بخشی از مقاله

چکیده

ضرورت تعلیم و تربیت از یک سو و پیچیدگی آن از سوی دیگر مسئله ای است که اکثر کشورهای جهان با آن مواجه اند، مع الوصف کمتر نظام آموزشی می توان یافت که از هر حیث پاسخگوی تمامی نیازهای آموزشی جامعه باشد در مورد یادگیری نظریه های متعددی مطرح شده که هر کدام سعی کرده اند در مورد چگونگی یادگیری فراگیر توضیحاتی ارائه دهند. نظریه های یادگیری به معلم در چگونگی انجام تدریس، انتخاب روش تدریس، آماده سازی محیط یادگیری و تعیین فعالیت دانش آموز کمک می کند.

پژوهشگران عرصه روانشناسی تربیتی، یادگیری را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داده اند و یافته های آنان در تبیین پدیده های یادگیری به ارائه نظریه های متفاوتی منجر شده است. هر یک از نظریه ها می تواند مبین اصول، قوانین و شرایط خاص برای کاربرد در کلاس درس باشد. با توجه به اهمیت نظریه های یادگیری در امر آموزش علوم پایه این مطالعه با هدف بررسی کاربرد نظریه های یادگیری رفتارگرایی، شناختی و یادگیری اجتماعی در آموزش علوم پایه انجام شد.

مقدمه

یادگیری عبارت است از فرایند ایجاد تغییراتنسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد، که بر اثر تجربه حاصل شده باشد و نمی توان آن را به حالت های موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف دارو پدید می آید نسبت داد.

یادگیری از محدود زمینه ها و محورهای موضوعی روانشناسی است که اندک زمانی پس از استقلال یافتن روانشناسی به عنوان نظام علمی پای گرفت و تا کنون در گسترش دانش روانشناسی نقش بزرگی ایفا کرده است. یادگیری نه تنها به عنوان یک زمینه علمی به خودی خود حائز اهمیت است، بلکه از آن جا که در برخی رشته ها، صاحب نظران، آن را از جمله حوزه های مورد نیاز خود برای شناسایی مسائل مورد بحث می دانند، همواره مورد توجه روانشناسان بوده و همه نظریه پردازان و پژوهشگران روانشناسی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، آن را از جمله موضوع های مهم به حساب آورده و درباره آن به پژوهش پرداخته اند

جویس، ویل و کالهون در کتابی با عنوان الگوهای تدریس می نویسند در واقع الگوهای تدریس الگوهای یادگیری هستند و ما ضمن یاری فراگیران در کسب اطلاعات، نظریه ها، مهار تها، ارزش ها، شیوه های تفکر و راههای نشان دادن خود، به آنها نحوه یادگیری را نیز می آموزیم

با اینکه برخی صاحب نظران فرایند تدریس و یادگیری را جدا از هم می پندارند، لیکن اکثر محققان و روانشناسان یادگیری، بر این باورند که »همانطوری که فروش بدون خرید ممکن نیست، تدریس بدون یادگیری نیز امکان ندارد - «شعبانی، - 2000با پذیرش دیدگاه دوم، باید تدریس را فعالیتی بدانیم که هدف اساسی آن، ایجاد و تسهیل یادگیری در فراگیران است.

فتحی آذر - 1387 - تدریس را متغیر مستقل و یادگیری را متغیر وابسته دانسته است که هر دوی آن ها می توانند خود را به شکل رفتار و عملکرد نشان دهند - فتحی آذر،. - 2004 بنابراین، توجه به یادگیری و ماهیت آن برای کسی که با مقوله تدریس و آموزش سر و کار دارد، ضروری است و اینجاست که نظریه های یادگیری مطرح می شود. نظریه های یادگیری، چارچوبی از ساختار و اصولی است که به توصیف و تبیین نحوه یادگیری افراد می پردازد

پژوهشگران عرصه روانشناسی تربیتی، یادگیری را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داده اند و یافته های آنان در تبیین پدیده های یادگیری به ارائه نظریه های متفاوتی منجر شده است. هر یک از نظریه ها می تواند مبین اصول، قوانین و شرایط خاص برای کاربرد در کلاس درس باشد. نظریه های یادگیری متنوع است و جامع ترین طبقه بندی از آنها که با مسائل یادگیری آموزشگاهی ارتباط نزدیکی دارد و می تواند برای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها در زمینه تدریس مفید واقع شود، نظریه های رفتارگرایی، شناخت گرایی و پردازش اطلاعات، یادگیری اجتماعی است

هرگنهان و السون تأکید کرده اند که فرایند یادگیری را نمی توان فقط با تکیه بر یکی از الگوهای یادگیری پیش برد چرا که هر کدام از آنها بر پاره ای از حقایق تأکید می ورزند و حقایق دیگر را نادیده می گیرند - سبحانی نژاد،. - 2005 جدول زیر حاوی وجوه بنیادی نظریه های یادگیری است که برای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها تهیه و تدوین شده و توجه به نکات نهفته در آن باعث افزایش انگیزه یادگیری فراگیران و یادگیری مؤثرتر می شود:

هدف از این نوشتار ارائه نمونه هایی از موارد استفاده نظریه های یادگیری رفتارگرایی، شناخت گرایی، یادگیری اجتماعی در آموزش علوم پایه است.

روش تحقیق

در این مقاله برای مطالعه » کاربرد نظریه های یادگیری رفتارگرایی، شناختی و اجتماعی در آموزش علوم پایه«، تلفیقی از روش های توصیفی - تحلیلی و اسنادی استفاده شد بر همین اساس با رجوع به کتابخانه ها و استفاده از منابع معتبر کتب حقوقی و همچنین با مراجعه به سایتهای حقوقی و فیش برداری موجب آگاهی بیشتر از نظریه ها و دیدگاههای اندیشمندان تعلیم و تربیت در خصوص موضوع و استفاده علمی از آنها شد.

رفتارگرایی

این نظریه ها از رویکرد رفتارگرایی که یکی از رویکردهای اصلی از رویکردهای معروف روانشناسی است سرچشمه میگیرد

رفتارگرایی، جنبشی در روانشناسی و فلسفه است که بر روی جنبه های بیرونی و آشکار رفتار فرد تاکید می کند و با فرایندهای ذهنی سر و کار ندارد

رفتارگرایی تأثیر زیادی بر آموزش نسبت به جنبش های دیگر داشته است و اصول آن امروزه به صورت مناسب و موفقی در حال استفاده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید