بخشی از مقاله
نگرشی دیگر به موسیقی در قرون وسطی
چکیده
در رابطه با قرون وسطی عموما ذهنیت ای منفی بین همگان قالب است، اما حقایق درباره ی موسیقی در آن عصر با این دیدگاه تناسبی ندارد. موسیقی در قرون وسطی نه تنها دوران بدی را سپری نکرد، بلکه برعکس خیلی از رشته های دیگر، هموار ترین راه را در زمینه شکوفایی پیمود. با بررسی علمی موسیقی ای که در آغاز این عصر وجود داشته است، روندی که در خلال آن در راستای شکوفایی پیموده شده و در نهایت موسیقی ای که در انتهای عصر در این سیر تکامل شکل گرفته بود، بر اساس اقتضای زمانی و امکانات اجتماعی موجود در آن عصر، ملاحظه خواهد شد که از عصری که در همه جا از آن عصر ظلمت یاد می شود، چگونه برای رشته ی موسیقی عصری سراسر روشنایی بوده است.
مقدمه
شرایط اجتماعی در قرون وسطی برای عموم جامعه دارای خفقان های زیادی بوده است، خیلی از رشته ها در آن عصر نابود شده اند، برخی دیگر متوقف شده و خیلی های دیگر نتوانستند آن طور که باید تکامل یابند. چرا که گاهی چنان فشاری از ناحیه کلیسا روی اقشار مختلف جامعه حاکم بود که کمترین امکانی برای هر نوع شکوفایی ای که کلیسا خواستار آن نبود وجود نداشت و در صورتی که کسی کوچکترین اقدامی در انجام دادن این چنین مسائلی می کرد، برای آن فرد می توانست عواقب ای شدید مثل مرگ را به دنبال داشته باشد. اما رشته هایی مانند موسیقی به دلایلی از این فشار مصون بوده و توانستند، حمایت کامل کلیسا را به دست بگیرند و در راستای سیر تکامل خود، از امکانات موجود نهایت بهره را ببرند. به تناسب جمیع جوانب در آن عصر و حمایت کلیسایی که خود یکی از اصلی ترین دشمنان موسیقی نیز قلمداد می شد، می توان گفت رشته ی موسیقی با تلاش موسیقی دانان، رشدی خیره کننده را در آن دوران به ارمغان آورده است. در این مقاله سعی بر آن خواهد شد که با توجه به مباحث فنی موسیقی مانند تئوری، هارمونی، کنترپوان، فرم و... ، همین طور با بررسی شرایط اجتماعی آن دوران، به تناسب حجم این مقاله، به بررسی دقیق این تحولات از آغاز تا پایان این عصر بپردازیم و این ادعا را از لحاظ علمی، منطقی و اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم.
نگرشی دیگر به موسیقی در قرون وسطی
مواقعی که واژه ی "قرون وسطی" را میشنوید، اولین تصوری که به ذهن شما خطور می کند چه چیزی است؟ آیا شما نیز قرون وسطی را که حدود یک هزاره از تاریخ اروپا را شامل می شود و تاریخ نگاران سالهای تقریبی 0054 – 054 میلادی را برای آن در نظر گرفته اند، عصری مطلقا ظلمت، جهل، جنگ، آشوب و دیگر تفاسیری از این قبیل می دانید؟ آیا فکر نمی کنید برای ارزیابی و قضاوت عصری که ده ها نسل را در خود جای داده، بایستی دیدگاه وسیع تری داشت و قدری بیشتر تامل کرد؟ آیا می دانید اولین دانشگاه ها در همین عصری که این چنین درباره ی آن قضاوت می شود بنیان گرفته است؟
در ابتدای عصر مسیحیت (پیش از آغاز قرون وسطی)، موسیقی به دلیل ابتذال وتجمّلاتامپراتورهای رم، مورد پذیرش کلیسا قرار نگرفت و تحریم شد. اما کم کم کلیسا به اهمیت موسیقی در مراسم مذهبی پی برد و در راستای تبلیغ مذهبی خویش و بر انگیختن حس روحانی و ماوراءالطبیعه در نخستین مریدان خود، از قدرت افسونگر موسیقی، نهایت بهره برداری را به عمل آورد. به طوری که در قرن سوم، آیات انجیل را با آواز ساده و تک بخشی در کلیسا تلاوت می کردند. از طرف دیگر حس تکریم و احترامی که نسبت به متون مذهبی ابراز می گردید، بر اهمیت موسیقی که متون با آن تلاوت می شدند افزود و هنر خوانندگی مورد توجه زیادی قرار گرفت. به عبارتی کلیسای کاتولیک در عین حال هم خادم موسیقی به شمار می رفت، هم دشمن آن محسوب می گردید.
از قرن سوم به بعد، کلیسا به ناچار از فرهنگ هایی که پیش از آن، آنها را هنر و فرهنگ کافران می نامید بهره برد و با استفاده از آواز ها و سرود یهودیان و موسیقی آنها، آهنگ های مذهبی و رسمی کلیسا را به وجود آورد، همین طور با به کارگیری از اصول پیچیده ی ریاضی و نظری موسیقی یونان باستان، زمینه ی تئوری موسیقی کلیسا را پایه ریزی کرد. موسیقی غیر مذهبی و عامیانه نیز که فقط موجب تفریح عامه ی مردم بود و فاقد قاعده و قانون بندی علمی و همین طور نظم و تشکیلاتی چون انجمن موسیقی کلیسایی بود، به سهم خود در جهت دیگری راه تحول می پیمود، اما متاسفانه به دلیلی که کسی برای کار آنها ارزشی قائل نبود، از این رو آهنگهای آنها مدتی دوام میاورد و سینه به سینه انتقال می یافت، ولی در نهایت در برابر گذشت زمان محکوم به فراموشی می شدند. در صورتی که در همان دوران، رهبران مذهبی و روحانیان برای حفاظت از آواز های مذهبی از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمی ورزیدند و موسیقی را به خط و نت مجهز ساختند، و به این دلیل موسیقی از خطر زوال مصون داشته شد. در عین حال این اقدامات و حمایت ها باعث روی آوردن عده ی کثیری از مردم به کلیسا ها شد، زیرا مردم در مراکز مقدس، زبان هنری مانوس ای را یافتند که آنان را نسبت به عالم روحانی علاقه مند و خوشبین می ساخت.
در قرون وسطی به صورت کلی سه طبقه ی اجتماعی اصلی وجود داشت. دهقانان بیشترین جمعیت را شامل می شدند، آنها اکثرا زیر سلطه ی ارباب های فئودال بوده و با فقر در کلبه هایی یک اتاقه زندگی می کردند. دیگر طبقه اجتماعی را اشراف تشکیل می دادند، آنها اغلب سلحشورانی زره پوش بودند که در قلعه هایی مستحکم زندگی می کرده و خوش گذرانی های مخصوص به خود را داشتند. و قدرتمند ترین طبقه اجتماعی، روحانیان وابسته به کلیسای کاتولیک رم بودند، آنها در تمام اقشار جامعه نفوذ داشته و آموزش را منحصر به آموزش های مذهبی کرده بودند و به غیر از آنان اکثر مردم حتی اشراف بی سواد بودند.
در دورانی که خیلی از رشته های هنری دچار خمودگی و رخوت گشته بود و تعداد زیادی از آنها نیز به دست فراموشی سپرده شده بودند، موسیقی در آن عصر در خدمت و سیطره خواستگاه های کلیسا به جریان خود ادامه می داد. برجسته ترین موسیقی دانان آن دوران، کشیش های خدمتگزار کلیسا بودند که اغلب از بچه گی در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می دیدند. متاسفانه در آن عصر زنان مجاز به آواز خوانی در کلیسا نبودند، ولی آنان نیز در دیرها به اجرای موسیقی می پرداختند.
در حالی که کلیسای کاتولیک این چنین موسیقی را مورد لطف خود قرار می داد، هم زمان با آن سازمان تفتیش عقاید (انگیزاسیون) که وظیفه اش جلوگیری از هرگونه رشد و گسترش در علم و هر نوع بدعت بود را به وجود آورد. این تشکیلات بعد از شناسایی افراد مشکوک، آنها را شکنجه کرده و وادار به اعتراف گناه می کردند و در نهایت آنها را جادوگر نامیده و زنده زنده می سوزاندند، یا اعدامشان می کردند و یا مجازات هایی از این قبیل برایشان روا می داشتند. از این رو در این دوران زمینه برای رشد و بروز هر نوع استعدادی کاملا محو گردید.
در سالهای 440 – 594 "سرود های گرگوریایی" توسط پاپ گرگوار کبیر (بزرگترین پاپ تاریخ) توسعه یافت. از مهم ترین اقدامات او در زمینه ی موسیقی، گردآوری سرود های مذهبی کلیسا و تکمیل کردن آواز های مذهبی بود که به منظور درست خواندن آواز های کلیسا، عدم تغییر در آنها و فراموش نکردن آهنگ بین دو اجرای آواز، به این کار همت گماشت. سرود های گرگوریایی ملودی هایی بودند که متون مقدس با آنها خوانده می شد و در جهت تشدید فضای معنویت بوده و فضایی مناسب نیایش و اعمال خاص مذهبی را فراهم می کردند که بخشی از آداب و آئین مذهبی بودند. ریتم انعطاف پذیر، پیروی نکردن از وزن، حس ضرب ضعیف، حرکت پیوسته ی اغلب ملودی ها در محدوده ای کوچک از صداهای زیر و بم، از مشخصه های این سرود ها هستند.
در سال 495 "ارگانوم" که اولین فرم کنترپوانی بود به وجود آمد. قبل از این اتفاق مهم، موسیقی غرب سده های متمادی بافتی "مونوفونیک" (اجرای یک خط ملودیک تنها) داشت. در فاصله ی سالهای 044 تا 944 میلادی خط ملودیک دیگری با فاصله ی چهارم یا پنجم (دیافونی)، به صورت نت در برابر نت (شباهت به کنترپوان مدال نوع اول)، روی ملودی های گرگوریایی که به ملودی اصلی "کانتوس فیرموس" گفته می شد و به صدای دومی که به ملودی اصلی اضافه می شد "ارگانال" گویند، به وجود آمد که توسط راهبان در صومعه ها انجام می شد. در این فرم که به آن "ارگانوم موازی" هم گفته می شود می توان کوشش های بسیار قدیمی در سازماندهی زبانی به طور خالص "پلی فونیک" (چند صدایی) را مشاهده کرد. این حرکت انقلابی، موسیقی غرب را دستخوش دگرگونی بزرگی کرد که باعث به وجود آمدن، وارد شدن و در نهایت تکامل یافتن حالت های ابتدایی کنترپوان و هارمونی به موسیقی غرب شد.
در سال 0405 "گوئیدو د ارزو" (0454 – 990) کشیش ایتالیایی طی مقاله ی خود به نام "میکرولوگس"، که دومین مقاله ی شناخته شده در زمینه موسیقی در قرون وسطی بود، به معرفی خطوط حامل پرداخت که با آن (به نسبت شیوه ی نگارش قبلی آواز های گرگوریایی "نیومن") نوشتن، خواندن و درک نت ها و ملودی ها آسان تر و جامع تر شد.
در سال 0454 ساز چنگ به اروپا می رسد، ارزش زمانی به نت نویسی در موسیقی داده می شود، از همه مهم تر آواز پلی فونیک جایگزین شیوه های سرود های گرگوری قبلی می شود و حالت های متنوعی به ارگانوم اضافه می شود.
یکی از نمونه های تحول یافته دیافونی نوعی است که در آن صدای ارگانال از هم صدا شروع شده و به تدریج از صدای اصلی فاصله می گیرد تا به فاصله ی چهارم در بالا برسد. از این به بعد، این فاصله با حرکت موازی در دو صدا حفظ شده و با نزدیک شدن به انتهای قطعه، دو صدا شروع به نزدیک شدن به یکدیگر می کنند، به طوری که در انتها روی همصدا (Unison) ختم می شوند (تصویر شماره .(0 (شباهت به نوعی کادانس -که از مهم ترین بخش های هارمونی می باشد-، و اگر نت پایانی همان نت آغازین و اولین نت مد باشد –که طبق اصول نت فینال نتی است که ملودی با آن آغاز و پایان می یابد- می توان از جهاتی آن را به کادانس اتنتیک شبیه دانست)
❖ تصویر شماره :1 موزیکا ان شریادیس – (Musica Enchiriadis)اولین رساله موسیقی قرون وسطی- : ارگانوم رکس سلتی (Rex Selti) قرن یازدهم. صدای ارگانوم در زیر کانتوس فیرموس قرار دارد.
در حدود سال 0044، خط ملودیک دوم دیگر محدود به قالب نت در برابر نت نبود و مستقل تر نیز شد. در این زمان دو خط ملودیک هم از نظر ملودیک و هم از نظر ریتمیک متمایز بودند. هنگامی که سرود های گرگوریایی (کانتوس فیرموس) با صداهایی بم تر و با نت های بسیار کشیده و ممتد خوانده می شد، ملودی افزوده شده (ارگانال) بالاتر از آن و با نت های کوتاه تر حرکت می کرد (به عبارتی کنترپوان نوع دوم، نوع سوم و...).
کمی بعد صدای سومی کانتوس فیرموس را در فاصله ی اکتاو تکرار می کند، از اینجاست که پلی فونیک ناشی می شود که دارای فواصل چهارم و پنجم موازی است و همیشه بر اساس همان ریتم به صورت نت مقابل نت قرار می گرفت.
بعد از قرن دوازدهم نوشتار کنترپوان با رفتاری تازه غنی تر شد که آن را دشان نامیدند. در این مرحله صدای جدیدی که دیسکانتوس نامیده می شد و اغلب بداهه خوانده می شد، جایگزین ارگانال گردید و در بالای کانتوس فیرموس جای گرفت. – کانتوس فیرموس صدای پایینی بود و صدایی که آن را می خواند تنور نامیده شد – دیسکانتوس در حرکت مخالف با کانتوس فیرموس رفتار می کرد و به این ترتیب به حرکت موازی ارگانوم پایان داده شد و با حرکت های مخالف، برخوردهای همصدا، چهارم، پنجم و اکتاو ها به تناوب هم به وجود می آمد (شباهت انکار ناپذیر با قوانین هارمونی). ارگانوم های دیگری مثل ارگانوم آزاد، ارگانوم ملیسماتیک، ارگانوم نتردام و... در این سیر تکامل به وجود آمدند که هر یک امتیازات پلی فونیک خود را دارا بودند. یکی از مهم ترین آنها "ارگانوم پروتن" است که در ابتدای قرن سیزدهم به وجود آمد. در آن صدای تنور (که سرود های گرگوری با ارزش های زمانی طولانی در آن بخش صدایی اجرا می شود) با یک، دو و یا سه صدای دیگر ارگانال که هر یک از آنها به وفور تزئین شده اند، پیوند می خورد. این قالب به شدت با قوانین هارمونی که ما امروز می شناسیم شباهت دارد و می توان گفت فرم هایی از این دست در قرون وسطی، پایه های پدیدار شدن و ارتقا یافتن هارمونی در موسیقی شدند.
پس از سال 0054، پاریس به مرکز موسیقی پلی فونیک بدل شد. "لئونن و پروتن" نخستین آهنگ سازان مهمی هستند که از آنها نامی برجا مانده و هر دو سرپرست گروه همسرایان کلیسای نوتردام بودند که از آنان و پیروانشان به عنوان موسیقی دانان "مکتب نتردام" یاد می شود. از حدود 0004 تا 0044، آهنگسازان مکتب نتردام، نوآوری در زمینه ی ریتم را توسعه دادند. پیش از آن، موسیقی پلی فونیک با ریتم آزاد و بدون میزان بندی سرود های گرگوریایی اجرا می شده است. اما موسیقی لئونن و پروتن ریتم میزان بندی شده را، با نت هایی دارای کشش مشخص و وزن واضح و معین، به کار گرفت. برای نخستین بار در تاریخ موسیقی، نت نگاری نه فقط زیر و بم که ریتم دقیق را نیز نشان می داد.
قبل از این اشاره شد که کلیسا به دلیل نقش سازها در آئین های پیشین غیر مسیحی، تمایلی به استفاده از ساز در اجراهای موسیقی نداشت و به این دلیل بخش عمده ی موسیقی قرون وسطی آوازی بود، با این حال سازهای متنوعی برای همراهی موسیقی به کار گرفته می شدند و از حدود 0044 میلادی به بعد سازها نیز به گونه ای فزاینده در کلیسا به کار گرفته شدند، که ارگ برجسته