بخشی از مقاله
چکیده
آب در بخش کشاورزي ایران به عنوان مهمترین و محدود کننده ترین نهاده تولیدي قلمداد می شود. متوسط بارندگی سالیانه در کشور حدود 250 میلی متر است .کمبود منابع عرضه آب از یکسو و رشد روز افزون تقاضا از سوي دیگر اهمیت مدیریت صحیح و استفاده بهینه از منابع آب موجود را دو چندان می کند. هدف اصلی در این تحقیق آن است که قیمت واقعی آب با توجه به معیارهايمتعدد کمی و کیفی تاثیرگذار در شبکه آبیاري ورامینکه معمولاً در معقوله قیمت گذاري آب به آنها توجهی نمی شود با استفاده از یک روش پیشنهادي ساده و قابل اجرا، تعیین شود.
در مرحله نخست قیمت تمام شده هر متر مکعب آب کشاورزي به روش هزینه متوسط با استفاده از رهیافت اقتصاد مهندسی به عنوان قیمت پایه در نظر گرفته شد. سپس به منظور اثر دهی شرایط موجود و موثر شبکه در قیمت آب 13 معیار از مهمترین معیارها در حوزه هاي اقتصادي، مدیریتی، اقلیمی، سیاسی و اجتماعی انتخاب شد. مقدار این معیارها در شبکه و همچنین وزن آنها در شبکه مورد بررسی قرار گرفتبراي. محاسبه مقدار معیارهاي کیفی و تعدادي از معیارهاي کمی منطق فازي به کار گرفته شد. میزان اهمیت معیارها به روش تحلیل سلسله مراتبی - - AHP انجام گرفت.
قیمت آب شبکه آبیاري مورد مطالعه با استفاده از روش پیشنهادي و بر اساس قیمت تمام شده هر متر مکعب آب مقدار 553/68 ریال محاسبه شد. مدل پیشنهادي اثر مقادیر معیارها که معمولا از حد عالی فاصله داشتند را در محاسبه قیمت آب لحاظ کرده و موجب کاهش قیمت نهایی نسبت به قیمت تمام شده گردیده است . با افزایش مقادیر مهمترین معیارها می توان قیمت نهایی را افزایش داد.
-1 مقدمه
مصرف آب در بخش کشاورزي حدود 90 درصد از مصارف آبی کشور را در بر می گیرد، از این رو ارزش گذاري اقتصاديآب درمصارف کشاورزي، یکی از مهمترین اولویت ها در زمینه مدیریت منابع آب می باشد اصولاً، قیمت گذاري آب قسمت مهمی از سیاست گذاري و برنامه ریزي منابع آب و مدیریت تقاضاي آب است. طرفداران قیمت گذاري معتقدند که سیاست قیمت گذاري آب از ابزار ارتقاء وضعیت عملیات مدیریت آب می باشد و به طور جزئی یا کلی هزینه هاي خدمات آب را می پوشاند ؛ همچنین از طریق تأثیر در رفتار مصرف کنندگان، امکان استفاده منطقی از آب را فراهم می کند و با تأمین سرمایه لازم زمینه سرمایه گذاري در منابع پایدار به ویژه درکشاورزي آبی را مهیا می سازد .[1]
قیمت گذاري منطقی آب می تواند به بهبود تخصیص آب، افزایش راندمان مصرف آب، تامین هزینه هاي استحصال و انتقال و توزیع و استقلال مالی صنعت آب از بخش دولتی منجر شود. نرخ نا عادلانه آب به متقاضی القا می کند که ارزش واقعی آب برابر با همان قیمت اندکی است که می پردازد بنابراین انگیزه اي براي صرفه جویی ندارد همچنین بنگاه ها ي کارگزار رغبتی به سرمایه گذاري در منابع آب راندارند چرا که منافع حاصل از این فعالیت را ناچیز برآورد می کنند [2] براساس مطالعات دینار و همکاران [3]،کشش تقاضا در مناطق مختلف جهان بین -0/3 تا -0/7 درصد قرار دارد که به معناي کم کششی تقاضاي آب است.
بنابراین افزایش قیمت در میزان مصرف و تقاضا تغییر زیادي به وجود نمی آورد و با حفظ تقاضاي آب، مصرف کنندگان اقدام به صرفه جویی می کنند. افزایش قیمت، در کنار سایر روشهاي افزایش بهره وري می تواند مفید واقع شود و می توان از آن در راستاي تامین هزینه هاي استحصال و تامین آب استفاده کرد. با توجه به کاهش سقف بودجه عمرانی دولت همزمان با افزایش هزینه هاي طرح هاي توسعه منابع آب، افزایش جمعیت و هزینه هاي ناشی از تامین آب اضافی، بروز مسائل زیست محیطی و عدم استفاده بهینه از آب و در نتیجه اتلاف آن لزوم بازنگري در نرخ فعلی و تغییر دیدگاه ها راجع به ارزش واقعی آب امري ضروري است .[4]
تاکنون تحقیقات ارزشمندي در زمینه قیمت گذاري مناسب آب کشاورزي صورت گرفته است . تسور و دینار [5]، در تحقیق مشترکی روش هاي متداول قیمت گذاري آب کشاورزي را در کشورهاي مختلف جهان، مورد بررسی قرار داده و کارایی روشهاي مختلف را با توجه به هزینه هاي اجرایی مورد نیاز در هر روش با یکدیگر مقایسه نموده اند.
اسلامی [6] با در نظر گرفتن عوامل موثر در قیمت آب کشاورزي چرخاب یزد و با دیدگاه هاي اجتماعی و اقتصادي به مطالعه در این حیطه پرداخت. همچنین در بخشی جدا با استفاده از تابع تقاضاي آب، ارزش اقتصادي آب را مقدار18/5 تومان به ازاي هر متر مکعب آب به دست آورد و این مقدار را 2/6 برابر مقداري که در حال حاضر توسط مردم به عنوان اجاره آب بهاي هر متر مکعب آب پرداخت می شود برآورد کرد.
منصوري و همکاران [4] قیمت تمام شده یک متر مکعب آب را پاي سدهاي مخزنی استان آذربایجان غربی در سال1378 با استفاده از رویکرد اقتصاد مهندسی با نرخ هاي بهره متفاوت محاسبه کردند. به عنوان نمونه قیمت هر متر مکعب آب را با احتساب هزینه هاي تاریخی و با نر خ هاي بهره8 درصد براي سدهاي بوکان مهاباد و بارون به ترتیب 8/1 و 18/2 و 68/4 ریال تعیین شد.
میراکبري [7]، با استفاده از روش برنامه ریزي خطی ارزش اقتصادي آب را در دشت ورامین در سه گروه شامل کشاورزان با سطح زیر کشت کمتر از 4 هکتار، بین 4 تا 10 هکتار و بیشتر از 10 هکتار، به ترتیب 176 :، 195، 184 ریال برآورد کرده است. در حالی که آب بهاي اعمال شده در منطقه در سال مورد مطالعه به طور متوسط 35 ریال به ازاي هر متر مکعب آب آبیاري بوده است. در برخی از مطالعات از جمله صدر 8]و[9 به این نکته تاکید شده است که براي مشخص شدن ارزش واقعی نهاده آب و شکل گیري قیمت اقتصادي وجود یک نهاده مبادله به نام بازار ضروري است. قیمت تعیین شده در چنین نهاده هایی علامت و راهنمایی براي مصرف بهینه است.
-2 مواد و روشها
مطالعه بر روي شبکه آبیاري دشت ورامین که یکی از مناطق عمده کشاورزي در استان تهران با وسعتی حدود 50000 هکتار می باشد، انجام گرفت. موقعیت جغرافیایی و منابع تامین آب شبکه ورامین به ترتیب در شکل و جدول - 1 - آمده است.[10]
-1-2قیمت گذاري چندمعیاره فازي آب
در این تحقیق 13 معیارکمی و کیفی موثر بر قیمت گذاري آب در شبکه در نظر گرفته شده است. این معیارها عبارتند از: تعداد بهره برداران شبکه، وضعیت بهره وري آب در شبکه، مدیریت بهره برداري و نگهداري شبکه، هزینه تعمیرات و نگهداري و بهره برداري سالانه، پارامترهاي اقلیمی، میزان حجم آب، سیاست حمایتی دولت، نوع شبکه آبیاري، رضایتمندي بهره برداران از شیوه تحویل و توزیع آب، سطح درآمد و میزان تولید در واحد سطح شبکه، وسعت شبکه، کیفیت آب.
-2-2مراحل مدل
در روش قیمت گذاري چند معیاره فازي آب به یک قیمت پایه نیاز است که می تواند از هر روش محاسباتی به دست آید. در این تحقیق به منظور تامین هزینه هاي استحصال آب قیمت تمام شده واحد حجم آب به عنوان قیمت پایه مدل محاسبه می شود.-1 تعریف و محاسبه معیارها : با مشورت متخصصین و با توجه به خصوصیات شبکه ابتدا مهمترین معیارهاي تاثیر گذار بر قیمت آب در شبکه آبیاري ورامین تعریف شد. به منظور محاسبه معیارهايکمی که اطلاعات آنها در دسترس بود، شاخص هایی در نظر گرفته شد. شاخصهاي تعریف شده در جدول - 2 - آورده شده است. براي تعیین مقدار نهایی معیارهاي تعریف شده با چند شاخص، از میانگین گیري وزنی استفاده شد.
براي معیارهاي با مقادیر کیفی از واژهاي زبانی و تئوري مجموعه هاي فازي به کارگرفته شد. تئوري مجموعه هاي فازي توسط مقاله ي پروفسور لطفی عسگرزاده در سال 1965 مطرح شد. اگر یک متغیر بتواند به جاي اعداد واژه هایی را به عنوان مقدار خود بپذیرد آنگاه یک متغیر زبانی نامیده می شود. چن وهوانگ [11]، براي تبدیل واژه هاي زبانی به اعداد فازي مقیاس هاي مختلفی را از نظر تعداد واژه هاي زبانی و اعداد فازي مربوطه پیشنهاد کرده اند.