بخشی از مقاله
چکیده :
بندرعباس بعنوان یکی از نواحی مهم جغرافیایی ، بلحاظ سیاسی و نیز اقتصادی نیز از دیرباز مورد توجه دولتهای مختلف ایرانی بوده است و یکی از عوامل بنیادین اهمیت این نقطه از ساحل خلیج فارس ، مشرف بودن آن بر تنگه هرمز و همچنین قرار گرفتن آن در خط سیر تجارت دریایی است که موجب شد در طول سالیان متمادی مورد توجه قرار گیرد ؛ بخصوص این توجه ویژه در دوره ی صفوی و مشخصا پس از فتح هرموز و اخراج پرتغالی ها از آن جزیره صورت گرفت که نهایتا " گمرون " را از یک آبادی ماهیگیری ، مبدل به شهری استراتژیک و نظامی نمود که در کنار این ویژگی ، توانست جایگاه اقتصادی و نیز نظامی خود را هم در میان معدود بنادر فعال آن زمان در ایران به خوبی نشان دهد .
یکی از ارکان مهم شناخت تاریخی چنین شهرهایی ، بررسی استحکامات نظامی آنهاست که علاوه بر جنبه ی نظامی ، بنیان بافت شهری ، ساختار شهرنشینی ، چهره ی تاریخی و نیز چگونگی ساختار معماری آنرا می تواند تا حدودی روشن نماید .
این مقاله در مقام معرفی قلاع و سایر استحکامات دفاعی- نظامی بندرعباس در دوره ی صفوی است و سعی دارد ذهن مخاطب را با تشریح موقعیت این شهر در آن برهه از زمان آشنا سازد و بندرعباسی را به مخاطب معرفی کند که متاسفانه امروزه هیچ اثری از آن باقی نمانده و حتی ساکنان آن نیز کمتر با آن چهره ی تاریخی آشنایی دارند
در این مقاله برای دستیابی به حداقل شناخت لازم برای کسب آگاهی از قلعه های نظامی و استحکامات دفاعی بندرعباس ، سعی شده با استخراج اطلاعات و گزارشات موجود در منابع تاریخی داخلی و نیز منابع خارجی لاتین اعم از سفرنامه های اروپائیان یا سایر کتب تاریخی و همچنین بررسی و تحلیل تصاویر و نقاشی های باقی مانده از بندرعباس دوره ی صفوی ، به تبیین و تشریح این استحکامات پرداخته شود .
با توجه به اینکه کتب داخلی و خارجی و نیز مقالات علمی کمتر با نگاه جامعی به این مبحث پرداخته اند و یا در حد اشاره ای کوتاه از کنار آن گذر نموده اند ، امید است این پژوهش بابی باشد برای تحقیق بیشتر در سازه ها و ابنیه ی تاریخی بندرعباس در راستای شناخت هر چه بیشتر اهمیت تاریخی B سیاسی و نیز معماری سنتی این ناحیه از خلیج فارس .
مقدمه
تاسیس شهری بنام "بندرِ عباسی " در اواخر هزاره ی نهم هجری قمری ، همراه بود با اخراج پرتغالی ها و تسخیر استحکامات نظامی آنان در این شهر توسط سپاهیان ایران و به یمن این رویداد مهم و تاریخ ساز ، شهری شکل گرفت که ویژگی های یک منطقه نظامی را در کنار مزیتهای تجاری و اقتصادی دارا شد.
بعلت کم توجهی ای که به مساله مهم حفظ ابنیه تاریخی بندرعباس در دهه های اخیر شده و تقریبا می توان گفت بجز عمارت کلاه فرنگی ، کمتر سازه ای که گویای بعد تاریخی و سبک معماری این شهر کهن باشد ، باقی نمانده و از طرفی با پیشرفت صنایع و مهاجرت افراد جویای کار به استان هرمزگان ، علی الخصوص شهر بندرعباس و افزایش تقاضا نسبت به مسکن و رشد بی رویه و گاه غیر اصولی ساخت و ساز و همچنین زیر و رو شدن بافت کهن و تاریخی این شهر بعلت داشتن موقعیت تجاری ، متاسفانه چهره و معماری سنتی B تاریخی بندرعباس کلا نابود گردیده و یا در پس سازه های عظیم تجاری ، محبوس مانده است و این اندک ابنیه ی باقی مانده از دوران باشکوه معماری های همگون و سنتی ، منتظر روزی هستند که جهت ساخت مجتمع های بزرگ تجاری یا مسکونی تخریب شوند و با معماری نامتجانس و بیگانه ای ، تبدیل به مراکزی گردند که مالکین آنها صرفا به بعد مادی و درآمدزایی آن توجه می کنند و بس ؛
از این رو مردمی که کمتر با تاریخ آشنایی دارند و با هدف تجارت یا کار موقت به این شهر وارد می شوند ، بندرعباس را شهری کم سابقه یا عاری از هرگونه تاریخ قابل توجهی می پندارند ، حال آنکه به هیچ وجه چنین نیست . اینجاست که اهمیت باز شناخت و همچنین حفظ و احیای بافتهای تاریخی و معماری سنتی شهرها ، بعنوان یکی از اِلمان های مهم در هویت یک شهر نمایان می شود و در راس آن ، سازه های دفاعی – نظامی از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند .
این مقاله در پی آن است تا در محدوده ی زمانی دوره صفوی ، ضمن معرفی قلعه های نظامی واقع در شهر بندرعباس ، چگونگی ساخت و نقش آنها در تامین امنیت این شهر را مورد بررسی قرار داده و همچنین ساختار و تجهیزات نظامی و نیز جانمایی تقریبی مکان جغرافیایی قلاع مذکور در شهر کنونی بندرعباس را تبیین نماید . بخش های دیگر این مقاله نیز به بررسی و معرفی سایر استحکامات نظامی همچون حصار و باروی و همچنین حدود شهر و دروازه آن و سنگرهای نظامی اختصاص می یابد .
روش بررسی :
این مقاله نتیجه ی پژوهش در منابع متعدد دست اول تاریخی ، اعم از داخلی و خارجی ، همچنین بررسی و مقایسه تصاویر بجا مانده از بندرعباس کهن ، در دوره ی صفوی می باشد که با محوریت بررسی قلعه ها و نیز سایر استحکامات نظامی این شهر ، ضمن جمع آوری و استخراج و طبقه بندی اطلاعات بدست آمده و تحلیل آنها ، سعی دارد غباری که بر چهره ی تاریخی بندرعباس دوره صفوی نشسته را بزداید .
تاسیس شهر " عباسی " یا " عباسیه "
پس از تسلط کامل پرتغالی ها بر جزیره هرموز ، آنان بر آن شدند تا با تسلط بر بخشی از نواحی کرانه ای ساحل روبروی این جزیره که " جرون " نام داشت ، هم محل مناسب و امنی برای پهلوگیری ناوگان خود مهیا کنند و هم جزیره را در برابر هرگونه حمله احتمالی از سوی نواحی داخل ایران محافظت نمایند ؛ در واقع این آبادی کوچک که از اهمیت زیادی برای پرتغالی ها برخوردار بود ، هم از جهتی بندرگاه امن آنان محسوب می شد و هم محلی بود که کاروانهای تجارتی نواحی داخلی ایران ، از طریق آن بار خود را به هرموز حمل می نمودند و از طرف دیگر همه ی اقلامی که از جزیره هرموز به مقصد شهرهای داخلی ایران ارسال می شد ، ناچارا از طریق این بندر وارد سرزمین اصلی ایران می گشت .
قدیمی ترین گزارش سیاحان از این بندر متعلق است به " آفانازی نیکیتین " ، جهانگرد و تاجر روس که در حدود سال . 1469 م . 848 / ش ، به قصد رفتن به هندوستان ، از مسیر لار وارد محلی می شود که آنرا "بندِر " - - Bander میخواند و بندرگاه هرموز معرفی می کند
بنابر این بندِر"" که در ناحیه جرون واقع بوده ، دارای سابقه آبادانی حتی پیش از تسلط پرتغالی ها بر هرموز و نواحی اطراف آن است ؛ اما پس از تسلط پرتغالی ها بر هرموز و دیگر نواحی، مسافرانی که از این بندر عبور کرده اند ، گزارشاتی دال بر وجود دژ پرتغالی در ساحل آن ثبت نموده اند ؛ مثلا " جان نیوبری " سیاح و تاجر اهل لندن ، که در روز چهارشنبه دوم آگوست ، مطابق با 21 مرداد ماه سال. 960 ش ، وارد بندِر" گمرو" - - Bander Gomrow می شود ، به دژ پرتغالی های آن اشاره می نماید که هفت یا هشت سرباز از آن محافظت می کردند. - - Newbery , 1904 , 459 - 460 ؛ همچنین جهانگرد پرتغالی بنام " برنادینو " نیز در سال . 1606 م . 984 / ش ، از این منطقه دیدار نموده و ضمن اینکه آنرا "بندِل کامورائو " - - Bandel Comorao می خواند ، چنین شرح می دهد : ... »
جمعیت آن حدود دویست نفر از مسیحیان ، مسلمانان و هندوان است و در خانه های بنا شده از خشت خام و در کنار دژ پرتغالی ها زندگی می کنند . - Bernadino , 1611 , 61-62 - . « با تغییر سیاست شاه عباس که همزمان بود با فراغت وی از جنگ با عثمانی ها ، " امامقلی خان " که به تازگی و پس از فوت پدرش " االله وردی خان " بر مسند ایالت فارس نشسته بود ، از سوی شاه عباس دستور یافت تا " بندر گمرون " را از چنگ پرتغالی ها خارج نماید ؛
این اقدام در راستای برنامه شاه عباس برای اخراج کامل پرتغالی ها از خلیج فارس و جزایر قشم و هرموز صورت می گرفت ؛ البته در سال های 1010 و نیز 1011 ه . ق ، برابر با 980 و . 981 ش ، بارها این شهر و قلعه ی پرتغالی آن توسط " االله وردی خان " والی مقتدر فارس ، مورد حمله و محاصره قرار گرفته بود ؛ این اقدامات به منظور تسخیر این شهر و نیز فشار آوردن بر پرتغالی ها و دور نمودن توجه آنها از بحرین که در همان سال توسط حاکم فارس از تسلط پرتغالی ها خارج شده بود صورت می پذیرفت