بخشی از مقاله
چکیده
هدف این مقاله بررسی کارکرد »دعا«، »نفرین« دشنام، »سوگند« و »صوت« در انتقادهاي اجتماعی حافظ است که به شیوة توصیفی تحلیلی انجام گرفته است و به این پرسش پاسخ داده شده است که حافظ چه شیوههايخلّاقانهاي را در »دعا«، »نفرین« دشنام، »سوگند« و »صوت« براي بیان انتقادهاي اجتماعی به کار بردهاست. نتیجه پژوهش نشان میدهد ناتوانی در مقابله مستقیم با ناهنجاريهاي اجتماعی و اختناق حاک م بر جامعه سبب شده است حافظ با استفاده از امکانات زبانی را مبارزه را در پیش بگیرد و به کمک دعا، نفرین، دشنام، صوت و سوگند احساسات درونی خود را آشکار کند.
او در دعا، نفرین و حتی در دشنام ادب را رعایت کرده است و با سوگند به چیزهاي ناپسند مخالفان، چیزهاي غیر متعارف و حتی ناپسند و منفی، قصد برجستهسازي و جلب توجه داشته است. صوت هاي به کار رفته در انتقادهاي اجتماعی، بیشتر در معانیِ: دریغ، درد و تنبیه و تحذیر بهکاررفته است و باتوجه به این که این اشعار در حوزة نقد ناهنجاريهاي اجتماعی است، کاملاً طبیعی به نظر میرسد.
-1 مقدمه
استفاده از نقشهاي نحوي در مخالفخوانیهاي حافظ، نشاندهندة آشنایی این شاعر بزرگ با ابعاد پیچیدة زبان و نحوة به کار بستن و بهره بردن از امکانات آن براي بیان انتقادهاي اجتماعی است. دست به دعابرداشتن، لب به نفرین گشودن، و حتّی دشنام دادن و ناسزاگفتن در بیان انتقادهاي اجتماعی به نوعی، پیوندزدن میان دغدغههاي اجتماعی شاعر و احساسات عاطفی او و براي نشان دادن ناخرسندي از وضعیت موجود است. گاهی یاس و ناامیدي چنان مستولی میشود که شاعر سلاحی جز دعا و نفرین براي خود نمی یابد
در این مقاله با استفاده از شیوة توصیفی تحلیلی و با بررسی ابیات انتقادي حافظ در جستجوي پاسخ به این پرسش خواهیم بود که حافظ چه شیوههاي خلّاقانهاي را در »دعا«، »نفرین« دشنام، »سوگند« و »صوت« براي بیان انتقادهاي اجتماعی به کار بردهاست؟
گفتنی است که پیش از این ابراهیم پورداوود مقاله »سوگند«، علی رهبر، مقاله »سوگند و رد پاي آن در ادبیات فارسی«، فصیح، مقاله اي به نام »دشنام«، و ایوبهاشمی مقالهاي به نام »شهد دعا در اشعار حافظ« را به رشته تحریر درآوردهاند. در مقاله اخیر نویسنده به موضوعاتی چون: شرایط دعا از نظر حافظ، استمرار در دعا، وقت شناسی در دعا و آثار دعا از نظر حافظ پرداخته است؛ اما در هیچکدام از این آثار، انتقادهاي اجتماعی در این نوع جملهها بررسی نشده است.
-2 متن اصلی مقاله
» -1- 2دعا«، »نفرین«
انسان» همواره براي ابراز و افشاي هریک از عوالم باطنی خود، کلمات و الفاظ معینی استعمال می کند که از فحواي آن ها احساسات درونی و مکنونات خاطر وي در خارج، مجسم و ترسیم خواهدشد
گرچه انسان راههاي بسیار زیادي براينشان دادن عشق و تنفّر یا خشم و لطف یا دوستی و دشمنی دارد، اما ساده ترین و شاید کمهزینهترین راه آن، از طریق زبان است؛ همان طور که برخی کلمات عواطف صمیمانه اشخاص را نسبت به هم ابلاغ مینماید، کلمات دیگري مراتب عصبانیت و دلتنگی و کجخلقی افراد را آشکار میکند. - همان - دعا و
نفرین آشکارترین نمود بیرونی احساسات درونی و عشق یا خشم انسان هستند که در برخورد با محركهاي فردي و اجتماعی اي که انسان را وادار به واکنش میکنند بروز و ظهور مییابند. شاعران مخالفخوان از این مکانیسم، بیشتر براي انتقادهاي اجتماعی بهرهبردهاند.
دست به دعابرداشتن، لب به نفرین گشودن، و حتّی دشنام دادن و ناسزاگفتن در بیان انتقادهاي اجتماعی به نوعی، پیوندزدن میان دغدغههاي اجتماعی شاعر و احساسات عاطفی اوست؛ شاعر مخالفخوان وقتی که وضعیت موجود جامعه را مطلوب نمی یابد و از طرفی قدرت برداشتن موانع پیش رو را نیز ندارد، حداقل کاري که میتواند بکند بیان کاستیها و نواقص براي نشادن دادن فاصله میان وضعیت موجود با وضعیت مطلوب جامعه است. این فاصله هرقدر بیشتر شود یاس و ناامیدي شاعر نیز به همان میزان افزایش مییابد »آرمانخواهی در جامعهاي سرشار از ناملایمات و در نتیجه تحقق نیافتن آرزوها و آرمانها، شاعر را به نوعی احساس ناکامی و شکست، گرفتار می کند و بر آثار او نوعی رنگ یأس و غم و بدبینی میپاشد