بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مباحث مهم علم سیاست، اخلاق - اخلاق کاربردی - و حقوق - حقوق بشر - ، بهویژه حقوق شهروندی، مساله چگونگی رفتار با اقلیتهای دینی و مذهبی است. رویکردهای مختلفی نسبت به پرسش از الگوی رفتاری ما در قبال دیگران اتخاذ شده است که تساهل و رواداری - در این نوشتار از آن تعبیر به »کثرتگرایی دینی هنجاری« میکنیم - یکی از آنهاست. کثرتگرایی و تساهل را در دنیای امروز اغلب مفاهمی میدانند که محصول دنیای غرب و مدرنیته، و پیامد

سکولاریسم است و ادیان، بهویژه دین اسلام با چنین مفاهمی آشنا نیستند، در حالی که پژوهشهای علمی و تاریخی بیانگر آن است که این تصور تا چه اندازه وارونه است؛ همه ادیان الهی - جدای از رفتار برخی پیروانشان - انسانها را به محبت و دوستی و تساهل فراخوانده و دعوت خویش را بر همین مبنا بنا نهادهاند.

در این میان، دین اسلام بیش از همه ادیان، در طول تاریخ بهترین و عالیترین چهره مدارا و تحمل عقاید و افکار مخالفان را از خود نشان داده و صدها سال پیش از آنکه اروپاییان از تساهل و تسامح سخن بگویند، مسلمانان در فرهنگ اسلامی به آن پایبند بودهاند. پیامبر اکرم - ص - و امام علی - ع - چهارده قرن قبل در دنیایی که مفهوم همزیستی دینی برای بشر کاملا ناشناخته بود، آن را با صراحت کامل شناخت و ملت مسلمان را به آن دعوت کردند. بر این اساس، نوشتار حاضر به تحلیل و تبیین تساهل و کثرتگرایی دینی هنجاری در دین اسلام و مسیحیت میپردازد و مبانی آن را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.

مقدمه

از جمله مقتضیات دنیای جدید پیدایش تنوع و تکثر در زمینه اندیشه و تفکر و به رسمیت شناخته شدن آرای متعدد در زمینههای متفاوت است. توجه به »تکثر دینی - religious plurality - « نیز امروزه به روشهای گوناگون، بهویژه پدیدارشناختی و جامعهشناختی مجال ظهور یافته و کثرتگرایی دینی 1 - religious pluralism - - به معنای جامعه شناختی

.1 توضیح این نکته لازم است که واژه کثرتگرایی دینی دو کاربرد دارد: کاربرد ذهنی - objective - و کاربرد عینی . - subjective - کاربرد ذهنی کثرتگرایی مربوط به حضور دین در ذهن یا به تعبیر دقیقتر، ادیان - باورهای دینی - در اذهان مختلف است. علومی مانند فلسفه، معرفتشناسی دینی و عرفان نظری اینگونه هستند و ناظر به »باورهای دینی« و اتصاف آنها به صدق و کذب و همچنین نجاتبخشی آنها میباشند؛

نظریههایی که امروزه در فلسفه دین و الهیات - کلام جدید - پیرامون حقیقتمندی و نجاتبخشی ادیان مختلف شکل گرفتهاند، مانند نظریه پلورالیسم - کثرتگرایی - دینی - دیدگاه جان هیک - ، نظریه وحدت متعالی ادیان - دیدگاه فریتیوف شوان، رنه گنون و دیگر سنتگرایان - از این قسماند - دین در عالم ذهن یا باور دینی - . اما کاربرد عینی کثرتگرایی به حضور دین در خارج و اجتماع مربوط میشود، و علومی مانند جامعهشناسی دین، تاریخ ادیان، پدیدارشناسی دین و دینشناسی تطبیقی از جمله این علوم هستند که ناظر به »واقعیت خارجی ادیان« - با صرف نظر از حقانیت و صدق و کذبپذیری آنها - . در این مقاله هر جا که از واژه کثرتگرایی دینی استفاده شده است منظور جنبه اجتماعی و پدیدارشناختی آن است نه فلسفی و معرفتشناختی.

آن - یکی از ویژگیهای عصر حاضر تلقی میشود. تا پیش از قرن 19 میلادی تماس میان ادیان بزرگ جهان بسیار کم بود؛ حتی آغاز استعمار اروپایی به تماسهای نزدیکتر در میان اشخاصی که خود را همپایه میدیدند، کمک نکرد. در قرن نوزدهم و بیستم، با بهبود نظام تبادل اطلاعات و گسترش تجارت، تماسها رفته رفته بیشتر شد و این روند از سال 1950 میلادی شتاب بیشتری یافت بهطوری که به گفته بکفورد »از دهه 1960 به این سو، توصیف جوامع پیشرفته صنعتی وکاملاً مدرن، بهعنوان جوامع »متکثر«، یک اصل ایمانی برای جامعهشناسان دین بوده است«

غیر از انحصارگرایان و متعصبان سرسختی که سودای برگرداندن همه عالم به عقیده خودشان را دارند، این نکته در دنیای پست مدرن روشن شده است که کثرتگرایی دینی یک واقعیت در زندگی ماست و پافشاری بر یک تفسیر خاص چیزی است در حد اِعمال قدرت مستبدانه؛ همان چیزی که افراطگرایان انجام میدهند.

در همین پارادایم جدید است که اوضاع تحول ادیان آغاز شده و فضای خشک تحت تسلط »الهیات کلمه1« - موضع کارل بارت - تغییر یافته، و »الهیات ادیان« - همانند »تاریخ ادیان - « و به تبع آن »پیروان ادیان« به سوی گفتوگو و دیالوگ حرکت کرده است. در چنین جوامع کثرتگرا، پیروان ادیان با این تجربه روبرو شدهاند که در کنار یکدیگر و در نقش اقلیتهای دینی به دور از تبعیض و تعصب زندگی کنند . از اینرو امروزه بحث از رواداری و تساهل - tolerance - و همزیستی مسالمتآمیز بهعنوان یکی از مباحث مهم در عرصه سیاست، حقوق - حقوق بینالملل و حقوق شهروندی - و اخلاق - اخلاق کاربردی - applied ethics/ مطرح شده است.

بنابراین با توجه به تنوع و کثرتگرایی که در حوزه فرهنگ و دین پدید آمده است، گفتوگوی بین الادیانی یک امر ضروری بهشمار میرود. این گفتوگو - دیالوگ - منطق خاص خود را دارد. برخی از دانشمندان هرمنوتیک از آن جهت که دیالوگ یا به تعبیر گادامر »مکالمه هرمنوتیکی« - گادامر، - 209 : 1381، را روش فهم میدانند بر این نکته تأکید میکنند که هر متن و هر سنت را باید در این چارچوب فهمید؛ چرا که هر سنت در بافت زبانی و معنایی خاص به خود شکل میگیرد.

برخی دیگر نیز به مطالعه مقایسهای - دینپژوهی تطبیقی - روی آوردهاند. به طور کلی، تلاشهای زیادی برای آشتی دادن تعارضها ذیل مجموعهای از چترهای فلسفی، عرفانی، الهیاتی و پدیدارشناختی وجود دارد که میتوان به نظریههایی مانند »مسیحیان گمنام« کارل رانر - پترسون و دیگران، - 417 : 1377، الهیات جهانی یا »الهیات ناظر به همه ادیان« گلین ریچاردز - ریچاردز، - 1380، کثرتگرایی دینی جان هیک - هیک، 1378؛ 1989؛ - 1988، »وحدت متعالی ادیان« سنتگرایانی مانند فریتیوف شوان - شوان، 1381؛ 1383؛ - 1984، سید حسین نصر - نصر، 1381؛ - 1382 و دیگران اشاره کرد.

به طور کلی، با صرفنظر از پژوهشهای غیرتجویزی - non-normative - ، مانند رویکرد »توصیِف « پدیدارشناسی دین و »تبیِن « جامعهشناسی دین، دو نوع پژوهش تجویزی و هنجاری - 1 : - normative - فلسفی – کلامی و - 2 حقوقی - اخلاقی قابل طرح است. با در نظر گرفتن این پیشفرض دو سوال اساسی مطرح میشود:

یک - پیروان یک دین درباره »باورهای« پیروان سایر ادیان چه تلقیای باید داشته باشند؟ دو - پیروان یک دین درباره »پیروان« سایر ادیان - دیگران - چه تلقیای باید داشته باشند؟

» . 1الهیات کلمه - theology of the word - «، که اغلب »الهیات دیالکتیکی« خوانده میشد، بیانگر وجود نوعی تنش یا »جدال بین زمان و ازلیت« یا »کشاکش و جدل بین خدا و شر« است. بر اساس این دیدگاه، دین جز ابداع خود بشر نیست و انسان آن را به نشانه طغیان علیه خدا ساخته و پرداخته است

پرسش اول که جنبه نظریدارد، اولاً پرسشی فلسفی و معرفتشناختی است ناظر به اینکه اعتقاد ورزیدن به کدام اعتقاد معقول است؟ و ثانیاً پرسشی وجودشناختی ناظر به متعلق آن اعتقاد است. لازمه پاسخ دادن به این پرسشها این است که مدعیات صدق و کذببردار ادیان مختلف را مورد بحث و بررسی قرار داده و صدق مدعیات آنها را منتقدانه ارزیابیکنیم.

پرسش دوم که جنبه عملی دارد، پرسشی اخلاقی و اجتماعی است و معطوف به این است که بهطور کلی پیروان ادیان گوناگون علی رغم اختلافات عقیدتی، باید چه نوع رفتار و سلوک اخلاقی نسبت به یکدیگر داشته باشند. پاسخهای متفاوتی از منظرهای گوناگون به این پرسش داده شده است، که تساهل و تسامح یکی از آنهاست.

این دو مسأله، یعنی ارزیابی مدعیات صدق و کذببردار ادیان دیگر و نحوه سلوک و رفتار با پیروان سایر ادیان، موضوعاتی مستقل از یکدیگرند که هر کدام پاسخهای مشخصخود را نیز طلب میکنند. اما این نکته - استقلال این دو موضوع - غالباً مورد غفلت قرار میگیرد و چنین تصور میشود که یک رابطه منطقی میان پاسخهای این دو پرسش وجود دارد و لذا کسانی مدعی شدهاند که ما باید از مدعیات معرفتشناختی درباره صدق وکذب اعتقادات دیگرانمستقیماً گزارههایی را در خصوص نحوه سلوک با آنان استنتاج کنیم.

بهعنوان مثال، از نظر برخی شرط تسامح و رواداری با دیگران این استکه ما نسبیگرا باشیم، یعنی اعتقاد همه افراد را نسبت به خود آنها صادق بدانیم و به هیچ وجه نپذیریم که گزارههای دینی وجود دارند که میتوان آنها را با ملاکهای عینی و همگانی مورد سنجش قرار داد. قائلین به این دیدگاه، با اشاره به نقاط ضعف ادیان انحصارگرا - مثل جنگهای صلیبی، تفتیش عقاید، قومکشی و ... - ، چنین نتیجه میگیرند که وقتی ما میکوشیم ادیان دیگر و مدعیاتشان را مورد ارزیابی انتقادی قرار دهیم، چه اتفاقی رخ میدهد.

ما نباید از خطاهایی که پیروان ادیان به نام دین خود مرتکب شدهاند، چشمپوشی کنیم، اما نباید از این امر نتیجهگیری نادرست بکنیم؛ یعنی نباید از مدعیات معرفتشناختی درباره صدق و کذب اعتقادات کسانی که با آنها مخالفیم، مستقماًی گزارههایی را درباره نحوه سلوک با آنها استنتاج کنیم. اینکه کسانیفرضاً دارای اعتقادی نادرست هستند، مستلزم این نیست که ما میتوانیم با آنها بدرفتاری کنیم؛ همچنین اگر آنها اعتقادات صادقی داشته باشند، از این امر برنمیآید که با آنها فلان رفتار خاص را داشته باشیم

بنابراین، سوال اصلی که در اینجا مطرح است این است که: پیروان یک دین درباره باورهای پیروان سایر ادیان و مذاهب چه رفتاری باید داشته باشند؟ بنابراین، بحث از کثرت پیروان ادیان و نحوه سلوک با آنها، بحثی فلسفی و معرفتشناختی نیست که به معقولیت اعتقادات دینی و دعاوی متعارض ادیان ناظر باشد، بلکه بحثی اخلاقی و اجتماعی است تا وظیفه عملی ما را در قبال پیروان دیگر ادیان و مذاهب تعیین نماید.

گوهر اساسی مسأله همین است. واضح است که نظر به نیاز علمی و معرفتی موجود و یافتن معیار اخلاقی برای تعامل پیروان ادیان با یکدیگر، ارائه الگویی عملی و مبتنی بر مشترکات ادیان و اخلاق اصیل دینی، ضرورتی اجتنابناپذیر خواهد داشت؛ چرا که روابط گروههای سیاسی مختلف و پیروان ادیان با یکدیگر، گاهی تا حد تخاصم و تهاجم پیش رفته، تا جایی که تاریخ ادیان و مذاهب، سرشار از جنگهای خونین و نزاعهای ایدئولوژیک بیمعتقدان فِرَق و مذاهب مختلف است، که جنگهای صلیبی، نمونهای آشکار از اینگونه کشمکشهاست. از سویی، دیدگاههای افراطی و تفریطی برخی پیروان ادیان، در افزایش بحران و آشفتگی آرا، بیتأثیر نبوده، نیازبه پژوهش و ضرورت حلّ این مساله را دو چندان مینماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید