تعقیب قرار میگیرد تا مجازات شود

شهید ثانی در تعریف قصاص میفرماید: »قصاص اسم است برای انجام دادن مثل جنایت ارتکاب شده اعم از قتل یا قتل یا ضرب یا جرح و ریشه آن به معنی پیروی کردن از اثر است. چون قصاص کننده اثر جنایتکار را دنبال میکند و کاری مانند عمل او انجام میدهد

در قانون حدود و قصاص مصوب 1361/6/3 در تعریف قصاص چنین آمده بود: »قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم میشود و باید با جنایت او برابر باشد، قصاص نفس و قصاص عضو.« ولی در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370/9/7 بدون اینکه از قصاص تعریف شده باشد، در ماده 205 مقرر می داشت: »قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است...« و در ماده 269 همان قانون آمده بود: »قطع عضو و یا جرح آن اگر عمدی باشد، موجب قصاص است....«

در قانون مجازات اسلامی 1392 علی رغم اینکه فصل مستقلی به قصاص اختصاص داده شده است، اما تعریفی از قصاص آورده نشده و جنایات بر سه قسم عمد، شبه عمد و خطای محض تقسیم شده است و مجازات قتل عمد، قصاص ذکر شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید