بخشی از مقاله
چکیده
در فقه اسلام، موضوع ولایت شخصیتهای حقیقی و حقوقی، یک پدیده معروف و مقبولی است که از جانب شارع مقدس به ولیّ تفویض شده است. این ولایت تا زمانیکه کودکان به سن بلوغ و رشد نرسیدهاند، تمام جنبهها و شئون زندگی آنها از جمله ازدواج را در بر میگیرد. اماخصوص اذن ولیّ در نکاح دوشیزه رشیده میان فقیهان از یک سو و حقوقدانان از سوی دیگر اختلاف نظر وجود دارد.
گروهی هرچند دختر به سن بلوغ رسد همچناناو را تحت ولایت ولیّ میدانند و معتقدند خود او به طور مستقل نمیتواند عقد نکاح را منعقد کند. ولی دسته دیگر از فقها و حقوقدانان با استناد به اصل اولیه و روایاتی از ائمه اطهار - سلام االله علیهم - بر این باورند که دوشیزه رشیده در نکاح خود به طور مستقل میتواند عمل کند و پدر و جد پدری در این خصوص بر او ولایتی ندارند.
.1 مقدمه
خانواده در اسلام، از جایگاه ویژهای برخوردار است و دین اسلام، یکی از اهداف ازدواج را تشکیل خانواده و تربیت نسل صالح برمیشمارد. بر اساس آیات قرآن، ازدواج وسیلهای برای تولید و بقای نسل در انسان و دیگر موجودات به شمار میآید. ازدواج صحیح، ابزاری است که به این رشد و تکامل کمک میکند و به همین دلیل، به آن توجهی خاص شده و نسبت به آن ترغیب شده است. و برای آن قوانین و احکام بیشماری وضع شده است، نکته حائز اهمیت این است که گاهی بر اساس شرایط و اقتضائات، مشکلاتی در مسیر امر ازدواج وجود دارد و این موضوع موجب میگردد که تشکیل خانواده با تعویق مواجه شود. و اختلاف نظرهای فراوان در بعضی احکام، موجب میشود که بستر ازدواج با موانعی روبرو گردد که نای امر از دو بُعد قابل بررسی است. ضرورت اذن پدر در ازدواج دختر دارای چهره دو وجهی می باشد، نفع و ضرر در آن مستتر است. در این مقاله، به بررسی موضوع اذن پدر می پردازیم.
.2 طرح مسئله، هدف و ضرورت تحقیق
یکی از نیازهای طبیعی انسان، انتخاب همسر و تشکیل خانواده است. اسلام نه تنها این حق را سلب نکرده بلکه بر لزوم موافقت هریک در انتخاب تاکید کرده است. با این همه هنوز بسیاری افراد میاندیشند در انتخاب شوهر برای دختر رشیده باکره که میتواند به گونهای کامل مصلحت و مفسده را درک کند و تحت تاثیر احساسات نیست و باکره میباشد، پدر اختیاردار مطلق ا ست، در حالیکه ب سیاری از فقها بر این باورند که دختردو شیزه ر شیده بالغ که غریزه جن سی او به حدکافی رشد کرده و آماده تولید مثل ا ست و به سن قانونی ر سیده ا ست، نیازی به اجازه ولیّ خود ندارد. در این تحقیق به آ شنایی بیشتر با نظر مراجع و فقها در باب نکاح دختر یعنی قراردادی که به موجب آن زن و مرد با هم شریک میگردند و خانواده تشکیل میدهند می پردازیم.
بنابراین بررسی شناخت ولایت پدر، میزان قدرت و اختیاری که برای اداره امور از طرف قانون در ازدواج دختر برای وی مشخص شده است و نیاز جامعه اسلامی و آگاهی از آن، ضروری میباشد. باتوجه به تعدد دیدگاهها در مورد این موضوع، این نکته حائز اهمیت است که راه صحیح عقلی و فقهی در امر مهم ازدواج چیست.
.3 واژهشناسی
1-3 مفهوم اذن
- اذن در لغت
ابتدا معنای لغوی اذن را مورد بررسی قرار میدهیم:
.1دستور دادن و امر دادن: که در برخی متون بهکار رفته است که برخی منابع چنین آمده است: و پسرش را به دیوان آوردند و موقوف کردند تا مقرر گردد به اذن االله.
.2اباحه: اذن در چیزی یعنی اباحه آن.
3 اعلام: اذن در معنی اعلام اجازه برشی بکار رفته است.
البته اذن در معانی دیگری نیز به کار رفته ست که مثل اراده و استماع میباشد.
در برخی دیگر از کتب لغت در مقابل کلمه اذنفلاناً گفتهاند: مالیدن گوش او را... اجازت داد او را برای امری.
- اذن در اصطلاح
واژه اذن در بسیاری از مواد قانون مدنی بهکار رفته است ولی تعریفی از آن در قانون و فقه نیامده است که بتوان در اینجا به آن استناد کرد ولی با بررسی کتب لغت و دیگر کتابها میتوان تعاریفی را برای اذن پیدا کرد. یکی از تعاریفی که برای اذن به کار رفته است چنین میباشد: ازاله منع قانونی به سود یک یا چند شخص از جانب مقنن یا شخصی معین.4 میتوان این را بدین گونه تفسیر نمود که برای برخی از اقدامات موانعی وجود دارد که موانع را گاهی قانون به وجود آورده و گاه منافع شخص یا اشخاص اقتضاء دارد که مانع، برای حفظ آن منافع، علیه دیگری شناخته شود. حال هر وقت قانون یا اشخاص این مانع را رفع میکند چیزی جز دادن اذن نمیباشد.
جایی دیگر اذن به معنایی دیگر به کار رفته است. فک حجر و مطلق تصرفات که از طرف ممنوع داده است.5 اگر بخواهیم یک معنی برای اذن ارائه کنیم این است: اذن اجازه برای امری است که بدون اذن مجاز نمیباشد. میتوان گفت که اذن اعلام رضایت صاحب حق برای انجام اعمال حقوقی و ... مادی توسط ماذون میباشد که تنها با اراده صاحب حق - اذن دهنده - بهوجود میآید.
2-3 مفهوم ولایت - ولایت در لغت
ولایت ازولیّ گرفته شده است و به معنی نزدیکی است و از انواع قرابت حکمی است که از عتق و موالات حاصل میگردد.6 ولایت به معنی حکومت کردن، دست یافتن و تصرف کردن آمده است، در جایی دیگرولیّ را به معنی نزدیکی،قُرب، باران بعد از باران، محبت و صداقت نگهدارنده و مطیع، همه معنا کردهاند.7 در جایی دیگر چنین آمده است: سرپرست، دوست یاریکننده، تولی: بهدوستی گرفت، سرپرست قرارداد.8 در برخی دیگر از کتابها ولایت را در معنیقُرب به کار بردهاند و پنج نوع قرب قائل شدهاند که یکی از اینها قرب از جهت اعتقاد یعنی کسیکه با دیگری هم عقیدهاست.9 معانی دیگری هم برای ولایت و ولاء در کتب لغت آوردهاند، ولی بیشترین و بهترین کاربرد برای ولایت در کتب لغت همان معنایقُرب و نزدیکی میباشد، این به معنی کسی است که احسان و فعل خداوند پی در پی بر او وارد گردد. ولاء و تولی آن است که دو یا چند چیز به گونهای کنار هم قرار گیرند که هیچ چیز غیر خودشان بین آن حائل نباشد، گاهی برای قرب همگانی، نسبی، دینی، دوستی، همیاری و همفکری در اعتقاد استعاره آورده میشوند. ولایت به کسر واو به معنی نصرت و یاری رساندن، به فتح واو به معنی برعهده گرفتن امور میباشد.10
- ولایت در اصطلاح
در معانی عام ولایت را بدین صورت آوردهاند کهولیّ کسی است که به حکم قانون اختیار دیگری را در قسمتی از امور دارا باشد، خواه در امور خصوصی مانند ولایت پدر و جد پدری نسبت به صغیر و خواه در امور حسبی و عمومی مانند اختیار هر یک از کارمندان دولت در حدود شغل خود. به همین دلیل هر یک از کارمندان دولت را در فقه والی و جمع آنها را ولات میگفتند.11 معنی دیگری که برای ولایت عام ارائه دادهاند چنین است: سلطهای که شخص بر مال و جان دیگری پیدا میکند