بخشی از مقاله

چکیده

مقاله حاضر درصدد این است که ضمن معرفی اجمالی رشته روانشناسی شناختی،کاربرد موضوعات متنوع مرتبط با آن از جمله حافظه،زبان،کارکردهای اجرائی،توجه و هوشیاری،حل مساله و خلاقیت را در آموزش و پرورش مورد بررسی قرار دهد و بدین منظور در جستجوی پاسخ به این سوالات است: تا چه حد یافته های تجربی و آزمایشگاهی روانشناسی شناختی قابل کاربرد مستقیم در کلاس درس هستند؟

وضعیت کنونی کاربرد یافته های علمی در آموزش کلاسی چگونه است؟پیشنهادات کاربردی برای برخی از حوزه های مختلف مانند مداخله در مشکلات یادگیری،تقویت کارکردهای اجرائی،افزایش توجه،آموزش حل مسئله و تصمیم گیری و سوق دادن دانش آموزان به سمت خلاقیت بیشترکدامند؟ توصیه های بدون پشتوانه تایید شده علمی در محیط های آموزشی کدامند؟برای پاسخ به این سوالات با توجه به گستردگی موضوعات در روانشناسی شناختی،برخی از موضوعات که بیشترین ارتباط را با مبحث آموزش و پرورش دارند، انتخاب گردیده و با استفاده از منابع معتبر علمی در دسترس بررسی شده اند.

مقدمه

روانشناسی شناختی تأثیر عمیقی بر آموزش و پرورش به عنوان یکی از زمینه های اصلی استفاده بهینه از مغز گذاشته است .

رویکرد شناختی در آموزش و پرورش، شیوه های سنتی آموزش و پرورش را تغییر داده و به سرعت حاکمیت خود را برنظام آموزشی تثبیت می نماید،به طوریکه درکشورهای پیشرفته مدارسی تحت عنوان مدارس شناختی تأسیس شده است

شاید مهمترین سوال هر معلم این است که چگونه میتوان یادگیری و بویژه یادگیری مطالب درسی را پربارتر و موثرترکرد - کدیور،1379،ص.. - 9روانشناسی شناختی میتواند به درک بهترین شیوه یادآوری مطالبی که یادگیری آنها دشوار است،بهترین شیوه مطالعه برای امتحانات و موثرترین روش خواندن کمک کند. روانشناسان شناختی نحوه ادراک،یادگیری،یادآوری وتفکر افراد را مطالعه میکنند -

پاسخ های حاصل از پژوهش های علوم اعصاب که در زمینه آموزش قابل استفاده اند باید پیش از اجرائی شدن،صبورانه و دقیق بررسی گردند.اینکار اگر سال ها به طول انجامد در مقایسه با قرن ها غفلت که امکان مطالعه سوالات مزبور ابدا وجود نداشت،چندان مهم نیست

مقدمه ای بر روانشناسی شناختی

روانشناسی شناختی نوین در اواخر دهه 1950 میلادی هنگامی که روانشناسان آمریکائی و انگلیسی رفتارگرائی را رد کردند و الگوئی از ذهن که مبتنی بر رایانه بود را پذیرفتند آغاز شد.اضمحلال رفتارگرائی بیش از اینکه ناشی از ایده های درون روانشناسی باشد متاثر از سه رویکرد پژوهشی خارج از زمینه روانشناسی شامل : - - 1پژوهش ارتباطات دربرگیرنده نظریه اطلاعات؛ - - 2رویکرد الگوسازی رایانه ای بویژه کار نول و سیمون

رویکرد زبان شناختی تولیدی بویژه کار چامسکی3 بود.ترکیب این رویکردها با روانشناسی حقیقی4 منجر به رویکرد پردازش اطلاعات به شناخت شد که بر بازنمائی5 ها و فرایندهای مورد نیاز برای فعالیت های ذهنی از جمله بازشناسی الگو6،توجه،طبقه بندی،حافظه،استدلال،تصمیم گیری،حل مساله و زبان تاکید دارد

اولین تعریف از روانشناسی شناختی را نایسر7 ارائه داد.پژوهش های جورج میلردر سال 1956 نیز مانند مقاله ای که در آن عدد سحرآمیز7 2 را به عنوان گنجایش حافظه آنی مطرح نمود از جمله مطالعات تعیین کننده در پیشرفت روانشناسی شناختی بود

روانشناسی شناختی مکتبی است که به بررسی فرایندهای درونی ذهن از قبیل حل مسئله، حافظه، ادراک، شناخت، زبان و تصمیم گیری میپردازد. موضوعاتی ازاین قبیل که انسان چگونه و با چه ساختاری به درک، تشخیص و حل مسئله میپردازد و این که ذهن چگونه اطلاعات دریافتی از حواس - مانند بینایی یا شنوایی - را درک میکند و یا اینکه حافظه انسان چگونه عمل میکند و چه ساختاری دارد؛ از عمده مسائل قابل توجه دانشمندان این رشته میباشد. محققین روان شناسی شناختی به ذهن همچون دستگاه پردازشگر اطلاعات مینگرند و رویکرد آنان به مطالعه مغز و ذهن برپایه تشابه عملکرد مغز با رایانه است. از زیر مجموعه های روان شناسی شناختی می توان رشته های نوروسایکولوژی، روان شناسی بالینی، روان شناسی تربیتی، روان شناسی قانونی، روان شناسی سازمانی و صنعتی با گرایشهای شناختی را نام برد

"روانشناسی شناختی مطالعه چگونگی ادراک،یادگیری،یادآوری و تفکر درباره اطلاعات توسط افراد است.روانشناسان شناختی مبانی زیست شناختی شناخت و نیز توجه،هشیاری،ادراک،حافظه،انگاره های ذهنی،زبان،حل مساله،خلاقیت،تصمیم گیری،استدلال،تغییرات رشدی در شناخت در فراخنای حیات،هوش انسان،هوش مصنوعی و جنبه های گوناگون دیگر تفکر انسان را مورد مطالعه قرار می دهند

روانشناسی شناختی و آموزش و پرورش

نیاز به بهبود نظام آموزشی هیچگاه تاکنون به این اندازه نبوده است.افراد در همایش ها و حرفه ها در مورد کاربردهای اصول فنی پرخرج1 برای بهبود آموزش علی رغم کمبود شواهد تجربی در مورد کارآمدی آنها استدلال میکنند.روانشناسان شناختی و تربیتی راهبردهائی که به میزان زیادی یادگیری و نگهداری اطلاعات را بهبود میبخشند را شناسائی نموده اند و هنوز این فنون نه عموما در آموزش به کار می روند ونه در مکاتب آموزشی یاد داده میشوند.

کاربرد یافته های روانشناسی شناختی در آموزش کلاسی علاج کلی برای مشکلات آموزشی نیست ولی یک راهبرد مفید و ارزان را نمایش میدهد

در رویکرد سنتی معمولا آموزش و پرورش دو مساله متمایز از یکدیگر در نظر گرفته می شوند و متاسفانه این تمایز منجر به این شده است که در فرایند آموزش صرفا بر دانستنیها تکیه شود و ابعاد نگرشی و مهارتی به حاشیه رانده شوند در حالی که در رویکرد شناختی تمایزی بین مفاهیم آموزش و پرورش وجود ندارد،به طوری که در یادگیری،هم نگرش و هم دانش و مهارت،مورد توجه قرار می گیرند.در آموزش و پرورش شناختی به جای اینکه اولویت یادگیری به ترتیب،دانش،مهارت و نگرش باشد،ابتدا نگرش و سپس مهارت و دانش است

پژوهش در زمینه یادگیری در حال خیزبرداشتن به سوی مدرسه است - آلدوس4،. - 2012در حال حاضر - - 2012 ما نمیتوانیم به یک علم تربیتی انتقالی 5 اشاره کنیم که در آن پژوهشها درباره یادگیری و حافظه،تفکر و استدلال و موضوعات مرتبط،در صورت صحت، از آزمایشگاه،آزمایش های کنترل شده و فنون تولید شده به موقعیت های آموزشی گسترده منتقل شده باشند.ما اکنون در آن مرحله نیستیم و سوال این است که چگونه می توانیم به آن مرحله برسیم؟

مک مستر و همکارانش در مقاله ای اشاره نمودند که چالش های فراوانی در انتقال نظریه شناختی به عمل در موقعیت های کلاسی را وجود دارد

از مجموع یافته های فوق اینگونه نتیجه گیری می شود که رابطه بین روانشناسی شناختی و آموزش و پرورش رابطه ای راهبردی است و روانشناسی شناختی می تواند در زمینه های مختلف یاری رسان حوزه آموزش و پرورش باشد هر چند در حال حاضر چالش اصلی،انتقال مستقیم یافته های پژوهشی روانشناسی شناختی به کلاس درس می باشد و بین نظریه تا عمل در این حوزه فاصله وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید