بخشی از مقاله
چکیده
سلامت مفهومی کلی است که سلامتی در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوي را در برمیگیرد. یکی از بحثهاي مهم در سالهاي اخیر نقش دین در حوزه سلامت است. برخی از پژوهشگران معتقدند که دین در بعضی از شرایط ارتباط منفی با سلامت و تندرستی دارد؛ در مقابل، برخی دیگر از کارکردهاي مثبت دین سخن گفته و معتقدند دین، ایمان، معنویت و دینداري با سلامت جسمی و روانی و شادکامی ارتباط تنگاتنگی دارند. در حال حاضر، تعداد نسبتاً قابلتوجهی از مطالعات وجود دارد که چگونگی تأثیر دین را بر سلامت جسمی و روانی بررسی کردهاند. بیشتر این مطالعات نشان میدهند که افراد دیندارتر و افرادي که فعالیتهاي دینی بیشتري دارند، معمولاً از حیث جسمی و روانی سالمتر هستند.
سوال اصلی که در اینجا در صدد پاسخگویی به آن هستیم این است که آیا قرآن، در حوزه بهداشت و سلامت جسم و همچنین سلامت عقل و روان سخنی دارد؟ و آیا بشر میتواند در عرصه این علوم از قرآن انتظاري داشته باشد و علم و دین را به هم گره بزند؟ به تعبیر دیگر، قلمرو قرآن شامل این گونه امور هم میشود؟ این مساله، بنیاد معرفتی و دینیِ نسبتسنجی میان دین و سلامت است که در مقاله حاضر به بررسی آن میپردازیم. به طور خلاصه پاسخ این سوال به صورت اجمالی مثب است. قرآن کریم نگاهی جامع به انسان دارد و بر این اساس رویکردي کلگرایانه به سلامت انسان را اتخاذ کرده است.
در این میان، قرآن توجه خاصی به آرامش، بهداشت و سلامت روان و عقل دارد و یاد خدا و عمل به آموزههاي دینی را سبب آرامشبخشی و سلامت روح و روان میداند. همچنین در قرآن و نیز روایات بعضی از گزارههاي پزشکی خصوصاً در بهداشت و سلامت به صورت مشخص مطرح شده است. این مساله سبب شده که رابطه اسلام با پزشکی از ارتباط آن با سایر علوم تجربی پررنگتر جلوه نماید.
البته معناي شمول قلمرو دین نسبت به امور تجربی مانند پزشکی این نیست که انتظار پاسخ به هر سوال درباره بهداشت، پزشکی و سلامت جسمی از قرآن و سنت را داشت. قرآن و سنت با تأیید روش حس و تجربه و عقل و شهود، راه را براي پاسخیابی باز کرده- اند، ولی پاسخ آنها بدون پژوهشهاي آزمایشگاهی به دست نمیآید.
مقدمه
مساله »سلامت - health - « و »انسان سالم« - به معناي اعم آن - از موضوعات مهم و گستردهاي است که ماهیتی چندتباري و میانرشتهاي - Interdisciplinary - دارد و در زمینهها و دانشهاي مختلفی مانند پزشکی، دینشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، اخلاق، فلسفه و عرفان کاربرد دارد. در این میان، علم پزشکی بیش از همه با این مساله در ارتباط بوده و سلامتخواهی، درمانجویی و بیماري همواره در کانون توجه پزشکان بوده است.
دین نیز از منظري دیگر، با موضوع سلامت در ارتباط است. ارتباط این دو - دین و پزشکی - با سلامت همواره از مباحث مهم، به ویژه در چند دهه اخیر است. دین اسلام بیش از سایر ادیان به موضوع سلامت اهمیت قائل شده و علم سلامت را همطراز وِعدل علم ادیان قرار داده است: »الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الادیانَِو عِلْمُ اَالابْدَان« - مجلسی، 1403، ج1، ص - 220؛ علم بر دو گونه است، علم دینها و علم بدنها. برخی از واجبات و محرّمات الهی نیز براي تأمین سلامتی و پیشگیري از ابتلا به امراض جسمی و روحی تشریع شده است.
اندیشمندان از نیازهایی سخن گفتهاند که سبب گرایش انسان معاصر به سوي دین میشود: آوارگی روحی، تحیّر، احساس بیپناهی، احساس پوچی و افسردگی و تنهایی. اینها به نوبه خود معلول فشارهایی هستند که پیشرفت صنعت و تغییر و تبدلات عمیقی که به تبع آن در ساختارهاي اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده بر فرد آوردهاند. گر چه در گذشته نیز این مشکلات و نابسامانیهاي روحی به نحوي وجود داشته، اما هیچ گاه به این حدّت و شدّت نبودهاند.
از اینرو امروز، در جوامع پیشرفته صنعتی، افراد سرخورده از تمدن جدید و جهت حل معضلات روحی و روانی و گریز از پوچی و افسردگی به جستجوي دین بر میخیزند و جنبشهاي دینی مدعی پاسخگویی به این نیازها، از اقبالی عام و فراگیر برخوردارند. یکی از جنبههاي مهم کار جنبشهاي دینی، جستوجو از سلامت و توازن عاطفی است و بدین سان دین را به گونهاي گریزناپذیر در پیوند با حرفه پزشکی و مفهوم سلامت قرار میدهد یا براي مخالفت و یا براي همکاري با آن. البته رابطه میان دین و پزشکی رابطهاي کهن است و همواره دین و پزشکی، در پاسخ به بیماري و مرگ با یکدیگر آمیخته بودهاند.
در بیشتر جوامع، شفادهندگان پیشمدرن، شخصیتهاى مذهبی بودند. قربانی، زیارت، دعا و تسکین معنوى، به صورت متداول براى بسیارى از بیمارىهاى جسمی توصیه میشدند. یک عقیده مشترك در همه فرهنگهاى قدیمی این بود که بیمارى، نتیجه زیرپا گذاشتن معیارهاى اخلاقی یا مذهبی است. خلاصه اینکه، بیمارى نتیجه گناه شمرده میشد بنابراین توجه به نقش عوامل دینی و معنوي در بهداشت و سلامت سابقهاي طولانی دارد.
فرهنگها از دوران باستان تا عصر جدید غالباً بیماري و سلامتی را اموري مستقیماً مرتبط با باورها و اعمال و رفتارهاي دینی گوناگون میپنداشتند، چنانکه دستورات دینی درباره پارهاي غذاها، آداب خوردن و آشامیدنیها، فعالیت جسمی و انواع و اقسام تأملات درونی و نیایشها شواهدي بر این مدعایند - ر.ك: مالرب، 1379، ص. - 280-270 اما رابطه میان دین و فعالیت پزشکی و تأثیر دین و معنویت بر سلامت فردي در جوامعی که داراي سازمانهاي پزشکی علممحور - scientism - هستند و همچنین در میان گروههایی که عموماً با عناصر فراطبیعی دینشان همدلی نشان نمیدهند مشکلآفرین شده است.
از این رو، یافتههاي پژوهشی در باب ارتباط دین و سلامت متناقض بودهاند؛ تا آنجا که برخی پژوهشها حکایت از تأثیر مخرب دین بر تعادل فرد داشته و برخی دیگر نیز دلالت بر عدم وجود ارتباط بین آن دو کردهاند - گرینفیلد و مارکز، 1388، ص. - 132 زیگموند فروید، پزشک و بنیانگذار روانکاوي، از جمله کسانی است که معتقد بود بین دین و سلامتی نه تنها ارتباط مثبتی وجود ندارد، بلکه دین داراي آموزههایی است که سلامتی انسان را به خطر انداخته و موجب بیماري وي میشوند.