بخشی از مقاله
چکیده
متن فارسی هزار و یک شب عبداللطیف طسوجی تبریزی که برگردان »الف لیله و لیله« از عربی است، با نثری زیبا و دلکش فراهم آمده است که میتواند الگویی پسندیده باشد برای درستنویسی فارسی معاصر. گویی نویسنده نگاهی به شیوههای گوناگون نثر پارسی، از دورههای کهن تا روزگار خویش داشته است.
با این همه وی در نگارش این متن، از شیوههای رایج روزگار خویش نیز متاثر بوده است که اغلاطی در شیوه کاربرد افعال است. برای نمونه، وی در این متن بارها » نمودن « را در غیر معنای اصلی و کهن آن که آشکار داشتن و نشان دادن است، بکار داشته است و آن، آوردن »نمودن« در معنی »کردن« است که این معنی خلاف قاعده و هنجار کاربرد درست این فعل است.
نثر نویسان کهن فارسی تنها زمانی »نمودن« را در معنی »کردن« بکار داشتهاند که از تکرار مجدد »کردن« در پایان قراین جملات پرهیز کردهاند. در این مقاله معانی گوناگون استعمال »نمودن« در این متن با توجه ب ه سیر تدریجی آن در نثر و نظم کهن فارسی تا دوره نویسنده بررسی و نتایج بدست آمده نمایان شده است.
مقدمه
هزار و یک شب - الف لیله و لیله - مجموعهای از داستانهای کهن و قدیمی است ودرباره پادشاهی است که پس از کشتن همسر خیانت پیشه خویش، هر ش ، زنی نو بر میگزیند و صبحدم وی را به قتل میآورد و قضا را دختر وزیر آن شاه بنام شهرزاد با خواست و اراده خویش به همسری شاه در میآید و خواهر خویش را که دینارزاد، نامی است، با خود همراه میکند.
چون شباهنگام شاه با وی به خلوت در میآمده است، خواهر شهرزاد از وی گفتن داستانی را طلب میکرده است و شهرزاد نیز با گفتن داستانهای به هم پیوسته و رغبتانگیز، توجه شاه را به این افسانهها معطوف میداشته است و نزدیک بامداد ادامه داستان را به شب دیگر وا میگذاشته است و این افسانه گفتن تا هزار و یک شب کشیده است و سپس شاه با شنیدن این همه داستان شیرین از شهرزاد، از کشتن وی پرهیز کرده است
هرچند اصل کتاب هزار و یک شب را از ایران میدانند، بنا بر تحقیق فن هامر پوگشتال آلمانی و دخویه هلندی و استراپ دانمارکی، هزار و یک شب اصل هندی دارد و از هند به ایران آمده است و به - هزار افسان - مشهور شده و در قرن سوم هجری به عربی در آمده است و از بغداد به مصر رفته، قصههایی به آن اضافه شده و در حدود قرن دهم هجری در مصر تدوین یافته است و به صورت - الف لیله و لیله - کنونی در آمده است و در حدود سال 1260 هجری قمری، میرزا عبداللطیف طسوجی تبریزی آن را به فارسی درآورده است
بسیاری از بزرگان هنر و ادب از داستانهای هزار و یک شب متاثر بوده اند. نقاشان در خلق تصاویر بدیع از آن بهره مند بودهاند و موسیقیدانان و خوانندگان، بسیاری از موضوعات این داستانها را در آثار هنری خویش بیان داشتهاند. نمایشنامهنویسان نیز از آن بهرهمند بودهاند و بسیاری از ادیبان نیز گزیدههایی از آن را فراهم آوردهاند
همانگونه که گفته آمد این کتاب بر دست عبداللطیف طسوجی به فارسی در آمده است. وی ادیب و مترجم نامور ایرانی است که بین سالهای 1294 تا 1306 هجری قمری از دنیا رفته است . وی در تبریز در زمان ولیعهدی ناصر الدین میرزای قاجار، ملاباشی شاهزادگان قاجار بوده است
بهار درباره وی گوید: کتاب لغت برهان قاطع را که دارای اغلاط فراوان بوده است در زمان محمدشاه، اصلاح کرده است. این مرد فاضل اثری مخلد از خود نهاده است و آن ترجمه الف لیله و لیله است که از عربی به فارسی شیرین و سلیس و روان، بر حسب امر شاهزاده بهمن میرزا، که شاگرد و تلمیذ این استاد بود، ترجمه کرده است و حُسن ا ین کتاب، تنها این نیست؛ بلکه امتیاز دیگری دارد و آن این است که شعرهای اصل نسخه عربی را به خواهش او، میرزا محمد علیخانی شمس الشعرا متخلص به سروش به فارسی ترجمه کرده و سروده است. از این رو این کتاب هم از حیث نثر و هم از حیث نظم در قرون اخیر بیقرین است
مبانی نظری و مساله تحقیق
سابقه نثر دری فارسی به قرن چهارم هجری میرسد و مقدمه شاهنامه ابومنصوری 346 - ه . ق - و رساله حکیم سمرقندی 344 - ه - از نمونههای کهن آن به شمار است. نثر ترجمه نیز به آن دوره میکشد و تاریخ بلعمی از نمونههای بارز آن است که در اواسط قرن چهارم از تازی به پارسی درآمده است.
در قرن پنجم، رسائل صوفیان و کتب ایشان متاثر از نثرهای عربی بوده است و در قرن هفتم با آمدن مغولان و قرن هشتم با سلطه ایلخانیان، فروپاشی معیارهای فصاحت و جزالت نثر فارسی، به تدریج آغاز شد و نثر فارسی را به ساده شدن و نزدیک آمدن به زبان عامه و مردمی کشانید و از قرن هشتم و نهم و پس از آن، با آمدن اقوام بیگانه و آمیختن فارسی با لغات آنان، دوره انحطاط نثر فارسی آغاز شد. متون نثر این دورهها ساده و گاهی دارای رکاکت و سستی است
به هر جهت، از آن دوره تا دوره قاجار نثر فارسی، فراز و فرودهایی به خود دیده است و در هر دوره انصاف را، نویسندگان فاضل و ادیب، آثاری فراهم آوردهاند که نثر را از رکاکت و سستی رهانیده است و جانی تازه بدان داده است. ترجمه الف لیله و لیله، نیز از این کتابهاست که علاوه بر حفظ امانت در ترجمه متن عربی، معیارهای درست نویسی نثر فارسی و به هنجار بودن آن، مدنظر مترجم فاضل عبداللطیف طسوجی بوده است.
یکی از ویژگیهای نثر این کتاب کاربرد فعل »نمودن« در معنی »کردن« است.
فعل »نمودن« در زبان فارسی و در آثار استادان کهن پارسی، در معنی نشان دادن، ارائه کردن و آشکار ساختن به کار میرفته است و در معنی »کردن« به ندرت کاربرد داشته است و تنها برای پرهیز از تکرار فعل »کردن« و از قرن هفتم به بعد، چنین کاربرد اندکی داشته است و به کار بردن آن در معنی »کردن« از نظر دستوری فصیح و اصیل نیست
در متن فارسی هزار و یک شب، نمونههای بسیاری از استعمال »نمودن« در معنی »کردن« آمده است، که مطابق با معیارهای درستنویسی کهن پارسی نیست. مانند:
- ناگاه مار نفحهای بر عفان بزد که او را خاکستر »نمود یعنی خاکستر کرد.
- و در هر سال پرندگان به این سرزمین درآیند، مرا زیارت »نموده« بازگردند
- اژدها درآمد و به چپ و راست نگاه کرد و مارا بر آن درخت احساس »نموده« به سوی ما بیامد
- به سعدان حمله کرد. سعدان حمله او را رد »نمود
- و او را چگونه صید کرده، تزویج »نمود« و به شهر خویش برد
نمونههایی نیز از استعمال درست و کاربرد کهن »نمودن« در این متن آمده است:
- من تو را با ملکه ماران جمع آورم و مکان او به تو »بنمایم= - « نشان دهم -
- و به اذن خدای تعالی، سود و زیان خود را به ملکه باز »می نمود= - « نشان میداد، آشکار میساخت -
- ما با این جوان شرط بستهایم و همه زنان بر او نمودهایم = - به او نشان دادهایم -
- باشد تا من روی خود بروی بنمایم = - آشکار گردانم، نشان دهم -
گاهی نیز، طسوجی »نمودن« را برای پرهیز از تکرار »کردن« در معنی »کردن« به کار داشته است، مانند:
- عفان اورابه مهمانی دعوت کرد. بلوقیا، دعوت اورا اجابت »نمود= - «اجابت کرد -